بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
«مسألة حجاب زن» از اهميّت ويژهاي برخوردار است كه ناچار بايد توجّه خاصّي به آن مبذول داشت.
از يك سو، پس از رحلت پيامبر اكرم (ص) و انحراف از خط ولايت و خلافتِ آن بزرگوار از مقرِّ اصلي وبر حقّ خود (يعني: اميرالمؤمنين) وديگر ائمة دوزاده گانه كه مفسّر ومبيّن قرآنند به ديگران، مسألة حجاب زن نيز دچار تفسير غلط گرديد. و از سويي هرج و مرج جنسي كه تمام قوانين و انضباطها و نظمها و از جمله برنامههاي اسلامي مربوط به امور خانوادگي را بر سر امور شهواني مينمايد، از طريق بيحجابي وبدحجابي به آساني تحقق پيدا ميكند.
و از سوي ديگر، دشمنانِ استعمارگرِ ممالكِ اسلامي، كم و بيش از طريق متخصّصين سياسي و خاور شناسانِ خود، به آثار و رازي بي حجابي پي برده و به دنبال آن از راههاي گوناگون توسط دست نشاندگانِ خود به ترويج و گسترش بي حجابي ميپردازند، و از فرهنگ سازي در كيفيتِ لباس زنان و كيفيتِ خانه سازي تا انتشار عكسهاي زنان بي حجاب وبدحجاب (حتّي در كتابهاي درسي) وروي پارچهها وظروف، تا نشر مقاله در روزنامهها ومجلاّت وتهية فيلمهاي سينمايي و صحنههاي تئاتر و...، براي رسيدن به هدفهاي نامشروع خود استفاده كرده و از هيچ كوششي كوتاهي نميكنند.
متأسفانه برخي از نويسندگان اسلامي هم غافلاً و يا اغفالاً ويا به علّت كمي سرماية اطلاعات اسلامي و يا به كار نبردن فرصت كافي جهت تحقيق در اين گونه مسائل، مبادرت به نشر مطالبي ميكنند كه مخصوصاً با انگيزههاي شيطانيِ ديگر جمع شده و بهانهاي براي بيحجابي و بدحجابي می گردد وبدتر از ان، اینکه بی حجابی و بد حجابی مستند به آن نوشتههاي بي اساس، به عنوان «حجاب اسلامي» تلقّي ميگردد!
و از سوي ديگر اساساً اين مسسأله در خور بحث بوده و هست كه:
مقدار پوشش و حجاب را قرآن و اسلام در چه حدّي تعيين نموده، و حكم الهي دربارة چهره ودستها چيست؟ وپس از آنكه تمام هيكل زن بايد پوشيده باشد، آيا صورت ودستهايش را هم بايد بپوشاند يا نه؟ البته با در نظر گرفتن اينكه اولاً: حجاب براي جلوگيري از انگيزههايِ شيطاني است كه با ديدن حاصل ميشود، و ثانياً: عمدة زيبائيهاي برانگيزنده در چهره ميباشد.
اكنون ببينيم قرآن كه اساس قوانين اسلام است چه ميگويد، و حجاب حضرت فاطمة زهرا (س) كه بهترين نمونة زن در اسلام بوده و كارهايش و مخصوصاً حجابش مستقيماً زير نظر پيامبر (ص) انجام ميشده، چگونه بوده است؟
نگاهي كوتاه به مسألة حجاب در قرآن:
1. مقنعه 2. چادر:
در اسلام براي زن، دو پوشش در مقابل نامحرمان كه يكي را بر فراز ديگري بپوشد، واجب شده و مورد عمل حضرت زهرا (س) بوده است.
1. خِمار: كه به نام «مقنعه» و «روسري» از آن تعبير ميكنند و روي سر قرار گرفته، به وسيلة آن سر و گردن و اطراف سينه پوشيده ميشود:
«وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىجُيُوبِهِنَّ»(1)
يعني: «حتماً بايد زنان مؤمنه مقنعه وروسري خود را تا سينة خود قرار دهند».
2. جلباب: كه به نامهاي «چادر»، «عبا» يا نامهاي محلي ديگري از آن تعبير ميكنند، واز فرازِ سر تا پاها را ميپوشانند وبر فراز «مقنعه» وساير لباسهاي ديگر پوشيده ميشود:
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ»(2)
يعني: «اي پيامبر! بگو به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنين كه گوشههاي چادر خود را بر فراز خود به هم نزديك آورند چون اين كار كمترين مقداري است كه شناخته شوند تا مبادا مورد اذيت قرار گيرند».
چون جلوگيري از شناخته شدن چهرة جذاب زن، جلوگيري از آفاتِ توليد شدة آن تحريكات است كه آن آفات و حجم آن، قابل پيش بيني نيست، و باعث نابودي عفّت و شرف و شخصيت زن ميشود و ممكن است تا نابودي و از بين رفتن او نيز بيانجامد.
