چنان که ميدانيم علي بن ابيطالب عليه السلام نزديک چهارسال از پايان عمر خود را در کوفه گذرانيد و اين هم به خاطر آن بود که بيشتر هواخواهان آن حضرت در کوفه بودند و با معاويه که در شام سکونت داشت و خوارج که در نهروان بودند در حال جنگ بود و کوفه از اين جهت نزديکتر و آماده تر از مدينه بود که در جاي خود توضيح داده خواهد شد. مورخان نوشته اند: زماني که اميرالمؤمنين عليه السلام مرکز خلافت خود را از مدينه به کوفه منتقل کرد، زينب سلام الله علیها نيز با شوهرش عبداللَّه بن جعفر به کوفه آمد و در آنجا ساکن شدند. عبداللَّه بن جعفر در جنگ صفين جزو لشکريان علي عليه السلام بود و فرماندهي گروهي از سربازان آن حضرت را به عهده داشت. در اين مدت دختر بزرگوار آن حضرت يعني زينب نيز به ارشاد و تعليم زنان کوفه اشتغال داشت. از خصائص زينبيه جزايري(13) نقل شده است که زينب سلام الله علیها در کوفه مجلس درسي براي زنها تشکيل داد و براي آنها قرآن را تفسير مي کرد و در يکي از روزها به تفسير سوره کهيعص مشغول بود که اميرمؤمنان عليه السلام از در وارد شد و از دخترش پرسيد: کهيعص را تفسير ميکني؟ عرضکرد: آري. علي عليه السلام فرمود: اي نور ديده! اين حروف، رمزي است در مصيبت وارده بر شما عترت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سپس سخناني در اينباره به زينب فرمود...
با توجه به مقام و احترامي که دختر اميرمؤمنان در کوفه پيدا کرده بود ميتوان دريافت که ماجراي اسارت زينب عليها السلام و بي احترامي هاي جنايتکاران بني اميه و گماشتگان و دار و دسته آنان که نسبت به آن بانوي بزرگوار پس از ماجراي جانگداز کربلا در اين شهر انجام شد تا چه اندازه براي دختر اميرمؤمنان ناگوار و دشوار بود و آن حضرت صبر و شکيبايي شگفت انگيزي در برابر اين مصايب سخت از خود نشان داد و به خاطر رضاي خداي سبحان اين ناملايمات و اهانتها را برخود هموار کرد، تا آنجا که وقتي عبيداللَّه بن زياد در آن مجلس شوم و مفتضح از وي پرسد: کَيْفَ رَأَيتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخيکِ ؟ [رفتار خدا را نسبت به برادرت حسين چگونه ديدي؟] زينب سلام الله علیها با کمال شهامت و قدرتي که حکايت از نيروي فوق العاده ايماني او ميکرد در پاسخ آن جنايتکار تاريخ اظهار داشت: ما رَأَيْتُ مِنْهُ اِلّا جَميل [من از خداي تعالي جز نيکي و زيبايي چيزي نديدم]. براستي اگر براي دختر بزرگوار علي عليه السلام و اين بانوي کم نظير اسلام، در تاريخ جز همين يک فضيلت چيز ديگري به يادگار نمانده بود در معرفي عظمت و شخصيّت والاي او کافي بود!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
13) - ص 27