1.زینب در منزل خزیمیه
نقل حدیث امایمن از سوی حضرت زینب (س) (1) بیانگر آن است که آن حضرت سالها پیش از واقعه عاشورا خبر شهادت برادرش را از زبان جدّ و پدر بزرگوارش شنیده بود. ولی شاید در آغاز سفر به عراق آنگونه که باید برای وی اطمینان و یقین کامل حاصل نشده بود که آن حادثه اسفبار به همین زودی اتفاق خواهد افتاد. علاوه بر آنکه احساسات انسان به گونهای است که تا حد ممکن تلاش میکند پیش آمدهای تلخ و ناگوار را نپذیرد و به نحوی توجیه کند. از این رو امام حسین (ع) میکوشید تا به تدریج زینب کبری را برای رویارویی با حوادث ناگوار آینده آماده سازد. بر اساس آنچه در تاریخ ذکر گردیده است، نخستین باری که زینب (س) با خبر اندوهبار شهادت برادر روبهرو گردید، در منزل خزیمیه بود.
امام حسین (ع) در مسیر حرکت خود از مکه به عراق یک شبانه روز در این منزل رحل اقامت افکند. هنگام صبح عقیله بنیهاشم، خدمت برادر رسید، عرض کرد: «ای برادر! آیا ترا از آنچه دیشب شنیدم با خبر نسازم؟» امام (ع) فرمود: «آن چیست؟» زینب گفت: «دیشب هنگامی که برای انجام کاری از خیمه خود خارج شدم، شنیدم هاتفی ندا میدهد:
«ای چشم بسیار گریه کن و کیست که در آینده بر شهیدان بگرید بر گروهی که مرگ آنان را به سوی وعدهای معین به پیش میراند!»
امام حسین (ع) فرمود: «ای خواهر! هر آنچه را که خداوند تقدیر کرده است، انجام خواهدشد.»(2)
در این سخن امام حسین (ع) به طور ضمنی و تلویحی به خواهرش فهماند، که حوادث ناگواری درا ین سفر در انتظار آنان است.
2.گفتگوی امام با زینب در عصر تاسوعا
روز تاسوعا عمر سعد نامهای از سوی ابنزیاد دریافت کرد، که به او فرمان داده بود، یا حسین (ع) را به سازش و تسلیم وادار نماید، و یا او و یارانش را از دم تیغ بگذراند. در پی رسیدن این فرمان عمر سعد به سپاه خود فرمان آماده باش داد، و به سوی اردوگاه امام (ع) حرکت کردند. هنگام عصر بود که امام حسین (ع) در مقابل خیمهاش با تکیه به شمشیر، سر به زانو نهاده، چند لحظهای به خواب رفته بود. زینب کبری (س) که کاملاً مراقب اوضاع بود، با شنیدن صدای هیاهوی نزدیک شدن سپاه دشمن نزد برادر شتافت و گفت: «ای برادر! آیا این صداها را نمیشنوی که به ما نزدیک میشود؟» امام حسین (ع) سر از زانو برداشت و فرمود: «ای خواهر! در همین لحظه جدم پیامبر (ص)، پدرم علی، مادرم فاطمه، و برادرم حسن را در خواب دیدم که به من فرمودند:
«ای حسین! تو به همین زودی به ما میپیوندی!».
نقل شده است زینب (س) با شنیدن این سخن سیلی به صورت زد و فریاد را به ناله بلند کرد. امام حسین (ع) به او فرمود:«آرام باش! ما را دشمنشاد نساز!»(1)
امام (ع) در این برخورد به طور صریح و آشکار خبر شهادت خود را با زینب (س) در میان گذاشت و او را در برخورد با حوادث آینده به صبر و پایداری دعوت کرد.
3.توصیههای امام حسین به خواهرش در شب عاشورا
امام سجاد (ع) گوید: «در شب عاشورا من در خیمه خود نشسته بودم و عمهام زینب (س) از من پرستاری میکرد. پدرم نیزدر خیمه خود بود و چون غلام ابوذر شمشیرش را اصلاح میکرد. در این حال پدرم این اشعار را چند بار خواند: «ای روزگار، اف بر تو از جانب دوستی و رفاقتت! تا کی آرزومندان و یاران را به خون خود آغشته مینمایی؟ روزگار جایگزین نمیپذیرد و همانا کار به دست خداست و هر زندهای راه مرا میپیماید!»