همان گونه كه آية فوق بيان كرده، تمام زنهايِ مسلمان بايد با «چادر» چهرة خود را از نامحرم بپوشانند، و پيامبر اكرم (ص) موظّف به اجراي اين حكم است، و قرآن بر حسب مراتب سنگينيِ اجراي اين حكم براي پيامبر (ص)، زنان را در سه گروه ذكر كرده:
1. اَزواج آن حضرت.
2. دختران آن حضرت.
3. زنانِ عمومِ مؤمنين.
عمر بن خطاب و تحريف در تفسير آية شريفه:
عمر بن خطاب در زمان خلافتش، اوّلاً: «چادر» كه در آية سورة احزاب به «جلباب» تعبير شده را به «مقنعه» و «خمار» تحريف كرده، با اينكه دستور «مقنعه» جداگانه در سورة نور ذكر شده:
«وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىجُيُوبِهِنَّ»(3)
يعني: «بايد زنان مؤمنه مقنعه بر سر كرده و تا گريبان و سينه بياندازند».
و ثانياً گفت: اين پوشش قرآني (يعني: «جلباب» كه به «خمار» و «مقنعه» تحريف و تنزّل داده بود) تنها نشانهاي براي زنان آزاد است، تا از بَردِهها متمايز شوند و با اين نشاني كسي متعرض آنان نگردد.(4)
در حالي كه آية شريفه اصلاً سخني از زنان آزاد و زنان بَرْدِه(حرائر واِماء) به ميان نياورده است.
تحريفِ عمر در اين موضوع تا آنجا رسيد كه: روزي كنيزي كه سرش را پوشانده بود، با شلاّق خود كتك زد و گفت: خود را شبيه زنان آزاد نكن.(5)
اين تحريفِ غلط در ميان اتباع او نيز تا آنجا پيش رفت كه ابن شهاب زُهَري يكي از علماء و محدثين از تابعين رسماً گفت: «اين آيه نهي كرده از كنيزان كه سر خود را بپوشانند.(6)
ولي ملاحظه ميكنيد در آية شريفه چنين نيست: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ»(7)
يعني: «اي پيامبر! به ازواج خود و دخترانت و زنان مؤمنين بگو بر فراز همة خود، گوشههاي چادر را به هم نزديك كنند».
وعجيبتر آنكه قرآن بلافاصله و صريحاً دليل و علّت اين حكم را بيان ميفرمايد:
«ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ»(8)
يعني: «اين كمترين مقداري است كه زن شناخته ميشود تا آنكه اذيت نشود».
چون هنگامي كه چهره و زيبائيهاي چهرة زن براي مردان – مخصوصاً جوانان – شناخته نشده وديده نشود، تحريكات جنسي به حداقل كاهش مييابد و زن مورد تهاجم جنسي قرار نميگيرد.
از اينجا پاية تحريف در «حجاب اسلامي» در دستگاههايِ حاكمة مسلمانان شروع شد، ولي اوّلاً: بيان صريح قرآن(چنانچه گذشت) وثانياً: وجود ائمة طاهرين علیهم السلام و بيانات و فداكاريهاي آنها و سپس فقهاي راستين و با تقواي اسلامي، همچنان باعث استحكام «حجابي اسلامي» و پايداري آن در بستر زمان در ميان مسلمين تا اين زمان شده است.
البته براي كساني كه پيرو قرآن و اسلام باشند.
يزید بن معاويه و كوششهاي او بر ضدّ حجاب:
يزيد بن معاويه كه يكي از شاخههاي شجرة ننگين بني اميّه است و در قرآن اصل اين شجره ـ به اتّفاق مفسّرين شيعه و سني ـ به عنوان «شجرة ملعونه» ياد شده و دورنماي آفت بار بر اسلام را پيامبر اكرم (ص) در خواب ديدند و از ديدنش آشفته و ناراحت بيدار شدند.
آن حضرت در خواب ديدند: بوزينهها وميمونهايي در محراب ومنبرشان بازي ميكنند، وبر روي هم ميجهند و شهوت راني ميكنند، لذا ناراحت و غمگين بيدار شدند، آنگاه آيه نازل شد كه:
وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْفَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَاناً كَبِيراً.(9)
يعني: «(اي رسول ما!) هنگامي كه به تو گفتيم: پروردگارت بر همة مردم احاطه دارد و قرار نداديم آنچه در خواب به تو نشان داديم جز آزمايشي براي مردم و شجرة ملعونه را و ما آنها را از عواقب آن ميترسانيم ولي زياد نميكند آنها را جز طغيانِ بزرگي».
اين آيه نازل شد و از بني اميّه به عنوان «شجرة ملعونه» ياد كرد و خبر داد از طغيان بزرگ آنها بر اسلام.(10)
يكي از ضررهاي بزرگ آنها بر اسلام اين بود كه به عنوان خليفه و جانشين پيامبر اكرم (ص) خود را بر مسلمين تحميل كرده و بر ضدّ اسلام كار ميكردند.
