حبيب بن مظاهر اسدى و اسامي تعدادي از شهداي كربلا

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

السّلام عليك يا حبيب بن مظاهر الاسدى .
(( سلام بر تو اى حبيب پسر مظاهر اسدى . ))
جبيب بن مـظاهر يا مـظهر اسدى فـقـعـسى مـكنى به ابوالقاسم از كسانى است كه رسول خـدا صلى الله عـليه و آله را درك كرده ، حبيب در كوفـه منزل داشت و از خواص اصحاب امير مؤ منان و امام حسن عليه السلام و از شرطة الخميس به حساب آمده ، و در تمام جنگهاى آن حضرت شركت داشت و از حاملين علوم على عليه السلام و حافظ قرآن بود كه در يك شب ختم قرآن مى كرد، او داراى بصيرت و بينش خاصى بود، و در ايمـان قـوى ، و در روز عـاشورا از همـه ياران حسين عـليه السلام خـوشحال تـر به نظر مـى رسيد، از روضة الشهدا نقـل شده كه حبيب داراى مـوقـعـيت خـاصى بود و در كربلا 75 سال داشت .
نامه حسين عليه السلام به حبيب بن مظاهر
پس از آنكه خبر شهادت مسلم بن عقيل به امام حسين عليه السلام رسيد و از مكر و حيله و بى وفـائى مـردم كوفـه آگـاه شد، دوازده پرچم ترتيب داد و هر يك را به يكى از اصحاب تـحويل داد به جز يكى از آنها كه بر زمين ماند، يكى از ياران عرضه داشت كه آنرا به من بسپاريد، امام فرمود: خدا ترا جزاى خير دهد، اما صاحب آن خواهد آمد!
سپس امام اين نامه را براى حبيب بن مظاهر نوشت :
من الحسين بن على بن ابى طالب الى الرجل الفقيه حبيب بن مظاهر اما بعد يا حبيب فانت تعلم قرابتنا من رسول الله صلى الله عليه و آله و انت اعرف بنا من غيرك و انت ذو شيمة و غـيرة فلا تبخل علينا بنفسك يجاريك جدى رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم يوم القيامه .
(( يعـنى از حسين بن على بن ابى طالب به مرد فقيه حبيب بن مظاهر اما بعد، حبيب ! تو نزديكى ما را با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى دانى و ما را بهتر از ديگران مـى شناسى ، و مردى غيرتمند و داراى اخلاق و روشن پسنديده اى ، پس از جان خود در راه ما دريغ مدار كه جدم رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم در روز قيامت پاداش ترا خواهد داد. ))
كرامت و پيشگوئى حبيب
عـلى عـليه السلام از علومى كه از رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم كسب كرده بود گاهى براى اصحاب و يارانش بازگو مى كرد، و ياران على عليه السلام نيز گاهى با هم مذاكره مى كردند، چنانكه نقل شده روزى ميثم تمار و حبيب بن مظاهر هر دو سوار بر اسب در محله بنى اسد با هم ملاقات و به گفتگو پرداختند:
حبيب گفت : پيرمرد اصلعى (كسى كه موى جلو سرش ريخته باشد) را مى بينم كه داراى شكمـى بزرگ است و جلودار الرزق خـربزه مـى فـروشد، در راه دوستـى اهل بيت او را به دار مى آويزند و شكم او را روى چوبه دار مى شكافند.
ميثم گفت : مرد سرخ روئى را مى بينم كه داراى دو گيسو است ، براى يارى پسر پيغمبر قـيام مـى كند، او را مى كشند و سر او را در كوفه مى چرخانند. و از هم جدا شدند، كسانى كه اين مـذكرات را شنيدند با خود گفتند از اين دو نفر دروغگو نديدم ، در اين حين رشيد هجرى از راه رسيد و از آن دو جويا شد، مردم گفتند: اينها رفتند و چنين و چنان مى گفتند.
رشيد گفت : خدا ميثم را بيامرزد، فراموش كرد بگويد به آنكه سر حبيب را مى آورد صد درهم جايزه مى دهند.
پـس از آنكه رشيد گذشت جمعيت گفتند: به خدا قسم اين مرد دروغگوتر از آنها است راوى مـى گويد: طولى نكشيد كه ديديم ميثم را جلو خانه عمروبن حريث به دار آويختند حبيب هم با حسين كشته شد و سر او را به كوفه آورده و در كوچه ها مى گردانيدند.