با شنیدن این اشعار مقصود پدرم را دریافتم و گریه گلویم را گرفت؛ ولی سکوت کرده، خود را گرفتم و دانستم که بلا نازل شده است. ولی عمهام وقتی سخنان پدرم را شنید، به دلیل آنکه زن بود و حالت رقت و جزع در زنان غالب است، نتوانست خود را کنترل کند و در حالی که لباسش بر زمین میکشید، نزد پدرم رفتو گفت:
«ای کاش مرگ زندگی مرا نابود کرده بود! امروز همانند روزی است که مادرم فاطمه، پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفتند. ای جانشین گذشتگان و پناهگاه بازماندگان!»
امام حسین (ع) به زینب نگریست و به او گفت: «ای خواهر! مبادا شیطان بردباری و حلم ترا برباید.» آنگاه اشک از دیدگان پدرم سرازیر شد.»...
زینب گفت: «این بیشتر دل ما را میسوزاند که راه چاره برایت نباشد و به ناچار شربت مرگ بنوشی.» آنگاه سیلی به صورت زد، گریبان پاره کرد و بیهوش گردید.
پدرم آب به صورت او پاشید، او را به هوش آورد و گفت: «ای خواهر! از خدا بترس و شکیبایی پیشه کن و بدان که اهل زمین میمیرند و اهل آسمان زنده نمیمانند و هر چیز جز وجه خداوند هلاک و نابود میشود، همان خدایی که با قدرتش خلق را آفرید و آنان را برمیانگیزد و او یگانه و یکتاست. پدرم از من بهتر بود. مادرم از من بهتر بود. برادرم از من بهتربود [و همه مردند] برای من و برای هر مسلمان پیامبر خدا (ص) اسوه و الگو است... ای خواهر ترا سوگند میدهم - و به سوگند من پایبند باش - در سوگ من گریبان پاره نکن، صورت نخراش و فریاد به افغان و ناله سر نده.»(4)
وقایعی که بیان شد به خوبی نشان میدهد که چگونه امام حسین (ع) خواهرش را برای رویارویی با حوادث آینده و ایفای نقش تاریخی و بینظیرش آماده میکند امام (ع) در این گفتگو به خواهرش توصیه میکند، که پس از شهادت او مبادا احساساتش نیروی تفکر و اندیشه او را تحت الشعاع قرار دهد و حرکتی بر خلاف وظیفه و رسالت بزرگ تاریخیاش انجام دهد. و چه زیبا عقیله بنی هاشم به توصیههای برادر عمل کرد. او در تمام مراحل اسارت و پیامرسانی کمترین و کوچکترین عملی بر خلاف جهت پیشبرد نهضت و قیام برادر، انجام نداد. اگر زینب بر بالین بدن برادر گریه و زاری کرد، اگر در کوفه و شام سخنرانی نمود، اگر برای برادر نوحهسرایی و مرثیهسرایی کرد و... همه و همه حساب شده و در جهت انجام رسالت و رساندن پیام نهضت عاشورا بود، نه فقط به دلیل غلبه احساسات. زینب کبری (س) در موقع مناسب احساسات خویش را کنترل میکرد، و در شرایط مناسب ابراز احساسات مینمود.
آنچه گذشت نمونهای از صحنههایی بود، که امام حسین (ع) در طول سفر، خواهرش را برای رویارویی با حوادث آینده و ایفای نقش تاریخی و بینظیر خود آماده میکرد؛ ولی به طور قطع گفتگوهای امام حسین (ع) با خواهرش به همین چند مورد منحصر نمیشود. و امام (ع) اسرار زیادی را برای او بازگو نموده است، و او را از رمز و راز وظیفهای که برعهدهاش بوده، بیش از این آگاه کرده است که آن سخنان برای ما بازگو نگردیده است.
---------------------------------
1-در این حدیث حضرت زینب (س) از طریق امایمن از پیامبر اکرم (ص) نقل میکند که اجساد شهیدان به خاک سپرده خواهد شد و قبور آنان مزار دوستانشان خواهد گردید. زینب (س) پس از شنیدن این حدیث از زبان امایمن آن را بر پدر بزرگوارش حضرت علی (ع) عرضه کرد تا از درستی آن اطمینان کامل یابد
2-علامه مجلسی، همان، 372/44
3-همان، ج44، ص391
4-همان، ج45، ص1 - 3
----------------------------
محمد حسين مهوري
آماده سازی زینب توسط امام حسین
(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)
- بازدید: 6396