يزيد بن معاويه كه يكي از پليدترينِ آنها بود، با اينكه علناً پيامبر اسلام (ص) را انكار ميكرد و ميگفت:
لعبت هاشم بالملك فلا
با اين حال خود را به عنوان خليفه و جانشينِ همين پيامبر و وليّ امر مسلمين و واجب الاطاعه بر آنها ميدانست.
يزيد بن معاويه با انواع گوناگون فِسق و فجور و فحشاء و منكرات و قتل عام در شهرهای مقدّس مكّه و مدينه، و بالاتر از آن، قتل عام ذرية پيامبر اكرم (ص) و در رأس آنها جانشينِ راستينِ آن حضرت يعني امام حسين (ع)، و حبس و قتل و اختناق شديدِ بزرگان و نيكان مسلمين و غير ذلك، در هَدْم اسلام كوشا بود.
از جمله نقشههاي پليد و بسيار مؤثّر او در هَدْم اسلام «نقشة كشفِ حجابِ زنان» بود.
شروع پياده كردن نقشه بي حجابي در كربلا
يزيد بن معاويه نقشههاي بسياري در نابودي اسلام و تسلّط طغيانگرانة خود بر جامعة اسلامي داشت كه بالأخره همهاش با ياري پروردگار و كوشش فداكارانة مسلمين خنثي شد، مانند:
1. نگذاشتن قبر و اثري از امام حسين (ع) و يارانش، كه خداوند اين نقشه را خنثي كرد و جامة عمل به خود نپوشيد.
2. ارعاب شديد مسلمين كه ديگر كسي جرأت نافرماني از او را به دل راه ندهد و حكومت او مدّتها بلا مانع بماند، كه اين هم جامة عمل به خود نگرفت و شورشهايي از هر سو بر ضدّ او شروع شد مانند: شورش مسيّب بن نجبة فزاريِ كوفي، سليمان بن صرد، مختار بن ابي عبيدة ثقفي وديگران، و حكومت او تقريباً بيش از سه سال و نه ماه طول نكشيد و در حدود سنّ سي و هفت سالگي در چهاردهم ربيع الاول سال 64 هجري مُرد.
3. «نقشة كشف حجاب» كه از روز عاشورا پس از شهادت حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) و ياران فداكارش و تاراجِ اموال و اثاثية آن حضرت و اهل بيتش شروع شد و چادر و مقنعه از سر زنها ربودند، ولي با عكس العملها و سخنرانيهاي كوبنده اسيران اهل بيت مانند: امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) و ام كلثوم (س) و سكينه (س) و فاطمه (س) روبرو و خنثي گرديد.
حضرت زينب (س) در مجلس يزيد روي همين مسألة كشف حجاب صريحاً به يزيد اعتراضِ شكننده فرمود كه:
«اَمِن العدل يابن الطُلقاء! تخديرك حرائك وامائك وسوقك بنات رسول الله سبايا؟ قد هتكت ستورهنّ وابديت وجوههنّ تحدوبهنّ الاعداء ويتصفح وجوههنّ القريب والبعيد والدنيّ والشريف ليس معهنّ من رجالهنّ وليّ ولا من حماتهنّ حمّيٌ».
يعني: «اي فرزند آزاد شدگان! آيا از عدالت است كه زنان و كنيزان خود را پس پردة حجاب حفظ كردهاي و دختران رسول خدا را در معابر و كوچه و بازار به شكل اسيري، بي پرده و حجاب با صورتهاي گشوده بين مردم ميگرداني؟ كه مردم سر راه از دور و نزديك، از وضيع و شريف چهرة آنها را تماشا بكنند، در حالي كه باقي نگذاشتهاي از مردان آنها كسي را و نه از حمايت گران آنها حمايت گري را».(12)
و حضرت امام سجاد (ع) در مسجد شام، ميان انبوه جمعيّت، و حضور يزيد بن معاويه، با خطبهاي آتشين و غرّاء او را كاملاً رسوا كرد و اركان حكومتش را متزلزل ساخت و بدين وسيله نقشة كشفِ حجابِ اهل بيت علیهم السلام كه ميتوانست سرآغاز كشفِ حجابِ عمومي بين مسلمين شود، خنثي گرديد، و بالأخره يزيد بن معاويه ناچار شد ضمن اظهار پشيماني و توبه، از امام سجاد (ع) و حضرت زينب (س) و ديگران عذر خواهي كند، و لباس و پوشاك و چادر و مقنعه به آنها بدهد تا بپوشند و كلية درخواستهاي آنها را از سر تسليم بپذيرد.
اشاره به چند مطلب مهم و بيان انگيزههاي يزيد
نقشة كشف حجاب يكي از مؤثرترين نقشهها براي ايجاد هرج و مرج و به هم خوردن نظم عمومي و گسيختگي قوانين خصوصاً شكسته شدن قوانين و مقررات اسلامي است، زيرا:
اوّلاً: جاذبة جنسي مرد و زن و غريزة شهوت در آنها از مهمترين و آمادهترين و پرقدرتترين و فعّالترين و بيدارترين قواي انساني است، كه حتّي بسياري از اوقات در خواب هم به كار خود ادامه ميدهد.
