تزيين‌ بهشت‌ به‌ حسنين‌(ع)

(زمان خواندن: 20 - 40 دقیقه)

عن‌ عقبه‌ بن‌ عامر قال‌: قال‌ رسول‌ الله(ص): «لما استقر أهل‌ الجنّه‌ في‌ الجنّه‌ قال‌الجنّه‌: يا رب‌ أليس‌ وعدتني‌ أن‌ تزينني‌ بركنين‌ من‌ أركانك‌؟ قال‌: ألم‌ أزينك‌ بالحسن‌ و الحسين‌؟ قال‌: فماست‌ الجنّه‌ ميساً كما تميس‌ العروس‌.»


عقبه‌ فرزند عامر از رسول‌ خدا(ص) روايت‌ نموده‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ فرمود: هنگامي‌ كه‌ بهشتيان‌ در بهشت‌ مأوا گيرند، بهشت‌ در پيشگاه‌ خداوند عرض‌ مي‌كند: خداوندا مگروعده‌ ندادي‌ كه‌ مرا به‌ وسيله‌ دو ركن‌ از اركانت‌ زينت‌ دهي‌! خداوند در پاسخش‌ مي‌فرمايد:آيا تو را به‌ حسن‌ و حسين‌ علیهماالسلام زينت‌ ندادم‌؟ سپس‌ بهشت‌ همانند عروس‌ به‌ خود مي‌نازد وفخر مي‌كند.
اين‌ حديث‌ در كنز العمال‌، تاريخ‌ بغداد و نيز در غير آن‌ها وارد شده‌ است‌. وهم‌چنين‌ احاديثي‌ به‌ همين‌ مضمون‌ در اسد الغابه‌ و ديگر كتب‌ اهل‌ سنّت‌ وارد شده‌است‌.


سيماي‌ امام‌حسين‌(ع) و عاشورا
در انديشة‌دانشوران‌ غير مسلمان‌
عبدالصمد پورنظمي‌ سيسي‌
السلام‌ عليك‌ يا ابا عبدالله و علي‌ الارواح‌ التي‌ حلت‌ بفنائك‌، عليك‌ مني‌ سلام‌اللهابداً ما بقيت‌ و بقي‌ الليل‌ و النهار و لا جعله‌اللهآخر العهد مني‌ لزيارتكم‌، السلام‌ علي‌الحسين‌ و علي‌ علي‌ بن‌ الحسين‌ و علي‌ اولاد الحسين‌ و علي‌ اصحاب‌ الحسين‌.
سلام‌ بر تو يا حسين‌(ع)، سلام‌ بر تو و بر ارواح‌ پاكي‌ كه‌ در راه‌ تو فدا شدند، بر جمع‌ شما(اصحاب‌ و يارانت‌) تا ابد درود الهي‌ باد.

در نواي‌ زندگي‌ سوز از حسين‌اهل‌ حق‌، حريت‌آموز از حسين‌
هر كه‌ پيمان‌ با هو الموجود بست‌گردنش‌ از بند هر معبود رست‌
الله الله باي‌ بسم‌ الله پدرمعني‌ ذبح‌ عظيم‌ آمد پسر
خاست‌ آن‌ سر جلوة‌ خير الامم‌چون‌ سحاب‌ قبله‌ باران‌ در قدم‌
بر زمين‌ كربلا باريد و رفت‌لاله‌ در ويرانه‌ها كاريد و رفت‌
تاقيامت‌ قطع‌ استبداد كردموج‌ خون‌ او چمن‌ ايجاد كرد
بهر حق‌ در خاك‌ و خون‌ گرديده‌ است‌پس‌ بناي‌ لااله‌ گرديده‌ است‌
خون‌ او تفسير اين‌ اسرار كردملت‌ خوابيده‌ را بيدار كرد
رمز قرآن‌ از حسين‌ آموختيم‌زآتش‌ او شعله‌ها اندوختيم‌
اي‌ صبا اي‌ پيك‌ دور افتادگي‌ اشك‌ ما بر خاك‌ پاك‌ او رسان‌

قيام‌ امام‌ حسين‌ علیه السلام عليه‌ حكومت‌ سلطنتي‌ ـ استبدادي‌ِ يزيد بن‌ معاوية‌ بن‌ابوسفيان‌، در سال‌ 61 هجري‌ و تأثير آن‌ در جهان‌ اسلام‌ را مورخان‌ و مقتل‌ نويسان‌ چون‌ابي‌ مخنف‌ در مقتل‌ الحسين‌، ابوالفرج‌ اصفهاني‌ در مقاتل‌ الطالبيين‌، شيخ‌ عباس‌ قمي‌ درنفس‌ المهموم‌ ، محمد باقر مجلسي‌ در بحار الانوار، ابن‌ طاوس‌ در لهوف‌، سيد شرف‌الدين‌ عاملي‌ در مجالس‌ المفاخره‌، شيخ‌ مفيد در ارشاد، شيخ‌ صدوق‌ در امالي‌، ابو المؤيدخوارزمي‌ در مقتل‌ خوارزمي‌، ابن‌ شهر آشوب‌ در مناقب‌ آل‌ ابي‌ طالب‌، عبدالله بحراني‌اصفهاني‌ در مقاتل‌ عوالم‌، ملاآقا دربندي‌ در اكسير العبادات‌ في‌ الاسرار الشهادت‌، سيدعبد الرزاق‌ مقرم‌ در مقتل‌ الحسين‌، اربلي‌ در كشف‌ الغمه‌، سيد محسن‌ الامين‌ در اعيان‌الشيعه‌، ابن‌ اعثم‌ كوفي‌ در الفتوح‌، باقر شريف‌ القريشي‌ در حياة‌ الامام‌ الحسين‌ بن‌ علي‌،احمد ابن‌ يعقوب‌ در تاريخ‌ يعقوبي‌، ابوحنيفه‌ دينوري‌ در اخبارالطوال‌، مسعودي‌ در مروج‌الذهب‌، ابن‌ اثير در الكامل‌ في‌ تاريخ‌، بلاذري‌ در انساب‌ و الاشراف‌، محمدابن‌ جريرطبري‌ در تاريخ‌ الامم‌ و الملوك‌، ابوعلي‌ مسكويه‌ الرازي‌ در تجارب‌ الامم‌، مولا حسين‌واعظ‌ كاشفي‌ سبزواري‌ در روضة‌ الشهداء و ابن‌ خلدون‌ در العبر و ده‌ها نويسنده‌ (مورخ‌) ومقتل‌ نويس‌ آورده‌اند كه‌ همه‌ مسلمان‌ هستند.
تأثير قيام‌ سرور آزادگان‌ جهان‌ به‌ قدري‌ ژرف‌ و گسترده‌ است‌ كه‌ گذشت‌ زمان‌ نه‌تنها آن‌ را به‌ بايگاني‌ تاريخ‌ نسپرده‌، بلكه‌ با گذشت‌ زمان‌، نويسندگان‌، وپويندگان‌ راه‌حقيقت‌ بيشتر به‌ عظمت‌ آن‌ پي‌ برده‌ و تأثير آن‌ قيام‌ را حتي‌ در خارج‌ از جهان‌ اسلام‌ موردتوجه‌ قرار داده‌اند . از شگفتي‌هاي‌ قيام‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) كه‌ هر چقدر از سال‌ 61هجري‌ قمري‌ ، سال‌ قيام‌ امام‌ بيشتر فاصله‌ مي‌گيريم‌، مردم‌ از هر عقيده‌ و مسلك‌ بيشتربه‌ ابعاد عظمت‌ و تأثير قيام‌ پي‌ مي‌برند و بر دوستداران‌ امام‌ و اهل‌ بيت‌ : اضافه‌مي‌گردد و از جان‌ و دل‌ مي‌گويند.

