شعر: در هوای تو

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

قلب من پاره پاره شده در هوای تو

هر پاره صفحه ايست ز مدح و ثنای تو

گيرم که لب ببندم و دم بر نياورم

خيزد ز بند بند وجودم نوای تو

روزی هزار بار اگر جان دهم کم است

در شکر لحظه ای که بميرم برای تو

يکبار هم مرا به ره خويش کن فدا

ای صد هزار عالم و آدم فدای تو

زخمی بزن که از تو رسد باز مرهمش

دردی بده که چاره شود با دوای تو

کوی تو را به ملک دو عالم نمی دهم

آری گدای توست همانا گدای تو

سر بر سرير عرش گذارم اگر رود

گرد وجود من به هوا، در هوای تو

تو برتری از اينکه شوی آشنای من

من کمترم از اينکه شوم آشنای تو

با اين همه ز کوی تو جايی نمی روم

باشد سرم هميشه به خاک سرای تو

--------------------
امير احمدي