هیچ شجاعی حریفش نمی شود

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

از صعصة بن صوحان روایت است: ابرهة بن صبّاح حمیری در صفّین برخاست و گفت: ای مردم یمن، چنین گمان می کنم که خداوند فرمان به نیستی شما داده است. دریغ از شما، میان این دو مرد (علی و معاویه) را رها کنید تا با یکدیگر جنگ تن به تن کنند، هر کدام دیگری را کشت همگی به او می پیوندیم. ابرهه از سران و سالارهای یارانِ معاویه بود. چون این گفتارش به اطّلاع علی علیه السلام رسید فرمود: ابرهه راست می گوید، به خدا سوگند از هنگامی که به منطقه شام آمده ام هیچ سخنی نشنیده ام که از این بیشتر مرا شاد کند. چون سخن ابرهه به معاویه رسید خود را به آخر صف ها و پشت جبهه کشید و به اطرافیان خود گفت: گمان می کنم ابرهه دیوانه شده است. شامیان در پاسخ می گفتند: چنین نیست، به خدا سوگند، ابرهه کامل ترین فرد ما از لحاظ عقل و دین و خرد و شجاعت است، ولی امیر معاویه از نبرد تن به تن با علی می ترسد.
این گفتگوها را ابو داوود عامری که از سوارکاران دلیر معاویه بود، شنید و گفت: بر فرض که معاویه نبرد ابوالحسن را خوش نداشته باشد اینک من با او مبارزه می کنم و میان میدان آمد و فریاد بر آورد من ابوداوودم، ای ابوالحسن به مبارزه من بیا. علی علیه السلام به جانب او رفت؛ مردم فریاد برآوردند: ای امیرالمؤمنین از نبرد با این سگ منصرف شو که همسنگ تو نیست. فرمود: به خدا سوگند، معاویه هم امروز از او بر من خشمگین تر نیست، مرا با او واگذارید. علی علیه السلام بر او حمله کرد و ضربه شمشیری بر او زد که او را دو نیمه کرد، نیمی از پیکرش به جانب راست و نیمی دیگر به جانب چپ افتاد و هر دو لشکر از آن ضربه به لرزه در آمدند. یکی از پسر عموهای ابوداوود بانگ برآورد که: ای وای از این بامداد شوم و خداوند زندگی را پس از ابوداوود زشت بداراد! او بر علی علیه السلام حمله آورد و به سوی او نیزه پرتاب کرد. علی نخست با ضربه ای که بر نیزه زد آن را از دست او افکند و سپس با ضربه شمشیر او را به ابوداوود ملحق ساخت.
معاویه همچنان فراز تپّه ایستاده بود و می نگریست و گفت: ای مرگ و زشتی بر این مردان باد! آیا کسی میان ایشان نیست که این مرد (علی) را در مبارزه تن به تن یا غافلگیر کردن یا میان گیر و دار و شدّت گرد و خاک بکشد؟ ولیدبن عقبه گفت: خودت به مبارزه تن به تن او برو که از همه بر این کار سزاوارتری. معاویه گفت: به خدا سوگند، مرا به مبارزه فراخواند چندان که در آن مورد از قریش شرمسار شدم و به خدا سوگند هرگز به مبارزه با او نمی روم و لشکر فقط برای حفظ و نگهداری رئیس و سالار قوم است. عتبة بن ابی سفیان - برادر معاویه - گفت: از این سخن در گذرید و چنین تصوّر کنید که ندای او را نمی شنوید، و شما می دانید که علی حُریث را کشته است و عمروعاص را رسوا ساخته است و من چنین می بینم که هیچ کس با او درگیر نمی شود مگر این که علی او را می کشد. معاویه به بُسربن ارطاة گفت: آیا برای نبرد
با او برمی خیزی؟ بسر گفت: هیچ کس به این کار سزاوارتر از خود تو نیست ولی اگر شما از این کار خودداری کنید در آن صورت من با او جنگ می کنم. معاویه گفت: بنابر این فردا پیشاپیش سواران با او رویاروی خواهی شد.
