شعر: غزل ظهور

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

نشسته ام به گذرگاه ناگهاني سرخ

در انتظار خطر، زير آسماني سرخ

نشسته ام كه بچينم عبور توفان را

زجاده هاي اساطيري زماني سرخ

بر آن سرم كه بخوانم نمازي از آتش

اگر كه شعله بگويد، شبي اذاني سرخ

تمام هستي من، دفتري غزل – آتش

و سهم من ز تمام جهان، زباني سرخ

خدا كند دل من در صف خطر باشي

شبي كه واقعه مي گيرد، امتحاني سرخ

در انتهاي حماسي ترين شب تاريخ

ظهور مي كند آن مرد آسماني، سرخ

به قاف خوف و خطر، تا ظهور آن موعود

خدا كند دل من، منتظر بماني سرخ

---------------------
رضا اسماعيلي