ثانياً: بيشترين جاذبه از طريقِ ديدن حاصل ميشود.
ثالثاً: بيشترين زيبائيها و طراوتهايي كه جذب محبّت و شهوت ميكند، در چهره است، كه مركز بيشترين زيبائيهاي هر شخص بوده، و معمولاً زيبايي و زشتي اشخاص را از چهره مشخّص ميكنند، و از اين رو از ديدنِ چهره است كه محبّت و شهوت و عشقِ جنسي بين زن و مرد برانگيخته و قواي ديگر را به سوي آن گسيل داشته و در كمين صيد يكديگر برآمده و با مزاحمت و ايجاد زمينه، موجب تنازع و درگيريهاي شديد شده و چه بسا به جنگهاي كوچك و بزرگ منجر گرديده است.
از اين بيان دو نكته ظاهر گرديد:
1. يكي از مؤثرترين عوامل براي برهم زدن قوانين و نظم اسلامي و هر نظم ديگري، همانا ايجاد روح آزادي جنسي و شهواني بين مردم است.
2. يكي از بهترين موجبات برانگيختن شهوات عمومي بين مرد و زن برداشتن موانعِ ديدنِ همديگر، كه همان «حجاب» است، ميباشد.
اگر چه برانگيختن شهوات و تهييجِ مرد و زن به سوي يكديگر و رواج آن راههاي بسيار دارد، مانند:
«الف» ايجاد اماكن تفريحي عمومي براي مرد و زن.
«ب» ايجاد استخرها و فراهم نمودن موجبات شنا در دريا و رودخانهها براي مرد و زن.
«ج» ايجاد اماكن آموزشي مختلط مخصوصاً در سطح دبيرستان و دانشگاه.
«د» ايجاد اماكن ورزشي مختلط، چه براي ورزش و چه تماشاي ورزشكاران.
«ه» و حتّي ايجاد اماكن درماني به صورت مختلط.
وليكن از همة آنها آسانتر و بيخرجتر و همگانيتر و همه جائيتر، همانا «رواج بي حجابي» بين زنان و قرار گرفتن آنها بدون پرده و حجاب و روپوش در اختيار ديد عمومي مردان است، كه همه جا و هميشه و بدون هزينه اثر سوء خود را ميبخشد.
يزيد بن معاويه براي منهدم كردن اسلام، چنين نقشههايي در سر داشت، او ميخواست اسلام راستين كه آئين الهي و قرآني و ضامن تكامل و سعادت حقيقي است نابود شود و فقط يك نوع مراسم قشري و سطحي و ظاهري باقي مانده و او هم خليفه و وليّ امر مسلمينِ آن باشد.
يزيد بن معاويه از اول نقشة بيحجاب كردن زنان را كشيده بود و براي عملي كردن آن از اهل بيت پيامبر (ص) شروع كرد.
فاطمة صغري دختر امام حسين (ع)، روز عاشورا پس از غارت كردن لشكر ميگويد:
ديدم عمهام زينب سلام الله علیها بالای سرم گريه ميكند، گفتم:
«يا عمّتاه! هل مِن خرقة استتر بها رأسي عن اعين النظّار؟ فقالت: يا بنتاه! وعمّتك مثلك، فرأيتُ رأسها مكشوفة».
يعني: «اي عمّه! آيا پوشش پارچهاي هست كه سرم را از نگاه نامحرمان بپوشانم؟ جواب داد: دختر جان! عمّهات نيز همانند تو است، پس ديدم سر او هم مكشوف و برهنه است».(13)
شيخ مفيد از حميد بن مسلم نقل ميكند كه:
«فسألته النسوةُ أن يسترجع ما ا خذ منهنّ ليستترنّ به».
يعني: «زنانِ امام حسين (ع)(گريه كنان در مقابل عمر بن سعد) درخواست كردند كه: لشگر پوششهاي غارت شده را برگردانند تا خود را مستور كنند، و عمر بن سعد نيز دستوري داد ولي كسي آن را عمل نكرد».(14)
سيد ابن طاووس در كتاب «الملهوف» چنين نقل ميكند:
«وحمل نسائه علی احلاس اقتاب الجمال بغير وطاء مكشّفات الوجوه».
يعني: «زنان امام حسين (ع) را (از كربلا) بر شتران سوار كردند در حالي كه صورتهايشان مكشّفه و بدون پوشش بود».(15)
اين «كشفِ حجاب» از دختران پيامبر اكرم (ص) در واقعة كربلا مستقيماً زير نظر و دستور يزيد بن معاويه بود، و از اين رو حضرت زينب (س) در مجلس يزيد حضوراً نسبت اين كار را به خود يزيد داد و فرمود: «تو اين كار را كردي» و يزيد هم انكار نكرد.
«اَمِن العدل يا ابن الطلقاء! تخديرك حرائرك وامائك وسوقك بنات رسول الله سبايا؟ قد هتكت ستورهنّ وابديت وجوههنّ».