یکی از پسر عموهای بُسر که از حجاز برای خواستگاری دختر بُسر آمده بود پیش او آمد و گفت: شنیده ام داوطلب شده ای که با علی نبرد تن به تن کنی، مگر نمی دانی که پس از معاویه، عُتبه و پس از او برادرش محمّد به حکومت می رسد و هر یک از آنان هماورد علی هستند چه چیز تو را بر این کار وا داشته است؟ گفت: شرم و رودربایستی، سخنی از دهانم بیرون آمد و اینک شرم دارم که از سخن خود برگردم. آن جوان خندید و این ابیات را خواند:
«ای بُسر، اگر همتای اویی به مبارزه اش برو وگرنه بدان که شیر برّه را می خورد. ای بُسر، گویی تو به آثار و کارهای علی در جنگ آشنا نیستی یا خود را به نادانی می زنی...»
بُسر گفت: مگر چیز دیگری جز مرگ هست و در هر حال از دیدار خداوند چاره نیست. فردای آن روز علی علیه السلام در حالی که از سوارکاران خود جدا بود و دست در دست مالک اشتر داشت و آهسته حرکت می کردند و در جستجوی جای بلندی بودند که آنجا بایستند، ناگاه بسر در حالی که سراپا پوشیده از آهن بود و شناخته نمی شد به سوی علی آمد و بانگ برداشت که: ای ابوالحسن به نبرد من بیا. علی علیه السلام با آرامش و بدون این که از او پروایی داشته باشد آهنگ او کرد و همین که نزدیک او رسید بر او نیزه زد و او را بر زمین افکند و چون بُسر زره بر تن داشت نیزه بر او کارگر نیفتاد و بُسر خواست شرمگاه خود را برهنه کند و بدین گونه خشم علی را از خود براند؛ علی علیه السلام پشت بر او کرد و بازگشت، همین که بُسر بر زمین افتاد مالک اشتر او را شناخت و گفت: ای امیرالمؤمنین! این مرد دشمن خدا و دشمن تو بُسر بن ارطاة است، فرمود: پس از آن که چنان کاری کرد رهایش کن که لعنت خدا بر او باد! در این هنگام جوانی که پسر عموی بُسر بود از میان شامیان بیرون آمد و بر علی علیه السلام حمله آورد و چنین رجز خواند:
«بسر را بر زمین افکندی ولی این جوان خونخواه اوست، پیرمردی را که یاری دهنده اش حاضر نبود بر زمین افکندی و حال آن که همه ما حمایت کننده بُسر و خونخواه اوییم».
علی علیه السلام اعتنایی به او نکرد و مالک اشتر به مقابله او رفت و این رجز را خواند:
«آیا هر روز باید پای پیرمردی بالا رود و شرمگاهی میان میدان آشکار شود؟...»
مالک اشتر نیزه ای بر آن جوان زد و پشتش را در هم شکست. بُسر هم پس از ضربه نیزه علی علیه السلام برخاست و پشت به میدان کرد که خود و سوارانش گریختند. علی علیه السلام او را ندا داد و گفت: ای بُسر، معاویه بر این پیکار از تو سزاوارتر بود. بُسر پیش معاویه برگشت، معاویه به او گفت: شرمگین مباش که خداوند متعال در این مورد عمروعاص را بر تو مقدّم داشته است. شاعر در این مورد چنین سروده است:
«آیا هر روز سوارکاری را گسیل می دارید که شرمگاهش در میدان و میان گرد و غبار آشکار می شود و بدین گونه علی سنان خود را از او باز می دارد و معاویه در خلوت از آن کار می خندد....».
گوید: پس از آن روز بُسر هرگاه سوارانی می دید که علی میان آنها بود خود را کناری می کشید و پس از آن سوارکاران دلیر شام همگی از علی علیه السلام پروا داشتند.(96)
96 . وقعة صفّین / 457 - 462؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 8/94 - 97 در شرح خطبه 124؛ جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 4/72 - 74.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page