خرم جهان دوباره شد از مقدم بهار
صدها شقایق از دل صحرا شكفته شد
بگذشته سوى دشت مگر آهوى خُتن
همراه با نسیم سحر مىرسد به گوش
عیدى قرین عید دگر گشته زان سبب
زیباگلى به دامن نرگس شكفته شد
ماهى به نیمه مه شعبان طلوع كرد
شعبان ز یمن مقدم او یافته مگر
سال نو و بهار نو و روزگار نو
سالى چنین مبارك و روزى چنان بزرگ
لب تشنگان جرعه جام ولایتش
اى آفتاب چهره نهان كرده در سحاب
خرم شود جهان و عدالت به پا شود
احیا شود به عهد تو حكم كتاب حق
تو قاسم جنان و جحیمى كه در ازل
جانها براى خدمت تو گشته در تعب
اى منجى بشر كه نهانى تو در حجاب
دارم امید آن كه كنى با ظهور خویش
جمعى ستاده دیده به سویت در آرزو
اى مظهر خدا به عنایت به ما نگر
تا آن زمان كه مهر درخشان بود به روز
از ما به پیشگاه تو صد كاروان درود
چون باعث ملال شود طول هر سخن
-----------------------
محمد خسرو نژاد