كجائيد اي‌ شهيدان‌ خدايي‌؟  ***  بلا جويان‌ دشت‌ كربلايي‌
كجائيد اي‌ سبك‌ روحان‌ عاشق‌؟  ***  پرنده‌تر زمرغان‌ هوايي‌
كجائيد اي‌ زجان‌ و جا رهيده‌؟  ***  كسي‌ مر عقل‌ را گويد «كجايي‌»؟
كجائيد اي‌ در زندان‌ شكسته‌؟  ***  بداده‌ وامداران‌ را رهايي‌
كجائيد اي‌ در مخزن‌ گشاده‌؟  ***  كجائيد از نواي‌ بينوايي‌؟

در آن‌ بحريد كاين‌ عالم‌ كف‌ اوست‌زماني‌ بيش‌ داريد آشنايي‌..در اين‌ مقاله‌ بر آن‌ شديم‌ كه‌ نظرات‌ انديشمندان‌ِ غير مسلمان‌ را در مورد امام‌ حسين‌ وعاشورا بيان‌ كنيم‌.
خوشتر آن‌ باشد كه‌ سرّ دلبران‌گفته‌ آيد در حديث‌ ديگران‌
1ـ مهاتما گاندي‌
گاندي‌ معمارِ استقلال‌ هند و رهبر ملي‌ مردم‌ اين‌ كشور، براي‌ آزادي‌ هندوستان‌ ازسلطة‌ انگليس‌، هستة‌ مركزي‌ قوي‌ يك‌ تشكيلات‌ سياسي‌ را پايه‌ ريزي‌ نمود و حزب‌كنگره‌ را رهبري‌ نمود و با تمرد از قوانين‌، عدم‌ تقبل‌ پست‌هاي‌ دولتي‌، عدم‌ همكاري‌ بامأموران‌ انگليسي‌ و تحريم‌ اجناس‌ بريتانيايي‌، يعني‌ با اصل‌ «مقاومت‌ منفي‌» باسلطة‌انگليس‌ مبارزه‌ نمود و روح‌ آزادي‌ و بازگشت‌ به‌ هويت‌ و سنت‌هاي‌ اصيل‌ هندي‌ را احياءكرد. در آخرين‌ بار كه‌ دولت‌ انگليس‌ در سال‌ 1942 ميلادي‌ او را بازداشت‌ كرده‌ گاندي‌هنگام‌ توقيف‌، فرياد «يا مرگ‌ يا استقلال‌» را سر داد.
وقتي‌ حر به‌ امام‌ حسين‌ گفت‌: اگر جنگ‌ كني‌ كشته‌ خواهي‌ شد.
امام‌ فرمود: مرا از مرگ‌ مي‌ترساني‌؟ كه‌ برادر اويسي‌ ما گفته‌ است‌: من‌ حتماًمي‌روم‌و جوانمرد را از مرگ‌، ننگ‌ و عاري‌ نيست‌. اگر عملش‌ براي‌ حق‌ باشد... و با بذل‌ جان‌ خودبا مردمان‌ ونيكوكار مواسات‌ كند و از مردم‌ مطرود و ملعون‌ جدا شود... اين‌ خواري‌ براي‌ توبس‌ است‌ كه‌ زنده‌ بماني‌ و مورد ظلم‌ و تجاوز قرارگيري‌ و نتواني‌ از حق‌ خود دفاع‌ كني‌،چقدر مرگ‌ در راه‌ وصول‌ به‌ عزت‌ و احياي‌ حق‌ سبك‌ و راحت‌ است‌ . مرگ‌ در راه‌ حق‌
وعزت‌، زندگاني‌ جاويد است‌ و زندگاني‌ با ذلت‌، حياتي‌ جزء مرگ‌ نيست‌... . مرحبا و آفرين‌به‌ كشته‌ شدن‌ در راه‌ خدا و ليكن‌ شما توانايي‌ به‌ نابودي‌ مجد و عظمت‌ مرا نداريد ، پس‌ دراين‌ صورت‌ مرا باكي‌ از مرگ‌ نيست‌ «موت‌ في‌ عز خير من‌ حياة‌ في‌ ذل‌»
گاندي‌ در تفحص‌ زندگاني‌ امام‌ حسين‌ و علت‌ جاودانگي‌ و پايداري‌ آن‌ به‌ يك‌مسأله‌ مهم‌ رسيده‌ و همانا درسي‌ از سرور آزادگان‌ اخذ نموده‌ و آن‌ را براي‌ استقلال‌ هند به‌كار بسته‌ است‌، يعني‌ او به‌ پيروي‌ از امام‌، به‌ مردم‌ هند كه‌ طرفدار استقلال‌ هند بودنداعلام‌ نمود مرگ‌ را به‌ بازي‌ و مسخره‌ بگيريد و نترسيد.
«من‌ براي‌ مردم‌ هند چيز تازه‌ نياوردم‌ ، فقط‌ نتيجه‌اي‌ را كه‌ از مطالب‌ و تحقيقاتم‌دربارة‌ تاريخ‌ زندگي‌ قهرمان‌ كربلا به‌ دست‌ آورده‌ بودم‌ ، ارمغان‌ ملت‌ هند كردم‌. اگربخواهيم‌ هند را نجات‌ دهيم‌ واجب‌ است‌ همان‌ راهي‌ را بپيماييم‌ كه‌ حسين‌ بن‌ علي‌پيمود... .»
2ـ پورشو تاملاس‌ توندون‌ (هندو)
تاملاس‌ كه‌ زماني‌ رئيس‌ كنگرة‌ ملي‌ هندوستان‌ بود، معتقد است‌ كه‌ با بزرگداشت‌قيام‌ و خاطرة‌ شهيدان‌ كربلا هميشه‌ روح‌ معنويت‌، آزاد زيستي‌، بزرگواري‌، فداكاري‌ وايثاردر جامعه‌ خواهد جوشيد و جامعه‌ از فقر فرهنگي‌ به‌ غناي‌ فرهنگي‌ و اعتلا خواهد رسيد وهميشه‌ سرزنده‌ و در مسير حيات‌ معقول‌ پيش‌ خواهد رفت‌.
زيرا در ياد بودها، بزرگداشت‌ها، روح‌ حماسي‌، آزادي‌ خواهي‌، جوانمردي‌، ايثار، حق‌خواهي‌، هويت‌ مذهبي‌ و ملي‌، تقويت‌ خواهد شد.
«من‌ اهميت‌ بر پاداشتن‌ اين‌ خاطرة‌ بزرگ‌ تاريخي‌ را مي‌دانم‌. اين‌ فداكاري‌هاي‌عالي‌ از قبيل‌ شهادت‌ امام‌ حسين‌، سطح‌ فكر بشريت‌ را ارتقا بخشيده‌ است‌ و خاطرة‌ آن‌شايسته‌ است‌ هميشه‌ باقي‌ بماند و يادآوري‌ شود.»
حسين‌ مظهر آزادگي‌ و آزادي‌ است‌خوشا كسي‌ كه‌ چنين‌ مرام‌ و آئين‌ است‌
نه‌ ظلم‌ كن‌ به‌ كسي‌ ني‌ به‌ زير ظلم‌ بروكه‌ اين‌ مرام‌ حسين‌ است‌ و منطق‌ دين‌«خوشدل‌ تهراني‌»
3ـ جواهر لعل‌ نهرو
شهادت‌ امام‌ حسين‌ و خانواده‌اش‌ را فاجعه‌اي‌ ذكر كرده‌ است‌ كه‌ هر سال‌ در ماه‌محرم‌ از طرف‌ مسلمانان‌ و مخصوصاًشيعيان‌ تجديد مي‌گردد و به‌ خاطر آن‌ سوگواري‌ برپامي‌شود.
اين‌ رفته‌ سر به‌ نيزة‌ اعداء حسين‌ توست‌اين‌ مانده‌ بر زمين‌، تن‌ تنها، حسين‌ توست‌
«صباحي‌ بيدگلي‌»
4ـ ساور جيني‌ نايد
اين‌ شاعر هندي‌، عزاداري‌ عزاداران‌ِ حسيني‌ را هر سال‌ موجب‌ زنده‌ نگهداشتن‌واقعة‌ جانسوز كربلا مي‌داند و قيام‌ حسيني‌ را استوار نمودن‌ دين‌ بزرگ‌ حضرت‌ محمد (ص)ذكر مي‌كند كه‌ امام‌ حسين‌ عشق‌ نهايي‌ خود را به‌ خدا با شهادتش‌ ثابت‌ نمود.
«شب‌ شهادت‌ حسين‌ مريدانش‌ با پيراهن‌هاي‌ سياه‌، و پاي‌ برهنه‌، با چشمان‌اشكبار به‌ ياد واقعة‌ جانسوز... داستان‌ كهن‌ مكرر و دردناك‌ را بيان‌ مي‌نمايند كه‌ مريدانت‌سراپا اندوه‌ مي‌گويند: حسين‌...اي‌ حسين‌. چرا هزاران‌ هزار دوست‌ تو اين‌ طور اشك‌مي‌ريزند؟ اي‌ مقدس‌ عالي‌ مقام‌، آيا اين‌ها براي‌ فداكاري‌ بي‌ نظير تو نيست‌؟ زيرا كه‌پرچم‌ دين‌ بزرگ‌ پيامبر (محمد (ص)) را برافراشتي‌ و در مقابل‌ شگفتي‌ جهانيان‌، عشق‌عجيب‌ خود را به‌ خدا ثابت‌ نمودي‌.»
در مورد واقعة‌ جانسوز كربلا، امام‌ حسين‌ مكرر آنچه‌ راكه‌ پيامبر (ص) و علي‌ (ع) وامام‌ حسن‌ (ع) گفته‌ بودند مي‌دانست‌. در مسافرتي‌ كه‌ پيامبر داشت‌، وقتي‌ پيامبر به‌ كربلارسيد، فرمود:
«جبرئيل‌ مرا خبر مي‌دهد از زميني‌ كه‌ كنار فرات‌ واقع‌ است‌ و آن‌ را كربلامي‌گويند... و من‌ اكنون‌ قتلگاه‌ و محل‌ قبر او را مي‌ بينم‌».
حتي‌ امام‌ حسن‌ (ع) به‌ امام‌ حسين‌ (ع) فرموده‌ بود كه‌ «لا يوم‌ كيومك‌ يااباعبدالله» هيچ‌ روزي‌ مانند روز تو (عاشورا) نخواهد بود.

