معاویه بدلی

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

معاویه را غلامی بود که حُریث نامیده می شد. حریث بهترین سوارکاری بود که معاویه داشت. هرگاه که کسی معاویه را به جنگ تن به تن فرا می خواند و یا کار سخت و دشواری پیش می آمد معاویه حُریث را به جای خود می فرستاد. حُریث نقش معاویه را بازی می کرد به این ترتیب که هر از گاهی در هنگامه های جنگ و ستیز، لباس های رزمی معاویه را به تن می کرد و خود را با سلاح های مخصوص معاویه می آراست و به میدان رزم می تاخت و مردم نیز گمان می بردند که وی خود معاویه است تا آنجا که او را به یکدیگر نشان داده، فریاد می کشیدند که او معاویه است که در میدان می جنگد. معاویه هم هوای حُریث را داشت که او را برای کارهای بزرگ و روز مبادا ذخیره کرده بود. به او همیشه سفارش می کرد که از علی بترس! و با او رو به رو نشو! و جز علی با هر کسی که خواستی مبارزه کن! عمروعاص که گویی به معاویه با داشتن چنین نوکری سینه چاک و دلیر، حسودیش می شد مدام به گوش حُریث می خواند که ای حُریث تو می توانی از پس علی بر بیایی و علّت این که معاویه نمی خواهد تو علی را بکشی همین است که تو از قبیله قریش نیستی و معاویه دوست ندارد افتخارِ قتل علی را کسی غیر از قریش داشته باشد و دیگر این که می ترسد تو با کشتن علی نامدار و مغرور شوی. امّا من چنان می بینم که تو توانایی این کار را داری پس هرگاه که دیدی فرصتی پیش آمد آن را از دست مده!
از قضا یکی از روزهایی که باز عمروعاص حریث را به این جسارت بزرگ تحریض و ترغیب کرده بود حضرت علی علیه السلام پیشاپیشِ سوارکارانِ سپاهش به میدان آمده بود و حُریث تا حضرت را دید به سوی او تاخت برداشت و فریاد کشید: ای علی! آیا تو با من مبارزه می کنی؟ یا اباالحسن اگر جرأتش را داری پیش بیا! حضرت علی به سوی او رفت در حالی که می گفت:
اَنَا عَلی وَ ابْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِب * نَحْنُ لَعمرُ اللّه اَوْلی بِالْکتُب
مِنَّا النَّبِی الْمُصْطَفی غَیرَ کذِب * اَهْلُ اللواءِ وَالمقامِ وَالْحُجُب
نَحْنُ نَصَرْناهُ عَلی کلِّ الْعُرُب
سپس به او حمله کرد و مهلتش نداد که با یک ضربت او را به دو نیم ساخت.
معاویه در مرگ حریث به جزع و فزع افتاد و با ناراحتی و بی تابی شدید عمروعاص را توبیخ کرد که تو او را به کشتن علی تحریص کردی و بی چاره را با غرور کاذبش فریفتی و به کشتن دادی. معاویه در مرگ حریث مرثیه ای سرود که در ضمن آن از شجاعت و دلیرمردی حضرت علی علیه السلام سخن می گوید. از باب این که گفته اند: «الفضل ما شهدت به الاعداء / ستایش و برتری آن است که دشمنان نیز به آن گواهی دهند.» ترجمه سروده معاویه را در اینجا می آوریم:
ای حریث! آیا تو نمی دانستی - و این نادانی تو چه زیانبخش بود - که علی بر سوارکاران برگزیده هم همیشه چیره بوده است؟
مگر نمی دانستی که علی با هیچ سوارکاری مبارزه نکرد مگر آن که چنگال های مرگ آن سوارکار را مچاله کرد...(88)
88 . نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفّین / 272 - 273.