چنانچه گفته شد قیام و نهضت امام حسین (ع)، دو مرحله داشت. مرحله نخست، مرحله مبارزه، جهاد و شهادت، و مرحله دوم مرحله پیامرسانی و بیدارگری، اگر نهضت امام حسین (ع) در همان مرحله نخست خلاصه میشد و کسی نبود که پیام نهضت را به گوش مردم آن زمان برساند، ماهها زمان لازم بود تا به طور طبیعی خبر قیام امام (ع) به شهرهای اطراف برسد. شاهد این مدعی این است که پیش از ورود اهلبیت امام (ع) به مدینه مردم آن شهر هنوز از رویدادهای کربلا بیخبر بودند. در این مدت یزیدیان با آن همه امکانات تبلیغاتی، که در اختیار داشتند، به راحتی میتوانستند، وقایع کربلا را در راستای منافع خود تحریف کنند و به گونهای به گوش مردم برسانند که برای حکومت یزید کمترین ضرر و زیان را در برداشته باشد. در این صورت تا حدّ بسیار زیادی از تأثیر قیام امام حسین (ع) در جامعه آن زمان و جوامع آینده مسلمانان کاسته میشد، و به طور قطع ما امروز شاهد این همه آثار و برکات برای نهضت امام حسین (ع) نبودیم.
بنیامیه برای سرپوش نهادن بر جنایت خویش و انحراف افکار عمومی از شگردهای گوناگون تبلیغاتی استفاده میکردند، که برخی از آنها عبارتند از:
1. مخفی نگهداشتن جنایات خود از دید مردم در حدّ ممکن،
2. ضددینی و ضدمردمی معرفیکردن فعالیتهای مخالفانخود.
بنیامیه با ابزارهای گوناگون تبلیغاتی که در اختیار داشتند، مخالفان خود را افرادی بیدین، دنیا پرست، قدرت طلب و آشوبگر به مردم معرفی میکردند. چنانچه زیاد با تنظیم شهادتنامه دروغین علیه حجر بن عدی و یارانش کوشید، آنان را افرادی کافر و بیدین معرفی کند و همچنین ابنزیاد و یزید تبلیغات وسیعی را آغاز کردند، تا امام حسین (ع) را شخصیتی آشوبگر که از دین اسلام خارج شده و علیه حکومت اسلامی قیام کرده، و در صدد ناامن کردن جامعه است، معرفی نمایند.
3. ایجاد شایعات گوناگون در باره کیفیت وقوع حوادث و انگیزه مخالفان.
در مواردی که بنیامیه قدرت کتمان حقایق را نداشتند، با شایعهپراکنی و ایجاد نظریات متضاد و متناقض درباره یک حادثه میکوشیدند، آن حادثه را در هالهای از ابهام فرو برند، و به این صورت در حدّ امکان از انتساب آن به دستگاه حکومت بکاهند، چنانچه در مورد شهادت عمرو بن حمق اقوال و نظریات گوناگونی در جامعه منتشر کردند.
در باره نهضت امام حسین (ع)، یزید و یزیدیان میخواستند، با تبلیغات گسترده و دامنهدار خود، اقدام امام (ع) را حرکتی ضد دین، بر خلاف مصالح مسلمانان و جامعه اسلامی و در راستای منافع مادی و دنیوی به مردم معرفی کنند، و بدینوسیله حداکثر بهره برداری را در سرکوب و به سازش کشاندن مخالفان خود بکنند. از این رو آنان در آغاز نه تنها در جهت مخفی کردن جنایات خود و جلوگیری از انتساب آنها به حکومت تلاش نمیکردند، بلکه بر عکس میکوشیدند، با مشوش نشان دادن نهضت امام حسین (ع) و اهداف او، شهادت امام حسین (ع) و یارانش را از افتخارات بزرگ حکومت یزید معرفی کنند؛ ولی اسارت اهلبیت تمام فعالیتهای وسیع و گسترده تبلیغاتی بنیامیه را تحت الشعاع قرار داد و تمام بافتههای آنان را نقش بر آب کرد.
