فصل پنجم : برترى دعا و مناجات از تلاوت قرآن

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

افضل بودن دعا از ديدگاه روايات
1 - در روايتى آمده كه فضالة به واسطه معاوية بن عمّار [يا: فضالة بن معاوية بن عمّار] مى گويد: به امام صادق (ع ) عرض كردم : دو نفر در يك لحظه شروع به خواندن نماز مى كنند، يكى در نماز قرآن مى خواند و قرائتش ‍ بيشتر از دعاست ، و ديگرى دعايش افزون از تلاوت قرآن ، و در يك لحظه نماز را به آخر مى رسانند، كداميك از اين دو افضل و برتر است ؛ حضرت فرمود: هر دو فضيلت دارد، هر دو زيباست .
وى مى گويد: عرض كردم : مى دانم كه هر دو زيبا است و فضيلت دارد. كدام برتر است ؟ حضرت فرمود: دعا، برتر است . آيا فرمايش خداوند متعال را نشنيده اى كه مى فرمايد:
وَقالَ رَبُّكُمْ: اءُدْعُونى ، اءَسْتَجِبْ لَكُمْ، إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِروُنَ عَنْ عِبادَتى ، سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ. (1)
- و پروردگارتان فرمود كه : مرا بخوانيد، تا دعايتان را براى شما اجابت كنم ، براستى كسانى كه از پرستش و عبادت من گردنكشى كنند، با حالت خوارى و ذلّت وارد جهنّم خواهند شد.
به خدا سوگند مقصود از عبادت در آيه شريفه دعاست ، به خدا سوگند آن افضل است . آيا آن عبادت نيست ؟ و حضرت دوبار فرمود: به خدا سوگند عبادت همان دعاست و بعد فرمود:، آيا دعا استوارترين عبادت نيست ؟! سپس دوبار افزود: به خدا سوگند دعا، محكم ترين عبادت است .
2 - در روايت ديگر آمده كه از امام باقر(ع ) پرسيده شد كداميك از اين دو در نماز افضل است : بيشتر قرآن خواندن ، يا طول دادن ركوع و سجود؟ حضرت فرمود: بسيار درنگ كردن در ركوع و سجود. مگر كلام خداوند متعال را نشنيده اى كه مى فرمايد:
فَاقْرَئُوا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ، وَاءَقيموُا الصَّلاةَ. (2)
- پس هر مقدار از قرآن را كه مُيَسَّر بود قرائت كنيد، ولى نماز را كاملاً بپاداريد.
مسلّماً مقصود خداوند از اقامه و بپا داشتن نماز بسيار درنگ كردن در ركوع و سجود و طول دادن آن دو است .
راوى مى گويد عرض كردم : كداميك از اين دو افضل است : قرائت بسيار يا دعاى بسيار؟ حضرت فرمود: دعاى بيشتر. مگر فرمايش خداوند متعال را نشنيده اى كه مى فرمايد:
قُلْ: ما يَعْبَؤُ بِكُمْ رَبّى ، لَوْلا دُعآؤُكُمْ. (3)
- بگو: اگر دعايتان نبود، پروردگارتان چه اعتنايى به شما داشت ؟!
افضل بودن دعا از ديدگاه عقل
اكنون مى گويم از لحاظ عقلى نيز مى توان وجهى موافق با آنچه كه پيرامون افضل بودن دعا از قرائت قرآن روايت شده يافت . و آن اينكه :
1 - مسلّماً اين گونه نيست كه هركس كلام خداوند - جلّ جلاله - را بخواند، به خدا معرفت داشته باشد، و قدر كلام الهى را بشناسد، و با تلاوت خويش خشنودى خدا را بخواهد؛ ولى امكان ندارد كسى دعا و درخواست و آرزو كند و كسى را كه مى خواند و از او درخواست مى كند و آرزوى خويش را از او مى خواهد، يعنى خداوند - جلّ جلاله - را نشناسد؛ بنابراين ، دعا همواره مشتمل است بر:
الف و ب - معرفت به ذات و صفات خداوندى كه او را مى خواند.
ج - شناخت پيامبرى (ص ) كه مردم را به سوى او دعوت مى نمايد.
د - معرفت به واگذارى امور خود به خدا و درخواست و طلب از پيشگاه او.
ه‍ - ادب نيازمندى به خدا.
و - دلبستگى و تعلّق خاطر به اعتماد و تكيه بر خدا.
ز - معجزه ها و كراماتى كه در نزد هركس كه دعاهايش مستجاب شده و حوايجش برآورده شده و ناراحتيهاى شديدش برطرف شده ، تحقّق يافته است .
و اينها همگى فايده ها و مَواهبى هستند كه فضيلت آنها افزون و جايگاهش دو چندان و بيش از ديگر امور همسانِ آن است ، و براى هر كس ‍ كه به معناى آنها پى برد، به روشنى بر امور ديگر ترجيح دارد.
ممكن است كسى اشكال كند و بگويد: گاهى غير عارفين به خدا نيز دعا مى كنند.
جواب اين سخن آن است كه حتّى دشمن خداوند - جلّ جلاله - يعنى ابليس نيز با دعا كردن و درخواست از خداوند منتفع شده ، آنجا كه گفت : مرا از مهلت داده شدگان قرار ده ، و خداوند - جلّ جلاله - درخواست او را اجابت نموده و فرمود:
إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ. (4)
- براستى كه تا روز مشخّص و معلوم ، از مهلت داده شدگان هستى .
ليكن امكان ندارد همان گونه كه ابليس به خاطر درخواست و دعا كردنش منتفع شد، كسى دشمنِ خداوند - جلّ جلاله - باشد و در حال عداوت و دشمنى ، به خاطر خواندن قرآن شريف ثواب داده شده ، و به ثمره آن نايل گردد.
2 - از ديگر مرجّحات عقلى دعا بر تلاوت قرآن اين است كه : كسى كه درخواست و دعا مى كند، به همان اندازه اى كه در حاجت خويش به او نياز و اضطرار دارد، به او توجّه نموده و در پيشگاهش اظهار خشوع و فروتنى مى نمايد، بنابراين از آنجا كه نيازمنديها و حوائج مردم به خداوند - جلّ جلاله - در زندگانى دنيا بسيار است ، دعا كننده نيز بسان شخص مضطرّ، ناچار از اخلاصِ عبوديّت و بندگى است ؛ ليكن تلاوت قرآن شريف در غالب اوقات از اين حالتها خالى است ، بلكه چه بسا انسان قرآن را با حالت غفلت تلاوت مى نمايد، و در نتيجه خود اين كار [در نزد اهل كمال ] محسوب مى شود.
----------------------------------
1- غافر (40) : 60.
2- مزّمّل (73): 20 .
3- فرقان (25): 77.
4- حجر (15): 37 - 38؛ و صَّ (38): 80 - 81.