شعر: تماشای طلوع

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

به تماشاى طلوع تو، جهانْ چشم به راه

به اميد قدمت، كون و مكان چشم به راه

به تماشاى تو اى نورِ دلِ هستى، هست

آسمان، كاهكشان كاهكشان چشم به راه

رخ زيباى تو را، ياسمن آيينه به دست

قد رعناى تو را سروِ جوان چشم به راه

در شبستان شهود اشك فشان دوخته اند

همه شب تا به سحر خلوتيان چشم به راه

ديدمش فرشى از ابريشم خون مى گسترد

در سراپرده چشمان خود آن چشم به راه!

نازنينا! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن

كه زمين، گوش به زنگ ست و زمان، چشم به راه

آفتابا! دمى از ابر برون آ، كه بُوَد

بى تو منظومه امكان، نگران، چشم به راه

--------------------
زكريّا اخلاقى