عيش‌ها تان‌ نوش‌ بادا هر زمان‌ اي‌ عاشقان‌وز شما كان‌ شكر باد اين‌ جهان‌ اي‌ عاشقان‌   ***  نوش‌ و جوش‌ عاشقان‌ تا عرش‌ و تاكرسي‌ رسيدبرگذشت‌ از عرش‌ و فرش‌ اين‌ كاروان‌ اي‌ عاشقان‌
گر كسي‌ پرسيد كيانيد اي‌ سراندازان‌ شماهين‌ بگوييدش‌ كه‌ جان‌ جان‌ جان‌ اي‌ عاشقان‌   ***  ما رميت‌ اذ رميت‌ از شكارستان‌ غيب‌ مي‌جهاند تيرهاي‌ بي‌ كمان‌ اي‌ عاشقان‌

5ـ رابرت‌ وير
رابرت‌ وير با شش‌ محقق‌ ديگر كتاب‌ جهان‌ مذهبي‌ را در دو جلد نگاشته‌اند. دراين‌ كتاب‌ شهادت‌ امام‌ حسين‌ (ع) حادثة‌ غم‌انگيز صدر اسلام‌ آمده‌ است‌ و علت‌ آن‌ راعدم‌ پذيرفتن‌ يزيد به‌ عنوان‌ رهبر جهان‌ اسلام‌ از طرف‌ امام‌ حسين‌ (ع) ثبت‌ كرده‌اند.عدم‌ بيعت‌ امام‌ حسين‌ با يزيد موجب‌ شد كه‌ يزيد براي‌ خاموش‌ نمودن‌ هر نوع‌ اعتراض‌ ومخالفتي‌ نيروهاي‌ خويش‌ را اعزام‌ نمايد كه‌ نتايج‌ زير حاصل‌ شد:
1ـ امام‌ حسين‌ و كليه‌ اعضاي‌ خانواده‌ و تني‌ از يارانش‌ در محلي‌ به‌ نام‌ كربلا درعراق‌ قتل‌ عام‌ شدند؛
2ـ جامعة‌ اسلامي‌ با شوك‌ مواجه‌ شد؛
3ـ مخالفت‌ با بني‌ اميه‌ تشديد شد؛
4ـ پس‌ از شهادت‌ امام‌ حسين‌ (ع) حمايت‌ از ائمه‌ (ع) تشديد شد.

امروز را به‌ خون‌ شهيدان‌ نوشته‌اندروز حسين‌، كشته‌ تيغ‌ ستم‌ گر است‌  ***  روز علي‌ سرآمد و روز حسين‌ گشت‌روز پسر چو روز پدر حيرت‌ آور است‌

