چهل روز گذشت.
از داغ مظلوم کربلا چهل روز گذشت.
از رقص خیمهها در آتش، چهل روز گذشت.
چهل روز از گریستن آسمان و زمین و افلاکیان، چهل روز از سیاهپوشی زنان قبیله عشق، چهل روز از خاک و خرابه و آوار گذشته است. اما این انقلاب خون، حالا به بار نشسته است. حنجرههایی که دیروز فریادگر مظلومیت بودند، رساترین فریاد شدهاند.
«چهل روز گذشت. حقیقت، عریانتر و زلالتر از همیشه، از افق خون سر برآورد. کربلا به بلوغ خویش رسید و جوشش خون شهید، خاشاک ستم را به بازی گرفت.
خونی که آن روز غریبانهترین غروب، در گمنامترین زمین، در عطشناکترین لحظه بر خاک چکه کرد، در آوندهای زمین جاری شد و رگهای خاک را به جنبش و جوشش و رویش خواند».
آری! اکنون زمان آن رسیده بود که فریادهای زخمخورده سوار بر بال باد، حقیقت را عریانتر از همیشه ترانه کند. وقتش رسیده بود که زینب علیهاالسلام ، مشک بردارد و تاریخ را از حقیقت کربلا سیراب کند.
وقتش رسیده بود جریان کربلا، بر زبان وارثان آن غروب تلخ، وادی به وادی ریشهها را به جوش و خروش و دیدهها را به سپیده دعوت کند.
«حال، اربعین است. عشق با تمام قامت بر قله «گودال» ایستاده است! دو دستی که در ساحل علقمه کاشته شد، بلند و استوار، چونان نخلهای بارور سر برآورد». و صداها در عرصه تاریخ به حرکت درآمدهاند تا منادی حق و حقیقت باشند تا روزی که وارث حقیقی کربلا، علم به دست بگیرد.
----------------------------------
علی سعادت شایسته