يكى از القاب حضرت زهرا عليها السلام «امّ ابيها» (مادر پدرش ) است.
شايد علت آنكه اين كنيه را به آن حضرت دادهاند آن بوده كه حضرت رسول صلى الله عليه وآله رفتارى با آن حضرت داشتند كه فرزند نسبت به مادرش دارد و همچنين او نيز با حضرت رسول رفتار مادرانه داشت چنانكه تاريخ مؤيد اين مطلب و روايات آن را اثبات مى كنند ، در روايات فراوانى وارد شده كه حضرت رسول دست او را مى بوسيدند و هرگاه كه از سفر بر مى گشتند فقط از او ديدار مى كردند و در تمام مسافرتها آخرين كسى كه با او خداحافظى مى نمودند حضرت زهراء بود ، گويا با اين ديدار از آن چشمه صاف و گوارا براى طول مسافرت خود بهرهاى عاطفى و توشهاى احساسى ذخيره مى نمودند همانگونه كه فرزند مؤدب از مادر خود چنين بهرهاى را مى گيرد ، از سوى ديگر مى بينيم كه آن حضرت بسان مادرى دلسوز رسول خدا را در آغوش مى گرفت و از او نگهدارى مى كرد جراحات و زخمهايش رامرهم مى گذاشت و دردها و رنجهايش را كاهش مى داد و خلاصه آنكه هرگونه عاطفه و دلسوزى و انس و محبتى كه فرزندش از مادرش احساس مى كند آن حضرت آنها را در فاطمه مى يافت و گويا او مادرش بود.
ويا بدان جهت بوده كه چون خداوند متعال زنان پيامبر را با كنيه «ام المؤمنين» گرا مى داشته و با اين اسم از آنان ياد كرده است اين امكان وجود داشت كه آنان تصور كنند كه مهمترين زنان روى زمين مى باشند ، و حتى از پاره تن حضرت رسول فاطمه زهرا عليها السلام برتر هستند، از اين جهت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله او را به «امّ ابيها» خطاب كرده و اين كنيه را بر آن حضرت اطلاق فرمود تا از اين وسوسهها و خطورات ذهنى جلوگيرى كند.
و ممكن است كه مقصود از كنيه گذارى معنائى دقيقتر و لطيفتر از معناى اول و دوم باشد هرچند معناى اول و دوم ظاهرتر و روشنتر مى باشد و آن عبارت است از اينكه :
«مادر هرچيزى اصل و اساس او است چنانكه اهل لغت به اين معنى تصريح كردهاند، مانند ام القوم ، امالكتاب ، امالقرى كه شهر مكه است ، بنابراين ممكن است گفته شود كه مقصود آن حضرت از اين كنيه آن بوده كه دخترم فاطمه اصل درخت رسالت و ريشه اساسى نبوت است ، چنانكه حضرت امام محمدباقر عليه السلام فرمودند : «شجره طيبه رسول خدا صلى الله عليه وآله ، ساقهاش على عليه السلام و ريشه درخت فاطمه عليها السلام و ميوهاش فرزندان او و شاخ برگش شيعيان آن حضرتند»(93)
و هم چنانكه اگر ريشه درخت نباشد ، خشك مى شود و طراوت و سرسبزيش را از دست مى دهد ، همچنين اگر فاطمه نبود درخت اسلام سرسبز نمى شد ، زيرا رشد و نمو درخت وابسته به تغذيه آن از طريق ريشهاش مى باشد و درخت شريعت مقدس اسلام با مجاهدات و دفاع او از امام و شوهر بزرگوار مظلومش و مجاهدتها و فداكارىهاى فرزندانش ، رشد و نمو يافت . حضرت امام حسن عليه السلام با صلحش درخت اسلام را نگه داشته و از فروپاشيدن آن جلوگيرى كرد و امام حسين عليه السلام با خوددارى از بيعت با يزيد و ريخته شدن خون پاكش آن را آبيارى نموده و رشد داد. اگر صلح امام حسن عليه السلام و قيام امام حسين عليه السلام نبود درخت اسلام خشك مى شد و هيچ شاخ و برگى از آن باقى نمى ماند و پوشيده نيست كه اصل و ريشه حسنين عليهما السلام مادرشان حضرت زهرا عليها السلام مى باشد(94)
نيز مى توان گفت:
ولايت ثمره نبوت است و نبوت بدون ولايت بىمعنا است. چنان كه در آيه شريفه خداوند به پيامبر مى فرمايد:
«اگر ولايت را به مردم ابلاغ نكنى رسالتت ناتمام است»(95).
و از اين جهت كه وجود حضرت صديقه طاهره، منشاء وجود ائمه اطهار بود، منشاء ولايت است، پس اگر حضرتش نبود ولايت نبود و نبوت هم به طور كامل ثمربخش نبود، بنابراين آن جناب منشاء نبوت و امامت است.(96).
--------------------------------------------------------------
92) سيره فاط مى عليها السلام الگوى زندگى ، آقاى رضوانى
93) مجمع البحرين ، ماده شجر.
94) فاطمه زهرا عليها السلام شادمانى دل پيامبر ص266.
95) سوره مائده
96) براى آگاهى بيشتر ر.ك: زندگانى فاطمه زهرا عليها السلام، حسين عمادزاده.