اين‌ نيست‌ كربلا كه‌ بلا خيز شد چنين‌اين‌ صحنة‌ قيامت‌ و صحراي‌ محشر است

6ـ واشنگتن‌ ـ ايرونيك‌

اين‌ مورخ‌ آمريكايي‌، معتقد است‌ كه‌ امام‌ حسين‌ مسئول‌ بود. او پيشوايي‌ امت‌اسلام‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ وامام‌ جامعة‌ خويش‌ بود و امام‌ِ نور را شايسته‌ نبود كه‌ خلافت‌ امام‌ِنار را بپذيرد . از اين‌ رو فشارها وناراحتي‌ها را تحمل‌ نمود تا دين‌ اسلام‌ را از چنگال‌ بني‌اميه‌ نجات‌ دهد.
يزيد كسي‌ بود كه‌ رغبت‌ فراوان‌ به‌ خوش‌ گذراني‌ و شكار و شراب‌ و زن‌ و شعرداشت‌. حاصل‌ حكومت‌ او در مدت‌ سه‌ و نيم‌ سال‌ اين‌ بود كه‌ در سال‌ اول‌ حسين‌ بن‌علي‌(ع) را به‌ قتل‌ رساند، در سال‌ دوم‌ مدينه‌ را سه‌ روز تمام‌ چپاول‌ كرد و به‌ دست‌ يغماسپرد و در سال‌ سوم‌ كعبه‌ را مورد تاخت‌ و تاز قرار داد. واقعة‌ جان‌گداز عاشورا چنان‌ ناگوار وهولناك‌ است‌ كه‌ مورخاني‌ نظير محمد بن‌ علي‌ بن‌ طباطبا معروف‌ به‌ ابن‌ طقطقي‌ ، آن‌ را
مشهورترين‌ مصيبت‌ها دانسته‌ و از شدت‌ غم‌ و اندوه‌ نتوانسته‌ است‌ در اين‌ مورد بيشترحوادث‌ را مورد بررسي‌ قرار دهد.
«كشته‌ شدن‌ حسين‌ سرگذشتي‌ است‌ كه‌ به‌ علت‌ ناگواري‌ و هولناكي‌ آن‌ دوست‌ندارم‌ سخن‌ را درباره‌اش‌ طولاني‌ كنم‌، زيرا در اسلام‌ كاري‌ زشت‌تر از آن‌ به‌ وقوع‌ نپيوسته‌است‌. اگر چه‌ كشته‌ شدن‌ اميرالمؤمنين‌ (ع) مصيبت‌ بسيار بزرگي‌ به‌ شمار مي‌آمد، ليكن‌سرگذشت‌ حسين‌ (ع) چندان‌ كشتار فجيع‌ و مثله‌ و اسارت‌ در بر داشت‌ كه‌ از شنيدن‌ آن‌بدن‌ انسان‌ به‌ لرزه‌ مي‌افتد... زيرا كه‌ از مشهورترين‌ مصيبت‌ها است‌...».
ايرونيك‌ روح‌ اين‌ قيام‌ را جاودانه‌ و فناناپذير و نمونه‌ شجاعت‌ دانسته‌ و نوشته‌است‌، «براي‌ امام‌ حسين‌ ممكن‌ بود كه‌ زندگاني‌ خود را با تسليم‌ شدن‌ به‌ ارادة‌ يزيد نجات‌بخشد، ليكن‌ مسئوليت‌ پيشوا و نهضت‌ بخش‌ اسلام‌ اجازه‌ نمي‌داد كه‌ او يزيد را به‌ عنوان‌خليفه‌ بشناسد. او به‌ زودي‌ خود را براي‌ قبول‌ هر ناراحتي‌ و فشار به‌ منظور رها ساختن‌اسلام‌ از چنگال‌ بني‌ اميه‌ آماده‌ ساخت‌ در زير آفتاب‌ سوزان‌ خشك‌ و در روي‌ ريگ‌هاي‌تفتيده‌ عربستان‌ روح‌ حسين‌(علیه السلام) فناناپذير برپاست‌. اي‌ پهلوان‌ و اي‌ نمونة‌ شجاعت‌ و اي‌شهسوار من‌ حسين‌.»
7ـ ماربين‌ آلماني‌
ماربين‌ حضرت‌ امام حسين‌ (ع) را شخصيت‌ سياسي‌، مذهبي‌ استثنائي‌ در چهارده‌قرن‌ اخير دانسته‌، و علت‌ جاودانگي‌ قيام‌ حسين‌ را مبارزه‌ با ظلم‌ و ستم‌ و جور بني‌ اميه‌، كه‌غاصب‌ حكومت‌ بودند، ذكر كرده‌ است‌. ماربين‌ با تجزيه‌ و تحليل‌ قيام‌ عاشورا، ريشة‌نهضت‌هاي‌ عظيم‌ اسلامي‌ را تا امروز در شهادت‌ امام‌ حسين‌ و ياران‌ با وفاي‌ او دانسته‌است‌ كه‌ تن‌ به‌ بيعت‌ با يزيد را نه‌ تنها نپذيرفتند كه‌ زندگي‌ در حكومت‌ يزيد را ذلت‌ وخواري‌ مي‌دانستند و از اين‌ رو براي‌ رسيدن‌ به‌ مقصود عالي‌شان‌، خود گذشتگي‌ و شهادت‌را انتخاب‌ كردند.
«...حسين‌(ع) تنها كسي‌ است‌ كه‌ در چهارده‌ قرن‌ پيش‌ در برابر حكومت‌ جور و ظلم‌ قدعلم‌ كرد...او اول‌ شخص‌ سياسيتمداري‌ بود كه‌ تا به‌ امروز احدي‌ چنين‌ سياست‌ مؤثري‌اختيار ننموده‌ است‌ حسين‌ (ع) به‌ شعار هميشگي‌ خود مي‌گفت‌ من‌ در راه‌ حق‌ حقيقت‌كشته‌ مي‌شوم‌ و دست‌ بنا حق‌ نخواهم‌ داد...حسين‌ (ع) ديد حركات‌ بني‌ اميه‌ كه‌ سلطنت‌ مطلقه‌ داشتند و دستورات‌ اسلام‌ را پايمال‌ مي‌كردند نزديك‌ است‌ پايه‌هاي‌ استوار ومستحكم‌ اسلام‌ را در هم‌ ريزد و اگر بيش‌ از اين‌ مسامحه‌ كند نام‌ و نشاني‌ از اسلام‌ ومسلماني‌ باقي‌ نخواهد ماند تصميم‌ گرفت‌ در برابر حكومت‌ جور و ظلم‌ قد علم‌ كند... اين‌سرباز رشيد عالم‌ اسلام‌ به‌ مردم‌ دنيا نشان‌ داد كه‌ ظلم‌ و بيداد و ستمگري‌ پايدار نيست‌ وبناي‌ ستم‌ هر جند ظاهراًعظيم‌ و استوار باشد در برابر حق‌ و حقيقت‌ چون‌ پركاهي‌ بر بادخواهد رفت‌، مشروط‌ بر اينكه‌ مردمي‌ حق‌ طلب‌ و حق‌ پرست‌ براي‌ احياي‌ حقيقت‌ قيام‌كنند و با مبارزة‌ فداكارانه‌ خود دست‌ از جان‌ بشويند و بطلان‌ ظلم‌ و جور و حقانيت‌ دين‌ واخلاق‌ را با خون‌ خود بر صفحه‌ تاريخ‌ گيتي‌ ثبت‌ كنند... .
حسين‌ (ع) با قرباني‌ كردن‌ عزيزترين‌ افراد خود و با اثبات‌ مظلوميت‌ و حقانيت‌خود به‌ دنيا درس‌ فداكاري‌ و جانبازي‌ آموخت‌ و نام‌ اسلام‌ و اسلاميان‌ را در تاريخ‌ ثبت‌ و درعالم‌ بلند آوازه‌ ساخت‌. اگر چنين‌ حادثة‌ جانگدازي‌ پيش‌ نيامده‌ بود قطعاًاسلام‌ واسلاميان‌ محو و نابود مي‌گرديدند... .
حسين‌ به‌ يارانش‌ گفت‌: من‌ ننگ‌ دارم‌ كه‌ پسر معاويه‌ شراب‌ مي‌خورد و اشعارهوس‌ آلود مي‌سازد...من‌ بايد قيام‌ كنم‌ اگر شما از اين‌ راه‌ پر خطر مي‌ترسيدفوراًبرگرديد...ولي‌ يارانش‌ كشته‌ شدن‌ و فداكاري‌ را بر زندگي‌ ترجيح‌ دادند...
هدف‌ و ايده‌ آل‌ حسين‌(علیه السلام)، جلوگيري‌ از ظلم‌ و ستم‌ بود و اين‌ همه‌ قوت‌ قلب‌ و از خودگذشتگي‌ را در راه‌ مقصود عالي‌ خويش‌ به‌ خرج‌ داده‌ است‌ حتي‌ در آخرين‌ دقايق‌ زندگي‌
طفل‌ شيرخوار خود را قرباني‌ حق‌ و حقانيت‌ نمود و با اين‌ عمل‌ انديشه‌ فلاسفه‌ و بزرگان‌عالم‌ را متحير ساخت‌... حسين‌ (ع) مدتها بود كه‌ خود را آمادة‌ پيكار كرد و در انتظار چنين‌روزي‌ دقيقه‌ شماري‌ مي‌كرد و مي‌دانست‌ كه‌ زنده‌ ماندن‌ نام‌ جاويدان‌ اسلام‌ و قرآن‌مستلزم‌ اين‌ است‌ كه‌ او را شهيد كنند... با شهادت‌ حسين‌، زن‌ و فرزندان‌ او را اسير كردند وآن‌ وقايع‌ دردانگيز پيش‌ آمد يك‌ مرتبه‌ قبايح‌ و فجايع‌ اعمال‌ بني‌ اميه‌ ظاهر شد و يك‌مرتبه‌ جنبش‌ و نهضت‌ عظيمي‌ در مسلمانان‌ پيدا و عليه‌ سلطنت‌ يزيد و آل‌ اميه‌ قيام‌كردند و آنها را ظالم‌ و غاصب‌ ناميدند... نهضت‌هاي‌ عظيم‌ اسلامي‌ شروع‌ شد و دنباله‌ آن‌تا به‌ امروز امتداد يافت‌ روز به‌ روز واقعة‌ بزرگ‌ كربلا اهميت‌ و درخشندگي‌ بيشتري‌ يافت‌در كمتر از يك‌ قرن‌ سلطنت‌ بني‌ اميه‌ منهدم‌ شد و اگر در متن‌ كتب‌ تاريخي‌ نامي‌ از اين‌قوم‌ ذكر شده‌ و تعقيب‌ آن‌ هزاران‌ نفرين‌ و ناسزا هم‌ نوشته‌ شده‌... .»
السلام‌ عليك‌ يا ابا عبدالله و لعن‌ الله امة‌ قتلتكم‌ و لعن‌ الله الممهدين‌ لهم‌بالتمكين‌ من‌ قتالكم‌...
سلام‌ بر حسين‌ ولعنت‌ خدا بر مردمي‌ كه‌ شما را كشتند و بر مردمي‌ كه‌ وسايل‌جنگ‌ با شما را فراهم‌ نمودند... .
8- ژنرال‌ سرپرسي‌ سايكس‌
اوضاع‌ كوفه‌ را در زماني‌ كه‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌ عازم‌ كوفه‌ بود و مسافري‌ از كوفه‌ به‌مكه‌ مي‌رفت‌، به‌ امام‌ گفت‌:
دل‌هاي‌ مردم‌ كوفه‌ با تو هستند اما شمشيرهاي‌ آن‌ها برخلاف‌ تو.
سرپرسي‌ به‌ مذاكرات‌ طولاني‌ حسين‌ (ع) با عمر بن‌ سعد توجه‌ نموده‌ و نتيجة‌ آن‌را چنان‌ اعلام‌ مي‌كند كه‌ امام‌ حسين‌ حاضر به‌ تسليم‌ نشد و شجاعت‌ بي‌ نظير بوجود آورد.
