شعر: يار مي آيد

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

زهي خجسته زماني که يار باز آيد

به کام غمزدگان غمگسار باز آيد

به پيش خيل خيالش کشيدم ابلق چشم

بدان اميد که آن شهسوار باز آيد

اگر نه در خم چوگان او رود سر من

ز سر نگويم و سر خود چه کار باز آيد

مقيم بر سر راهش نشسته ام چون گرد

بدان هوس که بدين رهگذار باز آيد

دلي که با سر زلفين او قراري داد

گمان مبر که بدان دل قرار باز آيد

چه جورها که کشيدند بلبلان از دي

به بوي آنکه دگر نوبهار باز آيد

ز نقش بند قضا هست اميد آن حافظ

که همچو سرو به دستم نگار باز آيد

--------------------
حافظ شيرازي