آماده سازی زینب توسط امام حسین

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

1.زینب در منزل خزیمیه
نقل حدیث ام‏ایمن از سوی حضرت زینب (س) (1) بیانگر آن است که آن حضرت سال‏ها پیش از واقعه عاشورا خبر شهادت برادرش را از زبان جدّ و پدر بزرگوارش شنیده بود. ولی شاید در آغاز سفر به عراق آنگونه که باید برای وی اطمینان و یقین کامل حاصل نشده بود که آن حادثه اسفبار به همین زودی اتفاق خواهد افتاد. علاوه بر آنکه احساسات انسان به گونه‏ای است که تا حد ممکن تلاش می‏کند پیش آمدهای تلخ و ناگوار را نپذیرد و به نحوی توجیه کند. از این رو امام حسین (ع) می‏کوشید تا به تدریج زینب کبری را برای رویارویی با حوادث ناگوار آینده آماده سازد. بر اساس آنچه در تاریخ ذکر گردیده است، نخستین باری که زینب (س) با خبر اندوهبار شهادت برادر روبه‏رو گردید، در منزل خزیمیه بود.
امام حسین (ع) در مسیر حرکت خود از مکه به عراق یک شبانه روز در این منزل رحل اقامت افکند. هنگام صبح عقیله بنی‏هاشم، خدمت برادر رسید، عرض کرد: «ای برادر! آیا ترا از آنچه دیشب شنیدم با خبر نسازم؟» امام (ع) فرمود: «آن چیست؟» زینب گفت: «دیشب هنگامی که برای انجام کاری از خیمه خود خارج شدم، شنیدم هاتفی ندا می‏دهد:
«ای چشم بسیار گریه کن و کیست که در آینده بر شهیدان بگرید بر گروهی که مرگ آنان را به سوی وعده‏ای معین به پیش می‏راند!»
امام حسین (ع) فرمود: «ای خواهر! هر آنچه را که خداوند تقدیر کرده است، انجام خواهدشد.»(2)
در این سخن امام حسین (ع) به طور ضمنی و تلویحی به خواهرش فهماند، که حوادث ناگواری درا ین سفر در انتظار آنان ‏است.
2.گفتگوی امام با زینب در عصر تاسوعا
روز تاسوعا عمر سعد نامه‏ای از سوی ابن‏زیاد دریافت کرد، که به او فرمان داده بود، یا حسین (ع) را به سازش و تسلیم وادار نماید، و یا او و یارانش را از دم تیغ بگذراند. در پی رسیدن این فرمان عمر سعد به سپاه خود فرمان آماده باش داد، و به سوی اردوگاه امام (ع) حرکت کردند. هنگام عصر بود که امام حسین (ع) در مقابل خیمه‏اش با تکیه به شمشیر، سر به زانو نهاده، چند لحظه‏ای به خواب رفته بود. زینب کبری (س) که کاملاً مراقب اوضاع بود، با شنیدن صدای هیاهوی نزدیک شدن سپاه دشمن نزد برادر شتافت و گفت: «ای برادر! آیا این صداها را نمی‏شنوی که به ما نزدیک می‏شود؟» امام حسین (ع) سر از زانو برداشت و فرمود: «ای خواهر! در همین لحظه جدم پیامبر (ص)، پدرم علی، مادرم فاطمه، و برادرم حسن را در خواب دیدم که به من فرمودند:
«ای حسین! تو به همین زودی به ما می‏پیوندی!».
نقل شده است زینب (س) با شنیدن این سخن سیلی به صورت زد و فریاد را به ناله بلند کرد. امام حسین (ع) به او فرمود:«آرام باش! ما را دشمن‏شاد نساز!»(1)
امام (ع) در این برخورد به طور صریح و آشکار خبر شهادت خود را با زینب (س) در میان گذاشت و او را در برخورد با حوادث آینده به صبر و پایداری دعوت کرد.
3.توصیه‏های امام حسین به خواهرش در شب عاشورا
امام سجاد (ع) گوید: «در شب عاشورا من در خیمه خود نشسته بودم و عمه‏ام زینب (س) از من پرستاری می‏کرد. پدرم نیزدر خیمه خود بود و چون غلام ابوذر شمشیرش را اصلاح می‏کرد. در این حال پدرم این اشعار را چند بار خواند: «ای روزگار، اف بر تو از جانب دوستی و رفاقتت! تا کی آرزومندان و یاران را به خون خود آغشته می‏نمایی؟ روزگار جایگزین نمی‏پذیرد و همانا کار به دست خداست و هر زنده‏ای راه مرا می‏پیماید!»
