خورشيد رخ مپوشان در ابر زلف، يارا
ما را زتاب زلفت افتاد عقده بر دل
فخر جهانيان شد ننگ صنم پرستي
اي آشكار پنهان بُرقع ز رخ برافكن
بي جلوه ات ندارد ارض و سما فروغي
باز آ كه از قيامت برپا شود قيامت
اي پرده دار عالم در پرده چند ماني
بازآ كه بي وجودت عالم سكون ندارد
حاجت به توست ما را اي حجت الهي
عمري گذشت و مانديم از ذكر دوست غافل
ما را فكنده غفلت در بستر هلاكت
اي پرده دار عالم در پرده چند پنهان
-------------------
فؤاد كرماني