نصيحت و اندرز

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

برادران! بياييد، به اين روايات و دستورات عمل كنيم، و پايبند، باشيم. ماه مبارك رمضان، است، پيغمبر فرموده: در اين ماه، اخلاقتان را خوب كنيد، بياييد سعى كنيم، به زور هم كه شده، خود را وادار به اخلاق حسنه كنيم، و پر حوصله شويم و متواضع و فروتن باشيم. برادران، پيامبر فرمود: به فقرا صدقه بدهيد، بياييد بزنم به دهان شيطان كه مى گويد: چرا پولت را بدهى مفت بخورند. پس در اين ماه، صدقه بيشترى بدهيم، پيامبر فرمود: به بزرگان احترام، كنيد، با كودكان، مهربان باشيد، بياييد اين چنين باشيم.
فرموده است صله رحم انجام دهيد. برادر، اگر با برادرت با دايى، با عمو، با فاميل، كدورتى، دارى، بيا همين امشب، به خاطر دستور رسول اكرم برو به ديدنش. آرى تو آشتى، كن شروع از تو باشد، گرچه بزرگتر باشى. نگو نه نمى روم، دلم از او پر است. او به ديدنم نيامد من هم نمى روم از سفر آمدم آمد نيامد من هم از مكه آمده نمى روم، تا تلافى كرده باشم. مريض بودم به عيادتم نيامد، من هم به عيادتش نمى روم. اين گفتار و رفتار اسلامى نيست تو برو به عيادتش دسته گلى، شيرينى، ميوه اى ببر كه چشمش، به تو بيفتد در روى تخت بيمارستان اشكش جارى شود. دردش تسكين شود، و از صميم قلب اردات پيدا كند. (فاذا الذين بينك و بينه عداوة كانه ولى حميم) (1). دشمن را با اين رفتار دوست گرم كن، پس ما عمل نكنيم به دستور پيغمبر چه كسى بايد بكند. اگر ماه رمضان، صله رحم، به جا نياورم، كى بياورم.
اين حديث را هم گوش كنيد:
بحارالانوار، از معانى الاخبار از جابر، از ابى جعفر عليه السلام چنين نقل ميكند:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله: اخبرنى، جبرئيل، ان ريح الجنة توجد من مسيرة الف عام، ما يجدها عاق و لاقاطع رحم و لاشيخ زان (2).
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جبرئيل: به من خبر داد كه بوى بهشت تا مسافت هزار سال راه استشمام مى شود ولى سه نفر آن را نخواهند يافت: عاق والدين، قاطع رحم و پيرمردى كه در سن پيرى زنا كند، (پيرى و معركه گيرى).
خرما نتوان خورد از اين خار كه كشتيم

ديبا نتوان بافت از اين پشم كه رشتيم

بر لوح معاصى، خط عذرى، نكشيديم

پهلوى كبائر حسناتى ننوشتيم

ما كشته نفسيم و بس آوخ كه برآيد

از ما به قيامت كه چرا نفس نكشتيم

افسوس بر اين عمر گران مايه كه بگذشت

ما از سر تقصير و خطا در نگذشتيم

دنيا كه در او مرد خدا گل نسرشته است

نامرد كه ماييم، چرا دل بسرشتيم؟

پيرى و جوانى چو شب و روز برآمد

ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم

واماندگى اندر پس ديوار طبيعت

حيف است و دريغا كه در صلح بهشتيم

ما را عجب ار پشت و پناهى بود آن روز

كه امروز كسى را نه پناهيم و نه پشتيم

گر خواجه شفاعت نكند روز قيامت

شايد كه ز مشاطه نرنجيم كه زشتيم

باشد كه عنايت برسد ور نه مپندار

با اين عمل دوزخيان، كاهل بهشتيم

سعدى مگر از خرمن اقبال بزرگان

يك خوشه ببخشند كه ما تخم نكشتيم (3)

----------------------------------------------
1-فصلت آيه 34
2-بحارالانوار، ج 74، ص 95
3-كليات سعدى، ص 364
------------------------------------------
سيد محمد على جزايرى (آل غفور)