با شنیدن این اشعار مقصود پدرم را دریافتم و گریه گلویم را گرفت؛ ولی سکوت کرده، خود را گرفتم و دانستم که بلا نازل شده است. ولی عمه‏ام وقتی سخنان پدرم را شنید، به دلیل آنکه زن بود و حالت رقت و جزع در زنان غالب است، نتوانست خود را کنترل کند و در حالی که لباسش بر زمین می‏کشید، نزد پدرم رفت‏و گفت:
«ای کاش مرگ زندگی مرا نابود کرده بود! امروز همانند روزی است که مادرم فاطمه، پدرم علی و برادرم حسن از دنیا رفتند. ای جانشین گذشتگان و پناهگاه بازماندگان!»
امام حسین (ع) به زینب نگریست و به او گفت: «ای خواهر! مبادا شیطان بردباری و حلم ترا برباید.» آن‏گاه اشک از دیدگان پدرم سرازیر شد.»...
زینب گفت: «این بیش‏تر دل ما را می‏سوزاند که راه چاره برایت نباشد و به ناچار شربت مرگ بنوشی.» آن‏گاه سیلی به صورت زد، گریبان پاره کرد و بیهوش گردید.
پدرم آب به صورت او پاشید، او را به هوش آورد و گفت: «ای خواهر! از خدا بترس و شکیبایی پیشه کن و بدان که اهل زمین می‏میرند و اهل آسمان زنده نمی‏مانند و هر چیز جز وجه خداوند هلاک و نابود می‏شود، همان خدایی که با قدرتش خلق را آفرید و آنان را برمی‏انگیزد و او یگانه و یکتاست. پدرم از من بهتر بود. مادرم از من بهتر بود. برادرم از من بهتربود [و همه مردند] برای من و برای هر مسلمان پیامبر خدا (ص) اسوه و الگو است... ای خواهر ترا سوگند می‏دهم - و به سوگند من پایبند باش - در سوگ من گریبان پاره نکن، صورت نخراش و فریاد به افغان و ناله سر نده.»(4)
وقایعی که بیان شد به خوبی نشان می‏دهد که چگونه امام حسین (ع) خواهرش را برای رویارویی با حوادث آینده و ایفای نقش تاریخی و بی‏نظیرش آماده می‏کند امام (ع) در این گفتگو به خواهرش توصیه می‏کند، که پس از شهادت او مبادا احساساتش نیروی تفکر و اندیشه او را تحت الشعاع قرار دهد و حرکتی بر خلاف وظیفه و رسالت بزرگ تاریخی‏اش انجام دهد. و چه زیبا عقیله بنی هاشم به توصیه‏های برادر عمل کرد. او در تمام مراحل اسارت و پیام‏رسانی کمترین و کوچکترین عملی بر خلاف جهت پیشبرد نهضت و قیام برادر، انجام نداد. اگر زینب بر بالین بدن برادر گریه و زاری کرد، اگر در کوفه و شام سخنرانی نمود، اگر برای برادر نوحه‏سرایی و مرثیه‏سرایی کرد و... همه و همه حساب شده و در جهت انجام رسالت و رساندن پیام نهضت عاشورا بود، نه فقط به دلیل غلبه احساسات. زینب کبری (س) در موقع مناسب احساسات خویش را کنترل می‏کرد، و در شرایط مناسب ابراز احساسات می‏نمود.
آنچه گذشت نمونه‏ای از صحنه‏هایی بود، که امام حسین (ع) در طول سفر، خواهرش را برای رویارویی با حوادث آینده و ایفای نقش تاریخی و بی‏نظیر خود آماده می‏کرد؛ ولی به طور قطع گفتگوهای امام حسین (ع) با خواهرش به همین چند مورد منحصر نمی‏شود. و امام (ع) اسرار زیادی را برای او بازگو نموده است، و او را از رمز و راز وظیفه‏ای که برعهده‏اش بوده، بیش از این آگاه کرده است که آن سخنان برای ما بازگو نگردیده است.
---------------------------------
1-در این حدیث حضرت زینب (س) از طریق ام‏ایمن از پیامبر اکرم (ص) نقل می‏کند که اجساد شهیدان به خاک سپرده خواهد شد و قبور آنان مزار دوستانشان خواهد گردید. زینب (س) پس از شنیدن این حدیث از زبان ام‏ایمن آن را بر پدر بزرگوارش حضرت علی (ع) عرضه کرد تا از درستی آن اطمینان کامل یابد
2-علامه مجلسی، همان، 372/44
3-همان، ج‏44، ص‏391
4-همان، ج‏45، ص‏1 - 3
----------------------------
محمد حسين مهوري

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page