يعني: «اي فرزند آزاد شدگان! (كه جدّم پدرانت را از بند اسارت نجات داد؟)، آيا از عدالت است كه اكنون تو زنان و كنيزان خود را در پشت پرده و پوشش حفظ كردهاي و دختران پيامبر را به اسارت، بدون پرده و حجاب با صورتهاي مكشوفه به اطراف شهرهها ميگرداني؟».(16)
خطبههاي كوبندة اهل بيت خط و نقشههاي يزيد را خنثي كرد و يزيد آنچنان رسوا و بياعتبار و بيآبرو شد كه حتّي خودش احساس خطر جدّي بر مُلك و سلطنت خويش نمود، لذا اوّل ادّعا كرد كه اين كارها به دستور عبيدالله بن زياد بوده و خودش را تبرئه كرد، وبعداً شروع به دلجويي و اظهار محبّت به اهل بيت (ع) نموده و حتّي مجلس عزائي در دمشق به درخواست اهل بيت (ع) براي امام حسين (ع) برپا شد و بالأخره نقشه و طرحِ بي حجابي او به همين جا خاتمه يافت.
استعمار و بي حجابي
يكي از نيروهاي بسيار پر قدرت كه ميتواند غالب بر تمام قواي انساني و حاكم بر بسياري از تصميمات او بشود، قواي شَهَوي و جنسي در مرد و زن است، اين قوّه از پديدههاي آفرينش و بسيار مرموز و عميق و پرشاخه در وجود انسان و تمام قواي او با هدف بقاء نسل تعبيه و تنظيم شده است، بر
اين اساس جاذبة جنسي بين مرد و زن در سرشت آنان آن چنان آميخته شده كه در تمام حالات از نظر روحي و عاطفي، يكديگر را جذب ميكنند.
اين جاذبة جنسي اگر مهار و تنظيم و محدود به زن و شوهرش نشود، و آزاد و عمومي گردد، نه تنها آن هدف بقاء نسل تأمين نميشود، بلكه:
ـ تمام امور زندگي پايمال و مختل ميشود.
ـ شخصيّت انساني و كمالاتش منهدم و از حيوانات و وحوش هم پستتر ميگردد.
ـ از خدا و دين و عوالم آيندة خود بي خبر و غافل ميماند.
ـ زندگي او دچار جنگها و خونريزيهاي نابود كننده خواهد شد.
ـ از آنچه بركاتِ اين قوه به شمار ميرود مانند: لذائذ جنسي و پيدايش فرزند و روابط عاطفي بين آنها و ديگر نتايج، محروم خواهد شد.
ـ و همچنين از برخوردهاي متزاحمين، موجبات نابوديش فراهم شده و به بدترين سرنوشت دچار خواهد شد.
همة اين آفات در صورتي است كه مرد و زن به طور آزاد چهرة يكديگر را ببينند، چون در چهرة انسان زيبائيهايش متمركز است.
ولي قرآن دستور داده: زن از غير محارم صورت خود بپوشاند تا زيبائيهاي چهرة او براي نامحرم شناخته نشده، مجذوب او نشود، و در كمين او در نيامده كه او را صيد كند و چه بسا نابودش سازد.
قرآن به طور صريح در سورة احزاب، حكم پوشاندن صورت و علّت و راز اين حكم را به طور فشرده ذكر كرده(كه آن را قبلاً با ترجمهاش ذكر كرديم).
در سورة نور هم ميفرمايد:
وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا.(17)
يعني: «نبايد زنها زيبائيهاي خود را ظاهر سازند مگر به طور ناخودآگاه وخودبخود چيزي از زيبائيهاي آنها ظاهر شود».
و به دنبال آن ميفرمايد:
وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ.(18)
يعني: «نبايد زنها زيبائيهاي خود را ظاهر كنند مگر براي شوهران خود و پدران خود و ديگر محارم».
و باز در همين آيه دستور پوشش «مقنعه» را داده كه سر و گردن و اطراف سينه را بدان بپوشند كه اگر اتفاقاً در هنگام راه رفتن و نشست و برخاست و يا پيش آمد ديگر(مانند: وزش باد)، چادرش كمي باز شد به وسيلة مقنعه سر و گردن و سينه پوشيده باشد:
وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىجُيُوبِهِنَّ.(19)
يعني: «زنان مقنعة خود را تا سينه برسانند»، تا اين قسمتهاي حسّاس پوشش بيشتري داشته باشد، و احتياطي افزون انجام گيرد، تا عفت و نجابت و شخصيّت زن كاملاً از ديدگاه اجانب مصون و محفوظ بماند.
پس نتيجتاً دو مطلب روشن ميشود:
«اوّلاً»: كاربرد جاذبة جنسي در ايجاد تباهي تمام قوانين و مقررات و به هم خوردگي تمام اوضاع انساني و شخصيت زن و مرد.
«ثانياً»: كاربرد«حجاب زن» در مهار و كنترل كردن جاذبة جنسي و حفظ زن و مرد و تمام جامعه از خطرات و آفات ناشي از آن جاذبة جنسي.