فعاليتهاى حبيب بن مظاهر
موقعيكه مسلم بن عقيل به كوفه آمد، حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه براى امام حسين عليه السلام بيعـت مـى گـرفـتند، تا آنكه ابن زياد بر كوفه مسلط شد و مسلم و هانى كشته شدند اين دو نفـر در خـفاء مى زيستند تا خبر ورود امام به كربلا رسيد از تاريكى شب استـفـاده كرده و خـود را به كربلا رسانيدند حبيب در خدمت حسين عليه السلام فعاليتهاى داشت از جمله رفتن به قبيله اسد و دعوت آنان به يارى حسين و همچنين برخورد با كثيربن عـبدالله شعـبى و قـرة بن قـيس فرستادگان عمر سعد، و برخورد با سپاهيان كوفه و نصيحت آنان در مـوارد مـتـعدد، و برخورد با شمربن ذى الجوشن و مذاكره او با مسلم بن عوسجه هنگام شهادتش .
شهادت حبيب
پس از اينكه ابو ثمامه صائدى نماز را يادآورى نمود و به دستور امام از سپاه عمر سعد مـهلت خـواستـند، حصين بن تـمـيم صدا زد نمـاز شمـا قـبول نيست ! حبيب به او فـرمـود: گـمـان مـى كنى نمـاز پـسر پـيغـمـبر قـبول نيست و نماز تو غدار خمار قبول است ، حصين به حبيب حمله كرد و حبيب هم بر او حمله نمـود و شمـشيرى بر صورت اسب حصين زد كه اسب سقوط كرد و حصين بر زمين افتاد، يارانش او را نجات دادند و حبيب براى اينكه او را بدست آورد حمله كرد و جنگ شروع شد.
حبيب حمله مى كرد و اين رجز مى خواند:
انا حبيب و اءبى مظهر   
فارس هيجا و حرب تسعر
انتم اعد عدة و اكثر   
و نحن اوفى منكم و اصبرر
و نحن اعلى حجة و اظهر   
حقا و اتقى منكم و اعذر
1 ـ (( من حبيبم و پدرم مظهر است كه سوار ميدان و جنگى افروخته است . ))
2 ـ (( جمـعيت شما زيادتر است ليكن ما نسبت به انجام وظيفه استوارتر و تحملمان بيشتر است . ))
3 ـ (( دليل و حجت بر حق بودنمـان روشن و تـقـواى ما بيشتر و عذرمان در پيشگاه خدا پذيرفته است . ))
حبيب حمـله مـى كرد و از كشتـه پـشتـه مـى ساخـت ، بديل بن حريم از قبيله بنى تميم بر او حمله كرد و ضربتى بر او وارد ساخت و فرد ديگـرى از همـان قـبيله نيزه اى بر او زد كه به زمين افتاد خواست برخيزد كه حصين بن تميم شمشيرى بر فرقش زد كه جان به جان آفرين تسليم كرد.
مـرد تـمـيمى سر حبيب را جدا كرد، حصين بن تميم گفت : من هم در كشتن او شريكم ، تميمى گـفـت : مـن قاتل حبيبم ، حصين گفت : در جايزه سر حبيب طمعى ندارم ليكن چند لحظه سر را به من بده تا به گردن اسبم بياويزم و جولان دهم تا مردم بدانند كه من شريك تو هستم ، امـا تـمـيمـى نمـى پـذيرفـت تـا آنكه بستـگـانشان مـيان آنها به همـين شكل اصلاح كردند.
مرگ حبيب حسين را شكست
در روز عاشورا شهادت بعضى از افراد بر حسين خيلى گران آمد كه يكى از آنان شهادت حبيب بن مـظاهر است چـنانكه ابو مـخـنف روايت كرده : لمـا قـتـل حبيب بن مـظهر هد ذلك الحسين عـليه السلام و قال : عند الله احتسب نفسى و حماة اصحابى . (( يعنى مرگ حبيب حسين را شكست و فرمود: جان خود و حاميان از ياران را بحساب خدا مى گذارم . ))
و شاعر نيز در اين زمينه مى گويد:
ان يهد الحسين قـتـل حبيب   
فـلقـد هد قـتـله كل ركن
اخذ النار قبل ان يقتلوه   
سلفا من منية دون من
قـتـلوا مـنه للحسين حبيبا   
جامـعـا فـى فـعـاله كل حسن
1 ـ (( قتل حبيب نه تنها حسين را شكست بلكه همه اركان را درهم شكست . ))
2 ـ (( حبيب انتقام خود را گرفت قبل از آنكه كشته شود. ))
3 ـ (( با كشتن حبيب دوستى از حسين را كشتند كه جامع جميع محاسن يك انسان بود. ))
در بعضى از مقاتل است كه حسين فرمود:لله درك يا حبيب لقد كنت فاضلا تختم القران فـى ليلة واحدة ))
. (( حبيب خدا ترا جزاى خير دهد كه مرد فاضلى بودى و قرآن را در يك شب ختم مى كردى .))