«ياران‌ حسيني‌ حاضر شدند كه‌ براي‌ دفاع‌ از خود تا آخرين‌ دقيقه‌ حيات‌ با دشمن‌جنگ‌ كنند. در حقيقت‌ شجاعت‌ و دلاوري‌ كه‌ اين‌ عدة‌ قليل‌ از خود نشان‌ دادند، به‌درجه‌اي‌ بوده‌ كه‌ در تمام‌ اين‌ قرون‌ متمادي‌ هر كس‌ آن‌ را شنيد، بي‌ اختيار زبان‌ به‌تحسين‌ و آفرين‌ گشود».
صاحب‌ اخبار الطوال‌ كسي‌ را كه‌ اوضاع‌ كوفه‌ را به‌ امام‌ حسين‌ علیه السلام توضيح‌ داد و گفته‌است‌ كه‌ آنان‌ دل‌هايشان‌ با تو و شمشيرهايشان‌ بر ضد تو بود. همانا همام‌ بن‌ غالب‌معروف‌ به‌ فرزدق‌ ثبت‌ كرده‌ است‌ كه‌ در منطقة‌ «صفاح‌» با امام‌ ديدار كرد.
9 - ادوارد براون‌ مستشرق‌ انگليسي‌
او در مورد مصيبت‌ بزرگ‌ كربلا مي‌گويد: «آيا قلبي‌ پيدا مي‌شود كه‌ وقتي‌ دربارة‌كربلا سخني‌ به‌ گوش‌ مي‌رسد ، مالا مال‌ حزن‌ و اندوه‌ نگردد؟ حتي‌ غير مسلمانان‌ هم‌نمي‌توانند پاكي‌ روحي‌ را كه‌ اين‌ جنگ‌ اسلامي‌ در برداشت‌ انكار كنند.»
روز كربلا در دل‌ دوستداران‌ علي‌ و پيروان‌ تشيع‌، شعلة‌ تازه‌ و فروزان‌تري‌برافروخت‌ و ريخته‌ شدن‌ خون‌ نوادة‌ پيغمبر با وحشيانه‌ترين‌ نوع‌ و هزاران‌ شكنجه‌ وعذاب‌، خشم‌ و نفرت‌ زايد الوصفي‌ درميان‌ پيروان‌ امام‌ پديد آورد كه‌ در مصيبت‌ كربلادل‌ها سخت‌ به‌ درد آمد و از همان‌ وقت‌ اين‌ روح‌ شهادت‌ و فداكاري‌ و حقير شمردن‌ مرگ‌به‌ فعاليت‌ شيعيان‌ قدرت‌ دائم‌ التزايدي‌ بخشيد... .
اين‌ زمين‌ پر بلا را نام‌، دشت‌ كربلاست‌اي‌ دل‌ بي‌ درد، آه‌ آسمان‌ سوزت‌ كجاست‌
اين‌ فضا دارد هنوز از آه‌ مظلومان‌ اثرگر زدود آه‌ ما عالم‌ سيه‌ گردد رواست‌«محتشم‌ كاشاني‌»
10ـ توماس‌ كارلايل‌ مورخ‌ انگليسي‌
كارليل‌ (كارلايل‌) درمورد ايمان‌ استوار و اعتقاد راسخ‌ قهرمان‌ كربلا مي‌گويد:
«بهترين‌ درسي‌ كه‌ از تراژدي‌ كربلا مي‌گيريم‌ اين‌ است‌ كه‌ حسين‌ و يارانش‌ ايمان‌استوار به‌ خدا داشته‌اند آن‌ها با عمل‌ خود روشن‌ كردند كه‌ تقوي‌ و برتري‌ عددي‌ در جايي‌كه‌ حق‌ با باطل‌ روبرو مي‌گردد اهميتي‌ ندارد پيروزي‌ حسين‌ با وجود اقليتي‌ كه‌ داشت‌باعث‌ حيرت‌ و شگفتي‌ من‌ است‌».
مغلوب‌ شد به‌ ظاهر و غالب‌ به‌ خصم‌ گشت‌بايد زيان‌ و سود در آخر حساب‌ كرد
شريفي‌
11ـ جرجي‌ زيدان‌
جرج‌ زيدان‌ در مورد امام‌ حسين‌ كتاب‌ فاجعة‌ كربلا را تأليف‌ نموده‌ است‌. زيدان‌ دراين‌ كتاب‌ با مراجعه‌ به‌ كتب‌ معتبر و موثق‌، مختصري‌ از تاريخ‌ صدر اسلام‌ و حوادث‌عاشورا را تا ورود اسيران‌ كربلا به‌ شام‌ آورده‌ است‌ كه‌ دراين‌ جا به‌ حضور اسيران‌ در برابريزيد اشاره‌ مي‌گردد:
«... منظرة‌ سر بريدة‌ حسين‌ (ع) همه‌ را متأثر و محزون‌ ساخت‌...وقتي‌ چشمان‌يزيد بر سر بريده‌ افتاد سر تا پا بلرزيد و دانست‌ چه‌ عمل‌ بزرگ‌ و فجيعي‌ را مرتكب‌ شده‌است‌...»
عجيب‌ است‌ كه‌ يزيد به‌ حضرت‌ زينب‌3 گفت‌: پدر و برادرت‌ (علي‌ و حسين‌) ازدين‌ خارج‌ شدند.
زينب‌ گفت‌: تو و پدر و جدت‌ به‌ دين‌ خدا و دين‌ پدر و برادر و جدم‌ داخل‌ شديد.
مضمون‌ نامة‌ عبيدالله بن‌ زياد به‌ عمربن‌ سعد كه‌ شمر فرستاد، چنين‌ است‌:
«من‌ ترا به‌ طرف‌ حسين‌ نفرستادم‌ كه‌ با او به‌ ملايمت‌ و خوشي‌ رفتار كني‌ و به‌ اوامان‌ دهي‌... اگر تسليم‌ شدند پيش‌ من‌ بفرست‌ وگرنه‌ با آن‌ها بجنگ‌ و همگي‌ را به‌ قتل‌برسان‌، زيرا مستحق‌ كشته‌ شدن‌ مي‌باشند...اسب‌ها را از روي‌ نعش‌ آن‌ها بگذرانند اگراوامر ما را اجرا كني‌ پاداشي‌ خوبي‌ به‌ تو خواهم‌ داد و گرنه‌ از كار كناره‌گيري‌ كن‌، شمر بن‌ذي‌ الجوشن‌ فرماندهي‌ كل‌ را به‌ عهده‌ خواهد گرفت‌...»
سرني‌ در نينوا مي‌ماند اگر زينب‌ نبودكربلا در كربلا مي‌ماند اگر زينب‌ نبود
در عبور از بستر تاريخ‌، ز سيل‌ انقلاب‌پشت‌ كوه‌ فتنه‌ها مي‌ماند، اگر زينب‌ نبود«قادر طهماسبي‌»
12ـ نيكلسون‌
نيكلسون‌ مي‌گويد: «بني‌ اميه‌ طغيان‌گر بودند و قوانين‌ اسلامي‌ را ناديده‌ انگاشتند.مسلمين‌ را خوار نمودند وصاحبان‌ اصلي‌ حكومت‌ راكشتند. بنابراين‌، تاريخ‌ از روي‌ انصاف‌حكم‌ مي‌كند كه‌ خون‌ حسين‌ (ع) به‌ گردن‌ بني‌ اميه‌ است‌.»
نيكلسون‌ در جايي‌ ديگر حادثة‌ كربلا را موجب‌ اتحاد مي‌داند و تأثير آن‌ را در ايران‌ذكر مي‌كند.
«حادثه‌ كربلا ماية‌ پشيماني‌ و تأسف‌ امويان‌ شد زيرا اين‌ واقعه‌ شيعيان‌ را متحدكرد و براي‌ انتقام‌ حسين‌ هم‌ صدا شدند و صداي‌ آن‌ها در همه‌ جا و مخصوصاً نزد ايرانيان‌كه‌ مي‌خواستند از نفوذ عرب‌ آزاد شوند ، انعكاس‌ يافت‌.»
پرچم‌ دين‌ چون‌ به‌ جا ماند از فداكاري‌ او تا قيامت‌ پرچشمش‌ را دست‌ حق‌ بر پا كند
ابتدا قانون‌ آزادي‌ نويسد در جهان‌بعد از آن‌ با خود هفتاد و دو تن‌ امضاءكند
«آستانه‌ پرست‌»
13 ـ فرانسيسكو ـ گابريلي‌
استاد دانشگاه‌ رم‌ معتقد است‌ كه‌ قيام‌ حسين‌ موجب‌ گسترش‌ شيعه‌ در ايران‌،عراق‌ و آفريقا شد و امام‌ جزييات‌ حوادث‌ عاشورا را مي‌دانست‌:
«حسين‌ (ع) در حال‌ عادي‌ از سرنوشت‌ خود اطلاع‌ نداشت‌ اما همين‌ كه‌ در صددمي‌آمد به‌ سرنوشت‌ خود فكر كند تمام‌ وقايع‌ سرزمين‌ كربلا را نه‌ فقط‌ بطور كلي‌ بلكه‌ به‌طور جزيي‌ مي‌ديد...انعقاد مجالس‌ تذكر براي‌ حسين‌ (ع) از طرف‌ شيعيان‌ در قرن‌ چهارم‌هجري‌ متداول‌ شد در اين‌ قرن‌ طوري‌ مذهب‌ شيعه‌ وسعت‌ بهم‌ رسانيد كه‌ نه‌ فقط‌ درايران‌ و عراق‌ توسعه‌ يافت‌ بلكه‌ تا آفريقاي‌ شرقي‌ هم‌ رفت‌ و ايرانياني‌ كه‌ از ايران‌ به‌آفريقاي‌ شرقي‌ مهاجرت‌ كردند آن‌ مذهب‌ را با خود بردند و مساجدي‌ در سرزمين‌ سومالي‌و كنيا ساخته‌ شد... مذهب‌ شيعه‌ دوازده‌ امامي‌ در قرن‌ چهارم‌ تا قاره‌ آفريقا و تا ماداگاسكاررفت‌... .»
گابريلي‌، سلطه‌ آل‌ بويه‌ و توسعه‌ شيعه‌ را نتيجه‌ تبليغات‌ و بزرگداشت‌ روز دهم‌محرم‌ سال‌ (61) عاشورا ذكر نموده‌ است‌.
14- گيبون‌
گيبون‌ مورخ‌ انگليسي‌ معتقد است‌ اگر كسي‌ حسين‌ را نشناسد اما حوادث‌ عاشورا رامطالعه‌ كند، هر چند سنگدل‌ هم‌ باشد يك‌ نوع‌ محبت‌ و مهرباني‌ در دلش‌ به‌ حسين‌ (ع)احساس‌ خواهد كرد.
«با آنكه‌ مدتي‌ از واقعة‌ كربلا گذشته‌ و ما هم‌ با صاحب‌ واقعه‌ هم‌ وطن‌ نيستيم‌، مع‌ذلك‌ مشقّات‌ و مشكلاتي‌ را كه‌ حضرت‌ حسين‌ (ع) تحمل‌ نموده‌ ، احساسات‌ سنگ‌دل‌ترين‌ خواننده‌ را بر مي‌انگيزد . چندان‌ كه‌ يك‌ نوع‌ عطوفت‌ و مهرباني‌ نسبت‌ به‌ آن‌حضرت‌ در خود مي‌يابد.»
15- سر ويليام‌ موير
موير مي‌نويسد: «فاجعه‌ كربلا نه‌ تنها مقدرات‌ خلافت‌، بلكه‌ مقدرات‌ ممالك‌اسلامي‌ را تعيين‌ كرد. كيست‌ كه‌ آن‌ عزاداري‌ پرشور و هيجان‌ را ببيند و بداند كه‌ هر سال‌مسلمين‌ كليه‌ كشورهاي‌ جهان‌ چگونه‌ از شام‌ تا بامداد به‌ سينه‌ (عزاداري‌) مي‌كوبند و باآهنگ‌ موزون‌ و محزون‌ خود بي‌ آنكه‌ خسته‌ شوند، مجنون‌ وار فرياد مي‌زنند: حسين‌،حسين‌، حسين‌، و حربة‌ برنده‌ و شمشير دو دمي‌ را كه‌ سلسله‌ بني‌ اميه‌ بدست‌ دشمنان‌ خودداده‌ است‌ ، تشخيص‌ ندهد.»

