ابن تيميّه بنيانگذار فكرى وهّابيّت

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد در حرّان از توابع شام به دنيا آمد، و تحصيلات اوليّه را در آن سر زمين به پايان برد. پس از حمله مغول به اطراف شام و همراه خانواده اش به دمشق رفت و در آنجا اقامت گزيد.
در سال 698 هـ ق، به تدريج آثار انحراف در وى ظاهر شد، خصوصاً به هنگام تفسير آيه شريفه (الرَّحْمَـنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى )
(( طه: 5. ))،
در شهر حماة
(( يكصدو پنجاه كيلومترى شهر دمشق. ))
براى خداوند تبارك وتعالى جايگاهى در فراز آسمانها كه بر تخت سلطنت تكيه زده است، تعيين كرد
(( او در كتاب العقيدة الحمويّة: 429 مى گويد: إنّ اللّه تعالى فوق كلّ شيء وعلى كلّ شيء وأنّه فوق العرش وأنّه فوق السماء ...  )).
اين تفسير مخالف آيات قرآن چون:   
(لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ )
(( شورى/ 11. ))
و (وَ لَمْ يَكُن لَّهُو كُفُوًا أَحَدُ )
(( إخلاص: 4.  ))
مى باشد كه خداوند را از هر گونه تشبيه به صفات مخلوقات باز داشته است.
انتشار افكار باطل «ابن تيميّه» در دمشق و اطراف آن غوغايى به پا كرد، گروهى از فقهاء عليه او قيام كرده و از جلال الدين حنفى قاضى وقت محاكمه وى را خواستار شدند، ولى وى از حضور در دادگاه امتناع ورزيد.
«ابن تيميّه» همواره با آراء خلاف خود افكار عمومى را متشنّج، و معتقدات عمومى را جريحه دار مى كرد، تا اينكه هشتم رجب سال 705 هـ ق، قضات شهر همراه با وى در قصر نائب السلطنه حاضر شدند، و كتاب «الواسطيّة» وى قرائت شد، پس از دو جلسه مناظره با «كمال الدين زملكانى» و اثبات انحراف فكرى و عقيدتى «ابن تيميّه» او را به مصر تبعيد كردند.
در آنجا نيز بخاطر نشر انديشه هاى انحرافي توسّط «ابن محلوف مالكى» قاضى وقت به زندان محكوم گشت، و سپس در 23 ربيع الأوّل سال 707 هـ ق، از زندان آزاد شد، ولى بخاطر پافشارى بر نشر عقايد باطلش، قاضى «بدر الدين» وى را محاكمه كرد و احساس نمود كه وى در قضيّه توسل به پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) ادب را نسبت به حضرت رعايت نمى كند، بنابر اين او را روانه زندان كرد .
(( البداية والنهاية: 14/47. )).
عاقبت در سال 708 هـ ق، از زندان آزاد شد، ولى فعّاليّت مجدّد وى باعث شد كه آخر ماه صفر سال 709 هـ ق، به اسكندريّه مصر تبعيد شود، و پس از هشت ماه به قاهره بازگردد.
ابن كثير مى نويسد: 22 رجب سال 720 هـ ق، ابن تيميه به دار السعاده احضار شد، و قضات و مفتيان مذاهب اسلامى (حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى) او را به خاطر فتاواى خلاف مذاهب اسلامى  مذمّت و به زندان محكوم كردند، تا اينكه در دوّم محرّم سال 721 هـ ق، از زندان آزاد گرديد
(( وفي يوم الخميس ثاني عشرين رجب عقد مجلس بدار السعادة للشيخ تقي الدين بن تيميّة بحضرة نائب السلطنة وحضر فيه القضاة والمفتيون من المذاهب وحضر الشيخ وعاتبوه على العود إلى الإفتاء بمسألة الطلاق ثمّ حبس في القلعة فبقي فيها خمسة أشهر وثمانية يوماً، ثمّ ورد مرسوم من السلطان بإخراجه يوم الإثنين يوم عاشوراء من سنة إحدى وعشرين. البداية والنهاية، ج 14، ص 111، وقائع سنة سبعمائة وستة وعشرين. )).
ابن حجر عسقلانى مى نويسد: ابن تيميه را جهت محاكمه نزد قاضى مالكى بردند ولى در برابر پرسشهاى قاضى، پاسخ نداد و گفت: اين قاضى با من عداوت دارد و هرچه قاضى اصرا ورزيد، ولى ابن تيميه از هرگونه پاسخ استنكاف كرد، آنگاه قاضى دستور داد وى را در قلعه اى حبس كردند.
وقتى به قاضى خبر رسيد كه برخى از افراد نزد ابن تيميه، رفت و آمد مى كنند، گفت: اگر به خاطر كفرى كه از وى ثابت شده، كشته نشود، بايد نسبت به وى سخت گيرى شود، آنگاه دستور داد وى را به زندان انفرادى انتقال دادند.
پس از آن كه قاضى به شهر خويش برگشت در دمشق اعلان عمومى كردند: «من اعتقد عقيدة ابن تيميّة حلّ دمه وماله، خصوصاً الحنابلة». هر كس عقايد «ابن تيميّه» را داشته باشد ـ بويژه حنبلى ها ـ خون و مالش حلال است:
و اين اعلاميه توسط يكى از علماى بزرگ اهل سنت، شهاب محمود در مسجد جامع دمشق قرائت شد، كه به دنبال آن حنبلى ها و افراد ديگرى كه در معرض اتهام بودند، جمع شدند و اعلام كردند كه با به مذهب و عقيده امام شافعى هستيم.
(( فادّعي على ابن تيميّة عند المالكي فقال: هذا عدوّي ولم يجب عن الدعوى، فكرّر عليه فأصرّ، فحكم المالكي بحبسه فأقيم من المجلس وحبس في برج.
ثمّ بلغ المالكي أنّ الناس يتردّدون إليه، فقال: يجب التضييق عليه إن لم يقتل وإلاّ فقد ثبت كفره فنقلوه ليلة عيد الفطر إلى الجبّ وعاد القاضي الشافعي إلى ولايته ونودي بدمشق من اعتقد عقيدة ابن تيميّة حلّ دمه وماله، خصوصاً الحنابلة، فنودي بذلك وقرىء المرسوم وقرأها ابن الشهاب محمود في الجامع ثمّ جمعوا الحنابلة من الصالحيّة وغيرها وأشهدوا على أنّهم على معتقد الإمام الشافعي. الدرر الكامنة، ج 1، ص 147. )).