پسر حبيب و قاتل پدر
پـس از خـاتـمـه حادثه جانگذار كربلا و مراجعت سپاهيان عمر سعد به كوفه مرد تميمى سر حبيب بن مـظاهر را بر گردن اسب خود آويخته و منتظر ملاقات ابن زياد بود قاسم پسر حبيب جوان نورسى كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بود وقتى سر پدر را ديد جاذبه پـدرى پـسر را به هر سو كه آن مرد مى رفت مى كشانيد، مرد تميمى متوجه شد كه اين جوان در تـعقيب او است و او را رها نمى كند هرگاه وارد قصر مى شود او هم وارد مى شود و چون خارج مى گردد او نيز خارج مى شود لذا به او مشكوك شد و پرسيد:
پسر چرا مرا تعقيب مى كنى ؟
قاسم : چيزى نيست .
تميمى : چرا هست هر چه هست بگو؟
نوجوان گـفـت : اين سر پدر من است كه بر اسب خود آويخته اى ممكن است به من بدهى تا آنرا دفن كنم ؟
تـمـيمـى گـفت : نه پسرم امير راضى نمى شود، و من هم اميدوارم كه از امير در برابر آن جايزه خوبى بگيرم .
قاسم گفت : ولى خدا بدترين پاداش به تو خواهد داد كه مردى بهتر از خود را كشته اى و شروع كرد به گريستن .
قـاسم نوجوان قاتل پدر را رها كرد، اما همواره مترصد بود تا فرصتى به دست آورد و از قـاتـل پـدر انتـقـام بگـيرد، سرانجام در زمان مصعب بن زبير كه در با جميرا نزديك مـوصل به منظور جنگ با عبدالملك مروان لشكرگاه كرده بود در نيمروزى كه مرد تميمى در خـيمـه خـود در خواب قيلوله بود قاسم وارد خيمه اش شد و با شمشير جانش را گرفت .
مقام حبيب در خدمت حسين
مـرحوم نورى رضوان الله تـعـالى عـليه از مـرحوم شيخ جعـفـر شوشتـرى نقـل مـى كند كه : چون از تحصيلات در حوزه نجف اشرف فارغ شدم به منظور خدمت به اسلام و مـسلمـين و امر به معروف و نهى از منكر به وطن برگشتم ، چون اطلاع كافى از اخبار و آثار ائمه نداشتم در مقام امر به معروف و منبر و سخنرانى تفسير صافى را دست مـى گرفتم و از آن مى خواندم و در ايام عاشورا هم كتاب روضة الشهداء ملا حسين كاشفى را دست مـى گـرفـتـم و از روى آن مـصيبت مـى خـواندم ، يك سال بدين منوال گذشت تا محرم نزديك شد، شبى با خود مى انديشيدم : آخر تا كى بايد مـلا كتابى باشم و از روى كتاب بخوانم چرا نبايد از خود جوششى داشته باشم ، آنقدر فـكر كردم و راه چـاره را مـى جستـم كه خسته شدم و خوابم برد، در عالم خواب ديدم در كربلا هستـم و خـيمـه هاى ابى عـبدالله نصب شده و دشمـنان مقابل خيمه ها صف آرائى كرده اند، من به خيمه ابى عبدالله عليه السلام رفتم سلام كردم ، حضرت مـرا احتـرام كرد و نزديك خود نشانيد، آنگاه به حبيب بن مظاهر كه در خدمت حسين بود، فرمود: شيخ مهمان ما است ، هر چند آب در خيمه گاه يافت نمى شود ليكن آرد و روغن هست ، برخيز طعامى تهيه كن برايش بياور.
حبيب برخاست و طعامى آماده كرد و نزد من گذاشت ، با قاشقى كه همراهش بود چند قاشق خـوردم ، در همـين حال بيدار شدم و به دقـايق و اشاراتـى در زمـينه مـواعظ و مصائب اهل بيت آگاهى يافتم ، و هر روز اين بينش توسعه و وسعت مى يافت تا جائيكه در وعظ و خطابه بر همگان تقدم يافتم .
سؤ ال حبيب از حبيبش حسين
از حبيب بن مـظاهر نقـل شده كه از حسين عـليه السلام پـرسيدم : قـبل از آنكه خـدا آدم را خـلق كند شمـا چـه بوديد؟قـال : كنا اشباح نور، ندور حول عـرش الرحمـان ، فـنعـلم المـلائكة التـسبيح و التهليل و التمجيد.
فـرمود: ما شخصيت هاى نورى بوديم ، گرد عرش پروردگار مى چرخيدم و فرشتگان را تسبيح و تهليل و ذكر خدا مى آموختيم .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
منتخب
آخرین
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page