باز محرم‌ شد و لواي‌ ماتم‌ بپاست‌ ماتم‌ سلطان‌ عشق‌ شهيد كرب‌ و بلاست‌  ***  به‌ عرض‌ خلد برين‌ فرقه‌ كروبيان‌حلقة‌ ماتم‌ زده‌ صاحب‌ ماتم‌ خداست‌

16ـ چارلز ديكنس‌
اين‌ نويسندة‌ انگليسي‌ در قيام‌ عاشورا هيچ‌ گونه‌ خواست‌ مادي‌ را دخيل‌ ندانسته‌ وفداكاري‌ آن‌ روز را صرفاًبراي‌ اسلام‌ دانسته‌ است‌.
«اگر منظور حسين‌ (ع) جنگ‌ در راه‌ خواسته‌هاي‌ دنيايي‌ خود بود، من‌ نمي‌فهمم‌چرا خواهران‌ و كودكانش‌ را همراه‌ خود برد؟ پس‌ عقل‌ چنين‌ حكم‌ مي‌كند كه‌ او به‌ خاطراسلام‌ فداكاري‌ خويش‌ را انجام‌ داد.»

به‌ قتلگاه‌ اندر، جلوة‌ عشاق‌ بين‌ يكي‌ جدا دست‌ او، يكي‌ سر از تن‌ جداست‌   ***  حسين‌ (ع) لب‌ تشنه‌ شد شهيد در راه‌ حق‌ به‌ روز حشر و جزا هم‌ خونبهاست‌

17ـ توماس‌ ماساريك‌
توماس‌ ماساريك‌ مصيبت‌هاي‌ امام‌ حسين‌ (ع) را با حضرت‌ عيسي‌ (ع) مقايسه‌نموده‌، مي‌نويسد:
«مصائب‌ مسيح‌ نسبت‌ به‌ مصائب‌ حسين‌ (ع) مانند پركاهي‌ است‌ در برابر كوهي‌بزرگ‌».

باز اين‌ چه‌ شورش‌ است‌ كه‌ در خلق‌ عالم‌ است‌ باز اين‌ چه‌ نوحه‌ و چه‌ عزا و چه‌ ماتم‌ است‌   ***  باز اين‌ چه‌ رستخيز عظيم‌ است‌ كز زمين‌ بي‌ نفخ‌ صور خاسته‌ بر عرش‌ اعظم‌ است

‌18ـ جستيس‌ آ. راسل‌
جستيس‌ شاعر انگليسي‌ به‌ بي‌ ادبي‌ سپاه‌ ستم‌ پيشه‌ يزيد اشاره‌ مي‌كند و منظرة‌غم‌انگيز آن‌ را چنين‌ مي‌نويسد:
«...آن‌ها دهان‌ مبارك‌ امام‌ را با شلاق‌هاي‌ خود نواختند. اي‌ دهاني‌ كه‌ من‌ بارهامهبط‌ ملائكه‌ و هنگام‌ طفوليت‌ فروهشته‌ بر لب‌ پيامبر ديده‌ام‌، اي‌ بدني‌ كه‌ زير پاي‌ستوران‌ خوار شدي‌. اين‌ همان‌ بدن‌ پاكي‌ است‌ كه‌ بينندگان‌ را مسحور مي‌كرد. خوني‌ كه‌ ازرگ‌هاي‌ مباركت‌ ريخته‌ و خشك‌ شده‌، معجوني‌ آسماني‌ است‌ كه‌ تا كنون‌ هيچ‌ سم‌ اسبي‌با چنين‌ رنگ‌ الهي‌ رنگ‌ نشده‌ است‌. اي‌ زمين‌ برهنه‌ و باير كربلا كه‌ در روي‌ تو نه‌ علفي‌است‌ و نه‌ چمني‌ ، براي‌ ابد آهنگ‌ حزن‌ و آه‌ بر تو پوشيده‌ باد چون‌ كه‌ در سرزمين‌ تو بدن‌پارة‌ مقدس‌ پسر فاطمه‌ 8 افتاده‌ است‌ كه‌ روح‌ خويش‌ را به‌ خدا تقديم‌ نمود.»

اي‌ قوم‌ در اين‌ عزا بگرييدبر كشته‌ كربلا بگرييد  ***  دل‌ خستة‌ ماتم‌ حسينيداي‌ خسته‌ دلان‌ هلا بگرييد
تا روح‌ كه‌ متصل‌ به‌ جسم‌ است‌از تن‌ نشود جدا بگرييد  ***  بر جور و جفاي‌ آن‌ جماعت‌ يك‌ دم‌ ز سر صفا بگرييد

