معناى ام ابيها چيست؟

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

يكى از القاب حضرت زهرا عليها السلام «امّ ابيها» (مادر پدرش ) است.

شايد علت آنكه اين كنيه را به آن حضرت داده‏اند آن بوده كه حضرت رسول  صلى الله عليه وآله  رفتارى با آن حضرت داشتند كه فرزند نسبت به مادرش دارد و همچنين او نيز با حضرت رسول رفتار مادرانه داشت چنانكه تاريخ مؤيد اين مطلب و روايات آن را اثبات  مى ‏كنند ، در روايات فراوانى وارد شده  كه حضرت رسول دست او را  مى ‏بوسيدند و هرگاه كه از سفر بر مى ‏ گشتند فقط از او ديدار  مى ‏كردند و در تمام مسافرت‏ها آخرين كسى كه با او خداحافظى  مى ‏نمودند حضرت زهراء بود ، گويا با اين ديدار از آن چشمه صاف و گوارا براى طول مسافرت خود بهره‏اى عاطفى و توشه‏اى احساسى ذخيره  مى ‏نمودند همانگونه كه فرزند مؤدب از مادر خود چنين بهره‏اى را  مى ‏گيرد ، از سوى ديگر  مى ‏بينيم كه آن حضرت بسان مادرى دلسوز رسول خدا را در آغوش  مى ‏گرفت و از او نگهدارى  مى ‏كرد   جراحات و زخم‏هايش رامرهم  مى ‏گذاشت و دردها و رنج‏هايش را كاهش  مى ‏داد و خلاصه آنكه هرگونه عاطفه و دلسوزى و انس و محبتى كه فرزندش از مادرش احساس  مى ‏كند آن حضرت آن‏ها را در فاطمه  مى ‏يافت و گويا او مادرش بود.
ويا بدان جهت بوده كه چون خداوند متعال زنان پيامبر را با كنيه «ام المؤمنين» گرا مى ‏ داشته و با اين اسم از آنان ياد كرده است اين امكان وجود داشت كه آنان تصور كنند كه مهم‏ترين زنان روى زمين  مى ‏باشند ، و حتى از پاره تن حضرت رسول فاطمه زهرا عليها السلام  برتر هستند، از اين جهت پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله او را به «امّ ابيها» خطاب كرده و اين كنيه را بر آن حضرت اطلاق فرمود تا از اين وسوسه‏ها و خطورات ذهنى جلوگيرى كند.
و ممكن است كه مقصود از كنيه گذارى معنائى دقيق‏تر و لطيف‏تر از معناى اول و دوم باشد هرچند معناى اول و دوم ظاهرتر و روشن‏تر  مى ‏باشد و آن عبارت است از اينكه :
«مادر هرچيزى اصل و اساس او است چنانكه اهل لغت به اين معنى تصريح كرده‏اند، مانند ام القوم ، ام‏الكتاب ، ام‏القرى كه شهر مكه است  ، بنابراين ممكن است گفته شود كه مقصود آن حضرت از اين كنيه آن بوده كه دخترم فاطمه اصل درخت رسالت و ريشه اساسى  نبوت است ، چنانكه حضرت امام محمدباقر عليه السلام فرمودند : «شجره طيبه رسول خدا صلى الله عليه وآله  ، ساقه‏اش على‏ عليه السلام  و ريشه درخت فاطمه‏ عليها السلام  و ميوه‏اش فرزندان او و شاخ برگش شيعيان آن حضرتند»(93)
و هم چنانكه اگر ريشه درخت نباشد ، خشك  مى ‏شود و طراوت و سرسبزيش را از دست  مى ‏دهد ، همچنين اگر فاطمه نبود درخت اسلام سرسبز نمى ‏شد ، زيرا رشد و نمو درخت وابسته به تغذيه آن از طريق ريشه‏اش  مى ‏باشد و درخت شريعت مقدس اسلام با مجاهدات و دفاع او از امام و شوهر بزرگوار مظلومش و مجاهدت‏ها  و فداكارى‏هاى فرزندانش  ، رشد و نمو يافت . حضرت امام حسن‏ عليه السلام  با صلحش درخت اسلام را نگه داشته و از فروپاشيدن آن جلوگيرى  كرد و امام حسين‏ عليه السلام  با خوددارى از بيعت با يزيد و ريخته شدن خون پاكش آن را آبيارى نموده و رشد داد. اگر صلح امام حسن‏ عليه السلام و قيام امام حسين‏ عليه السلام نبود درخت اسلام خشك  مى ‏شد و هيچ شاخ و برگى از آن باقى نمى ‏ماند و پوشيده نيست كه اصل و ريشه حسنين  عليهما السلام مادرشان حضرت زهرا عليها السلام   مى ‏باشد(94)
نيز  مى ‏توان گفت:
ولايت ثمره نبوت است و نبوت بدون ولايت بى‏معنا است. چنان كه در آيه شريفه خداوند به پيامبر  مى ‏فرمايد:
«اگر ولايت را به مردم ابلاغ نكنى رسالتت ناتمام است»(95).
و از اين جهت كه وجود حضرت صديقه طاهره، منشاء وجود ائمه اطهار بود، منشاء ولايت است، پس اگر حضرتش نبود ولايت نبود و نبوت هم به طور كامل ثمربخش نبود، بنابراين آن جناب منشاء نبوت و امامت است.(96).
--------------------------------------------------------------
92) سيره فاط مى ‏ عليها السلام الگوى زندگى ، آقاى رضوانى‏
93) مجمع البحرين  ، ماده شجر.
94) فاطمه زهرا عليها السلام شادمانى دل پيامبر ص‏266.
95) سوره مائده
96) براى آگاهى بيشتر ر.ك: زندگانى فاطمه زهرا عليها السلام، حسين عمادزاده.