اهلبیت امام حسین (ع) به سرپرستی زینب کبری (س) توانستند، به سرعت پرده از جنایات یزید و عمالش بردارند و چهره خبیث آنان را برای مردم کوفه و شام و دیگر شهرهایی که در مسیر حرکت کاروان از کوفه به شام قرار داشت، رسوا کنند. آنان در کوتاهترین زمان ممکن ندای حقطلبی، ظلم ستیزی، پاسداری از دین، مظلومیت و عدالتخواهی امام حسین (ع) را به شهرهای بسیاری رساندند. به طوری که پس از مدتی کوتاه یزید دریافت که نه تنها از شهادت امام حسین (ع) و اسارت اهلبیت او نتوانسته است به اهداف از پیش تعیین شده نایل گردد بلکه بر عکس روزبه روز خود را رسواتر و منفورتر نموده است. او که با علنی کردن و به نمایش گذاشتن خود و عمالش در کربلا میخواست، جرأت مخالفان با حکومت خود را از مسلمانان سلب کند، پس از مدت کوتاهی دریافت، که نهضت امام حسین (ع) روزبهروز بر جرأت و جسارت مسلمانان در مقابله با ظلم و اعمال خلاف او میافزاید.
به همین دلیل هنوز مدت زیادی از اقامت اسیران و اهلبیت امام حسین (ع) در شام نگذشته بود که یزید در برخورد خود با قیام و نهضت امام (ع) تجدید نظر کرد.
یزید اهلبیت امام حسین (ع) را از خرابه به کاخ خود منتقل کرد. اجازه برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری برای امام حسین (ع) به آنان داد. از امام سجاد تجلیل و احترام کرد و بدون او غذا نمیخورد و آنان را با احترام روانه مدینه کرد. او با این کارها تلاش کرد گناه کشتن امام حسین (ع) را به گردن ابنزیاد بیندازد و خود را از کشتن امام (ع) تبرئه نماید.(1) ولی فداکاریهای اهلبیت (ع) مجال هرگونه اقدامی را در جهت تحریف تاریخ کربلا از یزید و یزیدیان سلب کرده بود. اسارت اهلبیت امام حسین (ع) و اقدامات آنان به سرپرستی زینب کبری نه تنها مانع تحریف نهضت امام حسین (ع) در آن زمان گردید، بلکه در طول تاریخ آن را از هرگونه تحریفی حفظ کرد؛ به طوری که حتی برخی از متعصبان پس از گذشت سالها نتوانستند، بر جنایات یزید و یزیدیان سرپوش نهند و نهایت تلاش و کوشش آنها در تبرئه یزید به اینجا انجامید که بگویند: «یزید مجتهد بود و در کشتن امام حسین (ع) به خطا رفت؛ از این رو گناهی بر او نیست!» در حالی که کشتن فرزند پیامبر (ص) و کسی که رسولخدا (ص) او را سرور جوانان بهشت معرفی کرده است، جای اجتهاد و رأی و نظر نیست.
آثار و نتایجی که شهادت امام حسین (ع) و یارانش و اسارت اهلبیتش بر جای گذاشت، آن چنان واضح و روشن است، که گاهی بر اثر فرط ظهور برای گروهی موجب غفلت میگردد. موفقیت و شکست هر حرکت و قیامی در مقایسه با اهداف آن قیام باید سنجیده شود، و شکی نیست که امام حسین (ع) جز زنده نگهداشتن اسلام هدف دیگری نداشت و در این راه به موفقیت کامل رسید از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «امام سجاد (ع) پس از شهادت در حالی که در محمل نشسته و سر خود را پوشانده بود، از سفر [شام به مدینه] باز میگشت. در این هنگام ابراهیم بن طلحهبنعبیدالله نزد امام (ع) آمد و با حالت تمسخر و استهزا در حالی که سر خود را میپوشاند پرسید: «چه کسی پیروز شد؟».
علیبنالحسین فرمود:
«اگر میخواهی بدانی چه کسی پیروز شد، هنگامی که وقت نماز فرا رسید اذان و اقامه بگو (تا بدانی چه کسی پیروز شد!)»(2)
این سخن امام (ع) به خوبی بیانگر آن است که بنیامیه در صدد محو و نابودی اسلام بودند و امام حسین (ع) برای حفظ و بقای اسلام قیام کرد و شنیده شدن ندای اذان در اقصی نقاط جهان بهترین دلیل بر پیروزی امامحسین (ع) است. هر چند مسلمانان از آن غافل باشند.
به هر حال زینب کبری در طول سفر از کربلا به کوفه و از کوفه به شام در زمانهای مناسب به بیدارگری و پیامرسانی میپرداخت و با سخنان خود به جامعه و مردم خاموش آن زمان روح حیات و زندگی میبخشید، که به نمونههایی از آنها اشاره میکنیم:
---------------------------------
1-محمد مهدی حائری، همان، ج2، ص186 - 187
2-علامه مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص177، حدیث 27
----------------------------
محمد حسين مهوري
پیام رسانی نهضت عاشورا
(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)
- بازدید: 7583