با اين بيانِ مختصر كه ذكر كرديم، متوجّه شديم كه: «چرا دستگاههاي استعمار علاقمند به بي حجاب كردن زنان بوده و در اين راه سرمايه گذاريهاي فراوان نيز ميكنند؟».
هنگامي كه قواي شهوي بيدار شد و جاذبة جنسي بين زن و مرد با ديدن يكديگر به فعاليت افتاد، بر تمام افكار و روحية طرفين سايه ميافكند، و تمام افكار و تصميمات تحت تأثير آن متأثّر ميشود، تا جايي كه بر تمام ذهنيّات او غلبه ميكند.
* در چنين حالتي حاكميت خدا و دين و ايمان در جامعه نابود شده و يا در نهايتِ ضعف قرار ميگيرد، و در نتيجه قانون و نظم، پايمال شده و حساب كار با عواطفِ عشقيِ بيحساب و بينظم ميشود كه همه چيز را به هرج و مرج ميكشد.
* در چنين جامعهاي ـ كه اكثراً غرق در عوالم شهواني هستند ـ ديگر ادارة امور مملكت به دست چه كسي انجام خواهد شد، و كجا صحّت عمل در امور ديده ميشود؟
* در چنين جامعهاي طبقة جوان كه اكثر قواي فعال را تشكيل داده و سرمايه ممكلت هستند، و بايد در مقابل تهاجم اجنبي و غارتگران از ثروتهاي ملّي دفاع نموده و در نگهداري و پيشرفت علم و صنعت و انتظامات و كشاورزي و ديگر شئون مملكت از خود حساسيت نشان دهند، دلباختة در عشق و شهواتِ بيمرز و حساب گشته و از كار افتاده ميگردند.
* و در اين حال بهترين صحنه براي دستگاه استعمار فراهم و به هر شكلي كه ميخواهد حاكميّت خود را پياده كرده، در حالي كه اهل آن مملكت سرگرم هوسراني جنسي بوده و به يكديگر مشغول هستند.
از اينجاست كه ميبينيم ساليان بسياري است كه استعمار (غرب و شرق) در راه «بي حجاب كردن زنان»، مخصوصاً در ممالك اسلامي گامهاي بلندي برداشتند، علي الخصوص در ايران، دوران حكومت رضا خان پهلوي به شكل قُلْدُري و زور شروع و به بعد از آن، تا اين زمان نيز به شكلهاي مختلف از طريق تهاجم فرهنگي و غيره اين هدف را دنبال كردهاند، كه از جملة اين فعّاليتها شايان ذكر است: تنزّل «حجاب» از اصول واقعيِ اسلامي و قرآني خود و تحريف آن به شكلهاي مختلف ديگر كه چه بسا بدتر از بيحجابي است، مثلاً: چادر سياه بر سر كردن با چهرة باز و گشوده كه خود يك نوع آرايشي براي درخشندگي بيشتر و جلوهدادن چهره است.
پاسخ به كساني كه پوشاندن صورت را واجب نميدانند
در اينجا لازم است، در پاسخ برخي كه پوشاندن چهره و صورت را غير واجب شمردهاند، مختصراً عرض كنيم:
«اوّلاً»: در سورة احزاب ميفرمايد:
يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ.(20)
يعني: «گوشههاي چادر را بر فراز سر، به هم نزديك كنند كه اين كمترين مقداري است كه شناسايي شوند تا مورد اذيّت قرار نگيرند (و با اين نزديك كردن گوشههاي چادر، شناسايي چهرة خود را براي اجانب به حداقل كاهش دهند)».
«ثانياً»: در سورة نور ميفرمايد:
وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا.(21)
يعني: «هيچ زيبائيهاي خود را نبايد اظهار كنند مگر آنكه خود بخود ظاهر باشد»، مانند: چادر زيبا و كفش زيبا.
و به دنبال آن ميفرمايد:
وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ.(22)
يعني: «نبايد زيبائيهاي خود را ظاهر كنند مگر براي شوهران و پدران...(وديگر محارم)».
«ثالثاً»: در گوشههايي از واقعة كربلا (كه ذكر شد): «الف» از عمل يزيد بن معاويه در بي حجاب كردن اهل بيت (ع): «مكشفات الوجوه» كه صورت و چهرة آنها را مكشّفه كرد، «ب» از سخنان حضرت زينب (س)، در اعتراض به يزيد: «قد ابديت وجوههنّ»، يعني: «صورت و چهرههاي دختران پيامبر (ص) را گشوده و باز و ظاهر كردي»، آن چهرههايي كه دختران پيامبر (ص) به حسب حكم الهي، پوشانده بودند، تو گشوده و بيحجاب و براي مردان اجنبي ظاهر ساختي.
در همة اينها روي سخن به «گشودنِ چهره و حرمتِ آن» است.
