ذكر توسل به حضرت زينب (س)

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

السلام عليك يا اباعبدالله و على الارواح التى حلت بفنائك
حضرت زينب (س) از همان قتلگاه كه برنامه تبليغى خود را شروع كرد، خود را فرزند رسول الله معرفى مى كند صورت خود را به طرف مدينه برگردانيد، و خطاب به پيامبر گرامى فرمود: و گفت: يا جدا يا رسول الله هذا حسينك مرمل بالدماء... اى جد بزرگوار يا رسول الله اين حسين عزيز كرده تو است...
در دروازه كوفه هم كه خطبه خواند فرمود: الحمدلله و الصلاة، و السلام على ابى محمد و آله الاطهار؛ سلام و درود بر پدرم رسول خدا.
واقعا چه قدر شرمندگى و ذلت است براى كسانى كه به ظاهر خود را مسلمان و پيرو رسول الله بدانند و اينگونه با فرزندان آن حضرت رفتار كنند(1).
بار ديگر در مجلس يزيد فرمود:
و انى لاستصغر قدرك... امن العدل يابن الطلقاء، تخديرك، حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبايا قد هتكت ستورهن و ابديت و جوههن... (2).
اى يزيد! من تو را كوچكتر و بى مقدارتر از آن مى دانم كه با تو حرف بزنم، ولى اين كار درستى است اى پسر آزاد شدگان روز فتح مكه! كه تو زنها و كنيزان خود را پشت پرده قرار دادى، ولى دختران رسول خدا را شهر به شهر به عنوان اسيرى مى گردانى و نهايت بى احترامى به آنان را روا مى دارى؟! آرى تو فرزند هند جگر خوارى و بيش از اين از تو تواضع نيست.
ببينيد چه تقابلى بيان مى كند، تو فرزند طلقاء يعنى ابوسفيان، و هند جگرخوار و ما دختران فاطمه و رسول خدا صلى الله عليه و آله هستيم.
لاحول ولاقوة الابالله العلى العظيم.
----------------------------------------------
1-ر.ك: به جلسه دهم
2-بحارالانوار ج 45، ص 133 و ص 157
------------------------------------------
سيد محمد على جزايرى (آل غفور)