19ـ كاپتين‌. هـ نيبلت‌. ج‌. پ‌.captain.H.nibletl.j.p
نيبلت‌، به‌ آخرين‌ شب‌ حيات‌ بابركت‌ امام‌ در كربلا اشاره‌ مي‌نمايد كه‌ امام‌ حوادث‌روز عاشورا را به‌ يارانش‌ توضيح‌ داد و فرمود كساني‌ كه‌ با حسين‌ بمانند جز به‌ مرگ‌نينديشند. از اين‌ رو از همه‌ خواست‌ كه‌ در تاريكي‌ امام‌ را ترك‌ نمايند.
«آن‌ شب‌ هنگامي‌ كه‌ آتش‌ اردوها در اطراف‌ او در بيابان‌ شعله‌ مي‌زد، امام‌پيروانش‌ را جمع‌ كرد و در يك‌ سخنراني‌ طولاني‌ و قلب‌ نواز گفت‌: كساني‌ كه‌ با من‌ بمانندفردا شهيد خواهند شد. سپس‌ عمل‌ بسيار زيبايي‌ انجام‌ داد كه‌ نشانة‌ آگاهي‌ كامل‌ او ازضعف‌ بشري‌ و قدرت‌ روح‌ فداكاري‌ وي‌ و علامت‌ قلب‌ رئوف‌ آن‌ بزرگوار بود... به‌ پيروان‌خود گفت‌ كه‌ هركس‌ جرئت‌ و قوت‌ ايستادگي‌ و شهادت‌ را در خود نمي‌بيند در تاريكي‌ به‌طور ناشناس‌ و بدون‌ خجلت‌ برود. صبح‌ روز عاشورا كه‌ ابرهاي‌ ارغواني‌ در آسمان‌ شرق‌جمع‌ مي‌شد هفتاد و يك‌ نفر با ايمان‌ دور امام‌ را گرفتند و همگي‌ آمادة‌ مرگ‌ و شهادت‌بودند».
يكي‌ از مقتل‌ نويسان‌ شب‌ عاشورا را چنين‌ نقل‌ مي‌نمايد:
«حسين‌ بن‌ علي‌ يارانش‌ را جمع‌ كرد و پس‌ از حمد و ثناي‌ خدا گفت‌: خدايا تو رامي‌ستايم‌ كه‌ ما را به‌ وسيله‌ نبوت‌ گرامي‌ داشتي‌ به‌ ما قرآن‌ آموختي‌ در دين‌ بصيرتمان‌عنايت‌ كردي‌... من‌ هيچ‌ كس‌ را شايسته‌ و بهتر از ياران‌ خود و هيچ‌ خانداني‌ را صادق‌تر
ومتحدتر از خاندانم‌ نديده‌ام‌. خداوند از جانب‌ من‌ بهترين‌ پاداش‌ به‌ شما بدهد... بدانيدكه‌ من‌ همه‌ شما را آزاد كرده‌ و بيعت‌ خود را از شما برداشتم‌، تاريكي‌ شب‌ پوشش‌ مناسبي‌است‌ كه‌ سواره‌ شده‌ و برويد...زيرا اينان‌ مرا خواسته‌ و اگر به‌ من‌ دست‌ يابند ديگران‌ رادنبال‌ نمي‌كنند... جوابي‌ كه‌ شنيده‌ شد سوگند به‌ خدا چنين‌ نمي‌كنيم‌، بلكه‌ جان‌ و مال‌ وخانوادة‌ خود را فدايت‌ كرده‌ و همراه‌ تو مي‌جنگيم‌ تا به‌ خواسته‌ ات‌ برسيم‌ خداوند زندگي‌بدون‌ تو را زشت‌ گرداند».
صاحب‌ لهوف‌ آخرين‌ شب‌ زندگاني‌ امام‌ حسين‌ (ع) را چنين‌ مي‌نگارد:
«چون‌ شب‌ عاشورا در رسيد، حضرت‌ سيدالشهدا (ع) اصحاب‌ و ياران‌ خود را جمع‌نمود و شرايط‌ حمد و ثنا الهي‌ به‌ جا آورد و به‌ يارانش‌ فرمود من‌ هيچ‌ اصحابي‌ را صالح‌تر وبهتر از شما و نه‌ اهل‌ بيتي‌ را فاضل‌تر و شايسته‌تر از اهل‌ بيت‌ خويش‌ نمي‌دانم‌. خدا به‌همگي‌ شما جزاي‌ خير دهد، اينك‌ تاريكي‌ شب‌ شما را فرا گرفته‌ است‌ هر يك‌ از شمادست‌ يكي‌ از مردان‌ اهل‌ بيت‌ مرا بگيريد و در اين‌ شب‌ تار از دور من‌ متفرق‌ شويد؛ زيراارادة‌ دشمن‌ به‌ جز من‌ نيست‌... پس‌ از حضرت‌ حسين‌ (ع) جمله‌ به‌ سخن‌ در آمدند ونخست‌ قمر بني‌ هاشم‌، جناب‌ ابوالفضل‌ العباس‌ (ع) گفت‌: بعد از تو در دنيا چگونه‌ زنده‌بمانيم‌؟ هر گز خدا چنين‌ روزي‌ را به‌ ما نشان‌ ندهد و ساير برادران‌ نيز تابع‌ او شدند.
سپس‌ آن‌ حضرت‌ نظري‌ به‌ فرزندان‌ عقيل‌ نمود و فرمود: مصيبت‌ مسلم‌ بن‌ عقيل‌شما را بس‌ است‌. من‌ شما را اذن‌ دادم‌ به‌ هر جا كه‌ خواهيد برويد... پاسخ‌ شنيده‌ شد...يابن‌رسول‌ الله، هرگز از تو جدا نمي‌شويم‌ ولكن‌ خويش‌ را سپر بلا مي‌نماييم‌ تا در پيش‌ روي‌ توكشته‌ شويم‌ در هر مورد كه‌ تو باشي‌ ما هم‌ با تو خواهيم‌ بود خدا زندگاني‌ را بعد از تو زشت‌گرداند».
20ـ موريس‌ دو كبري‌
مورخ‌ اروپايي‌ در مورد كساني‌ كه‌ به‌ عزاداري‌ امام‌ حسين‌ علیه السلام پس‌ از قرن‌ها خرده‌مي‌گيرند، مي‌گويد:
«اگر تاريخ‌ نويسان‌ ما حقيقت‌ِ روزِ عاشورا را درك‌ مي‌كردند ، اين‌ عزاداري‌ را غيرعادي‌ نمي‌پنداشتند. پيروان‌ حسين‌(ع) به‌ واسطة‌ عزاداري‌ به‌ امام‌ مي‌دانند كه‌ زبوني‌ وپستي‌ و زير دستي‌ و استعمار و استثمار را نبايد قبول‌ كنند؛ زيرا شعار امام‌ و پيشواي‌ آنان‌تن‌ ندادن‌ به‌ ظلم‌ و ستم‌ بود. حسين‌ در راه‌ شرف‌ و ناموس‌ و مردم‌ و بزرگي‌ مقام‌ و مرتبة‌اسلام‌ از جان‌ و مال‌ و فرزند گذشت‌ و زير بار استعمار و ماجراجويي‌هاي‌ يزيد نرفت‌ . پس‌بياييد ما هم‌ شيوه‌ او را سرمشق‌ خود قرار داده‌ و از ظلم‌ يزيديان‌، بيگانگان‌ خلاصي‌ يافته‌و مرگ‌ با عزت‌ را بر زندگي‌ با ذلت‌ ترجيح‌ دهيم‌، و اين‌ است‌ خلاصة‌ تعاليم‌ اسلام‌. ملتي‌كه‌ از گهواره‌ تا گور تعليماتش‌ چنين‌ است‌، پيداست‌ داراي‌ چه‌ مقام‌ و مرتبتي‌ خواهد بودچنين‌ ملتي‌ داراي‌ هر گونه‌ شرف‌ و افتخار هست‌ چون‌ همه‌ سرباز حقيقت‌ و عزت‌ وشرافت‌اند».

درس‌ آزادي‌ به‌ دنيا داد رفتار حسين‌ بذر همت‌ در جهان‌ افشاند افكار حسين‌  ***  حق‌ و باطل‌ را به‌ خون‌ خويش‌ كرد از هم‌ جداآري‌ آري‌ تا ابد بر جاست‌ آثار حسين‌
گر نداري‌ دين‌ به‌ عالم‌ لااقل‌ آزاده‌ باش‌اين‌ كلام‌ نغز مي‌باشد ز گفتار حسين‌