كيفيّت حجاب حضرت زهرا (س)
حال براي نمونه حجاب حضرت زهرا (س)، كه اقتباس از قرآن و دستور پدر بزرگوارش پيامبر اكرم (ص) است از دو گوشة حسّاسِ زندگي آن حضرت شاهد ميآوريم كه زير نظر پيامبر عظيم الشأن، بنا به دستور قرآن به آن حضرت در سورة احزاب بوده است.
«الف» جهيزية آن بانوي بزرگ جهان (س)
جهيزية آن حضرت از مهرية ايشان كه يك زره از اميرالمؤمنين (س) بود و به بازار بُرده و به پانصد درهم فروختند، تهيه شد.
جهيزيه از نوع پوشش.
1. يك پيراهن به هفت درهم.
2. يك مقنعه به چهارده درهم.
3. يك رولباسي كه روي پيراهن پوشيده ميشد، به نام «قطيفه» سياه رنگ.
4. يك عباي سفيد.(23)
پس از اينكه با بقية اثاث البيت از جهيزيه، بر پيغمبر (ص) عرضه داده شد، آن حضرت با دست آنها را زير و رو كردند و گريستند، سپس سر به سوي آسمان بلند كرده و فرمودند:
«خداندا! مبارك كن بر هر قومي كه عمده از ظروف آنان سفالين است». (يعني: طبقة ضعيف).
اين جهيزيه كه به دستور پيامبر (ص) طبق دستور قرآن تهيه شده بود و پس از تهيه نيز مورد بررسي و تجديد نظر آن حضرت قرار گرفت، نشان ميدهد «پوشش زن» از نظر قرآن، اسلام و پيامبر (ص) چه نوع است؟ و زنان از سيده النسوان (س) و نيز از خاتم پيامبران (ص) بايد درس گرفته و آن را الگو و سر مشق قرار دهند.
و پس از لباسهاي معموملي و يك رولباسي، سر و گردن و اطراف سينه را با «مقنعه» بپوشانند و سپس با «چادر» خود را از محارم بپوشانند.
«ب» كيفيت لباس پوشي آن حضرت (س)
كيفيت لباس پوشي آن حضرت (س) هنگامي كه ميخواستند به مسجد بروند براي سخنراني و خطبه در حضور عموم مهاجر و انصار و ساير مسلمين و محاجّه با ابيبكر دربارة غصب فدك و ميراث خلافت و غير آن، به اين شرح است:
«...إنّه لما اجتمع ابوبكر وعمر علی منع فاطمة (س) فدكاً وبلغها ذلك، لاثت خمارها علی رأسها واشتملت بجلبابها واقبلت في لمة من حفدتها ونساء قومها، تطأ ذيولها ما تخرم مشيتها مشية رسول الله (ص)، حتّي دخلت علی ابي بكر و هو في حشد من المهاجرين والانصار وغيرهم، فنيطت دونها ملائة فجلست ثم اَنَّت اَنّةً اجهش القوم لها بالبكاء فارتجّ المجلس، ثمّ امهلت هنيئة، حتّي إذا سكن تشيج القوم وهدأت فورتهم، افتتحت الكلام بحمدالله والثناء عليه والصّلاة علي رسوله فعاد القوم في بكائهم، فلمّا امسكوا عادت في كلامها، فقالت: الحمدلله علي ما انعم... الخطبة».
يعني: «هنگامي كه ابوبكر و عمر اتّفاق نظر كردند بر جلوگيري فاطمه (س) از فدك، و اين خبر به آن حضرت رسيد، مقنعهاش را بر سر پيچيد و خود را در ميان عبا قرار داد و اطراف خود را از سر و صورت و ساير بدنش را تا پاهايش به آن پوشانيد و در ميان جمعي از زنان خدمتگزاران و ياران و زنان قوم خود، به جانب مسجد رو كرد، و به قدري لباسهايش بلند بود كه هنگام راه رفتن پايش را به دامن آن مينهاد، و مانند رسول خدا (ص) راه ميرفت، تا وارد مسجد شد بر ابي بكر كه در ميان گروهي از مهاجر و انصار و غيرهم بود، بعداً پردهاي در مقابل آن حضرت كشيده شده و نشست، پس نالهاي بركشيد كه جمعيّت به گريه و ضجّه در آمدند، سپس كمي آرام شد تا از شيون مردم كاسته شد، پس شروع به سخنراني نمود، با حمد و ثناي خداوند و درود بر پيامبر (ص)، باز جمعيّت به گريه افتادند، پس از آنكه از گريه خودداري كردند، به سخنراني و خطبهاش اعاده فرمود،... و تا آخر آن خطبة معروفه را و احتجاجاتش با ابي بكر و سايرين ايراد فرمود».(24)
چهار درس از حجاب حضرت زهرا (س)
نتيجة بحث، به چند نكته دربارة حجاب دختر پيامبر (ص) اختصاص دارد كه ذيلاً متذكّر ميشويم:
1. با مقنعه سرش را پوشاند، همانطور كه در قرآن در سورة نور آمده (و قبلاً ذكر شد).
2. خود را تماماً از سر و صورت تا همة روي پاهايش را با «عبا» (به تعبير عرب) و«چادر» (به تعبير ما ايرانيان) پوشاند، همانگونه كه در سورة احزاب دستور آن آمده است و مخصوصاً به پيامبر (ص) دستور داده كه به دخترانش امر كند.
3. هنگام نشستن در مسجد كه مردم حضور داشتند، اوّل پردهاي در مقابل كشيده شد و از پسِ پرده، آن حضرت سخراني و ايران خطبه فرمود.
4. هنگام سخنراني در وسطِ جمعي از زنان قرار داشت و جُدا و مشخّص خود را قرار نداده بود.
اين بود مختصري در رابطه با «مسألة حجاب» و اهميّت آن از منظر قرآن و زندگي حضرت زهرا (س) و تفصيل و توضيح بيشتر را به موقع ديگر وا ميگذاريم.
والسّلام عليكم وعلي عبادالله الصالحين
حوزة علميه اصفهان
مدرسة صدر بازار
مصطفي شريعت موسوي
جمادي الثانيه 1415
----------------------------------------------------------
1- سوره نور آيه 31.
2-سوره أحزاب آيه 59.
3-سوره نور آيه 31.
4-ابن ابي شيبه، عن ابي قلابة، عنه، قال: كان عمر بن الخطاب لا يدع في خلافته امةً تقنّع، يقول: انّما القناع للحرائركي لا يؤذين.
ر.ك: «المصنف» ابن ابي شيبة الكوفي: ج2/ص135، «كنز العمّال» المتقي الهندي: ج15/ ص485، «الدرّ المنثور» جلال الدين سيوطي: ج5/ ص221.
5-ابن ابي شيبة، عن انس، قال: رأي عمر جاريةً مقنّعة، فضربها بدرّته، وقال: القي القناع لا تشتبهنّ(تشبّهين.خ.ل) بالحرائر.
ر.ك: «المصن» ابن ابي شيبة الكوفي: ج2/ص135.
6-عبد بن حميد، عن ابي شهاب، أنّه قيل له: الأمة تزوّج فتخمّر، قال: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ فنهي الله الاماء أن يتشبهنّ بالحرائر»
ر.ك: «الدرّ المنثور» جلال الدّين سيوطي: ج5/ص221.
7-سوره احزاب آيه 59.
8-سوره احزاب آيه59.
9-سوره اسراء آيه60.
10-ابن جرير، عن سهل بن سعد: رأي رسول الله (ص) بني فلان ينزون علي منبره نزو القردة فساءه ذلك فما استجمع ضاحكاً حتي مات وانزل الله: وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ.
- ابن ابي حاتم، عن ابن عمر، عنهما: أنّ النبي (ص) قال: رايت ولد الحكم بن ابي العاص علي المنابر كأنّهم القردة وأنزل الله في ذلك: وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ يعني: الحكم وولده.
- ابن ابي حاتم، عن يعلي بن مرّة، قال: قال رسول الله (ص) اريت بني اميّة علي منابر الارض وسيملكونكم فتجدونهم اربا سوء واهتمّ رسول الله (ص) لذلك، فانزل الله: وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ.
- ابن مردويه، عن الحسين بن علي (ع)، عنهما، أنّ رسول الله (ص) اصبح وهو مهموم، فقيل: ما لَكَ يا رسول الله؟! قال: انّي اريت في المنام كأنّ بني اميّة يتعاورون منبري هذا، فقيل: يا رسول الله! لا تهتمّ فإنّها دنيا تنالهم فانزل الله: وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ.
ر.ك: «الدرّ المنثور» جلال الدّين سيوطي ج4/ص191، «الميزان» علامة طباطبائي: ج13/ ص149.
11-ر.ك: «شرح الاخبار» قاضي نعمان مغربي: ج3/ص252، «الاحتجاج» شيخ طبرسي: ج2/ص34، «الغدير» علامه اميني: ج3/ص261و ج11/ص14، «تاريخ طبري»: ج8/ص188.
12-ر.ك: «ناسخ التواريخ» مرحوم سپهر: ج6/ص357، «بحار الانوار» علاّمه مجلسي: ج5/ص134، «احتجاج» شيخ طبرسي: ج2/ص35.
13-ر.ك: «بحار الانوار»: ج45/ص61.
14-ر.ك: «بحار الانوار»: ج45/ص61.
15-ر.ك: «بحار الانوار»: ج45/ص107.
16-ر.ك: «ناسخ التواريخ» مرحوم سپهر: ج6/ص357، «بحار الانوار» علامّه مجلسي: ج45/ص134، «احتجاج» شيخ طبرسي: ج2/ص35.
17-سوره نور آيه31.
18-سوره نور آيه31.
19-سوره نور آيه31.
20-سوره احزاب آيه 59.
21-سوره نور آيه 31.
22-سوره نور آيه31.
23-«اعيان الشيعة»: ج1/ص312.
24-«احتياج طبرسي»: ج1/ص131و132.
----------------------------------------------------
ايت الله حاج سيد مصطفى شريعت اصفهاني