«فضل‌ الله صلواتي‌»
21ـ بولس‌ سلامه‌
بولس‌ سلامه‌ حقوق‌ دان‌ و نويسندة‌ مسيحي‌ بيروتي‌ مي‌گويد:
«شب‌هايي‌ كه‌ بيدار بودم‌ و با درد و رنج‌ مي‌گذراندم‌ و افكار و تخيلاتم‌ مرا به‌ يادگذشتگان‌ كشاند و در تاريخ‌ گذشته‌ دو شهيد بزرگ‌ امام‌ علي‌ (ع) و سپس‌ امام‌ حسين‌ را به‌ياد من‌ آورد، يك‌ بار به‌ مدت‌ طولاني‌ در علاقه‌ به‌ آن‌ دو بزرگوار گريستم‌، سپس‌ شعر علي‌و حسين‌ سروده‌ام‌».
22 ـ بار تولومو
به‌ مسئله‌اي‌ تازه‌ در تاريخ‌ اشاره‌ مي‌نمايد كه‌ حكايت‌ از ارتباط‌ ايرانيان‌ باامام‌حسين‌ دارد كه‌ نمايندة‌ امام‌ حسين‌ در پنج‌ فرسخي‌ كوفه‌ در محلي‌ به‌ نام‌«سلوجي‌»براي‌ ايرانيان‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ سخنراني‌ كرد و حكومت‌ يزيد را براي‌ ايرانيان‌افشاء نمود.
«در 17 رجب‌ سال‌ شصتم‌ هجري‌ نمايندة‌ امام‌ حسين‌ (ع) در سلوجي‌ نطقي‌ به‌زبان‌ فارسي‌ نمود...از روزي‌ كه‌ يزيد به‌ جاي‌ پدر در دمشق‌ نشست‌ فسق‌ و فجور دردستگاه‌ علني‌ شد...در آمد بيت‌ المال‌ فقط‌ صرف‌ پرداخت‌ مستمري‌ كساني‌ مي‌شود كه‌مي‌توانند وسائل‌ فسق‌ و فجور يزيد را فراهم‌ نمايند و زن‌هاي‌ بيوه‌ و يتيماني‌ كه‌ شوهر وپدرشان‌ در جنگ‌ كشته‌ شده‌اند در بلاد اسلامي‌ تكدي‌ مي‌كنند و هيچكس‌ به‌ فكر تأمين‌زندگي‌ آن‌ها نيست‌. احترام‌ خانوادة‌ نبوت‌ رفته‌،...حسين‌ (ع) مشاهده‌ مي‌نمايد حكومت‌ظلم‌ و فساد عن‌ قريب‌ اسلام‌ را از بين‌ خواهد برد تصميم‌ گرفته‌ است‌...براي‌ نجات‌ اسلام‌از ظلم‌ و ستم‌ اقدام‌ كند.»
23ـ كورت‌ فريشلر
كورت‌ فريشلر آلماني‌ در مورد امام‌ حسين‌ علیه السلام، كتاب‌ «امام‌ حسين‌ و ايرانيان‌» را نوشته‌است‌. فريشلر در اين‌ كتاب‌ اسناد و مدارك‌ را دقيقاًثبت‌ نكرده‌ است‌ و به‌ حضور نمايندة‌امام‌ در ايران‌ «شهر ري‌» و آشنايي‌ كم‌ و بيش‌ امام‌ حسين‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ و علاقة‌ متقابل‌امام‌ و ايرانيان‌، و حركت‌ امام‌ حسين‌ علیه السلام از مكه‌ به‌ كربلا و فعاليت‌ مسلم‌ بن‌ عقيل‌ در كوفه‌ وحادثة‌ كربلا و اوضاع‌ ايران‌ و تأثير خون‌ امام حسين‌ علیه السلام و نفرين‌ حضرت زينب‌(س) در سقوط‌ اموي‌ اشاره‌نموده‌ است‌.
كورت‌ فريشلر طرفداري‌ كارگر ايراني‌ در كوفه‌ به‌ نام‌ عباس‌ بذائي‌ (اردبيلي‌) ازمسلم‌ بن‌ عقيل‌ و كشته‌ شدن‌ او توسط‌ سربازان‌ محمد ابن‌ اشعث‌ را ذكر نموده‌
فريشلر در مورد جنگ‌ تن‌ به‌ تن‌ در روز عاشورا مي‌گويد: «در عاشورا جنگ‌ تن‌ به‌تن‌ از بامداد تا ظهر ادامه‌ داشت‌ و تو گويي‌ قضا و قدر تعمد داشت‌ كه‌ آن‌ روز، جنگ‌ به‌ آن‌شكل‌ ادامه‌ پيدا كند... كه‌ تا آخرين‌ لحظه‌ ناظر صحنه‌هاي‌ از خود گذشتگي‌ سربازان‌حسين‌ و خود او بشوند و حتي‌ اندكي‌ از آن‌ فاجعه‌ها از نظرشان‌ محو نگردد».
در مورد علاقة‌ ايرانيان‌ و حمايت‌ آن‌ها از امام‌ حسين‌، فريشلر به‌ نقل‌ از ابو علي‌سيمجور ذكر مي‌كند كه‌ عده‌اي‌ از ايرانيان‌ كوفه‌ به‌ سوي‌ قادسيه‌ رفتند و به‌ كربلا رسيدند...و خود را به‌ امام‌ حسين‌ رساندند. حسين‌ گفت‌: پس‌ بدانيد كه‌ من‌ و كساني‌ كه‌ نسبت‌ به‌ من‌وفادارند فردا به‌ قتل‌ خواهيم‌ رسيد و شما از راهي‌ كه‌ آمده‌ايد برگرديد تا كشته‌نشويد...ايراني‌ها گفتند: كشته‌ شدن‌ در راه‌ تو براي‌ ما سعادت‌ است‌... كه‌ بين‌ (20 تا 30)نفر مرد ايراني‌ در كربلا ماندند و فقط‌ اسم‌ (برويج‌ = پرويز) معلوم‌ است‌.
همچنان‌ كه‌ ذكر شد در اين‌ كتاب‌ اسناد و مآخذ دقيقاًدرج‌ نشده‌ است‌ و مورخان‌ نيزدر اين‌ مورد (شركت‌ ايرانيان‌ در كربلا) سخني‌ ذكر نكرده‌اند كه‌ فريشلر در اين‌ موردمي‌گويد: «مورخان‌ نام‌ ايراني‌ها را تعمداًذكر نكرده‌اند؛ زيرا خلفاي‌ عباسي‌ با آن‌ كه‌ به‌كمك‌ ايراني‌ها سر كار آمدند با ايراني‌ها عداوت‌ داشتند خلفاي‌ اموي‌ نيز خونخوارترين‌افراد را مأمور ادارة‌ ايرانيان‌ مي‌نمودند و نمي‌توان‌ ترديد داشت‌ كه‌ يكي‌ از علل‌علاقه‌مندي‌ ايرانيان‌ به‌ علي‌ و فرزندانش‌ ناشي‌ از كينه‌ بني‌ اميه‌ به‌ ايرانيان‌ بود و علي‌ (ع)و فرزندانش‌ بر عكس‌ بني‌ اميه‌ به‌ ايرانيان‌ علاقه‌ داشتند...مورخان‌ به‌ خاطر بيم‌ از بني‌اميه‌ اسم‌ ايرانيان‌ را كه‌ از حسين‌ حمايت‌ كردند از قلم‌ انداختند».
در اين‌ كتاب‌ به‌ شركت‌ (20 تا 30) ايراني‌ در كربلا و شهادت‌ آن‌ها به‌ نعمان‌ بن‌ ابي‌عبدالله و قاضي‌ سعد الدين‌ ابوالقاسم‌ عبدالعزيز معروف‌ به‌ ابن‌ براج‌ استناد نموده‌ است‌.
فريشلر معتقد است‌ كه‌ كاروان‌ حسين‌ در كربلا حداكثر 200 نفر بوده‌ و حال‌ آن‌ كه‌حداكثر سپاه‌ پياده‌ و سوار عليه‌ امام‌ سي‌ هزار نفر بودند.
حماسة‌ حسيني‌ با توجه‌ به‌ مقايسه‌ دو سپاه‌ يكي‌ از حماسه‌هاي‌ رزمي‌ بزرگ‌ جهان‌است‌: «كشته‌ شدن‌ حسين‌ و يارانش‌ قطع‌ نظر از هر نوع‌ نظريه‌ ايدئولوژي‌ از لحاظ‌شجاعتي‌ كه‌ از آن‌ مرد (بزرگ‌) و يارانش‌ به‌ ظهور رسيد، يكي‌ از حماسه‌هاي‌ رزمي‌ بزرگ‌جهان‌ است‌ آدمي‌ وقتي‌ نوشتة‌ مورخان‌ را در خصوص‌ روحية‌ حسين‌ (ع) مي‌خواند،حيرت‌ مي‌كند كه‌ آن‌ مرد داراي‌ چه‌ ايمان‌ و اراده‌اي‌ بود كه‌ آن‌ موقع‌ از مشاهدة‌ سر شكافته‌و خونين‌ پسرش‌ (علي‌ اكبر)...گريه‌ نكرد و نناليد و گفت‌ خدايا اين‌ قرباني‌ را در راه‌ دين‌ برحق‌ خود، اسلام‌ بپذير.
به‌ نظر مي‌رسد كه‌ فريشلر به‌ جاي‌ علي‌ اصغر، علي‌ اكبر را نوشته‌ است‌.
چرا كه‌ پس‌ از اصابت‌ تير حرمله‌ بن‌ كاهل‌ اسدي‌ به‌ علي‌ اصغر (ع) امام‌ حسين‌(ع)خون‌ او را به‌ آسمان‌ پاشيد كه‌ حتي‌ قطره‌اي‌ از آن‌ خون‌ به‌ زمين‌ نيفتاد.
از نظر كورت‌ فريشلر، نطق‌ زينب‌ در كوفه‌ هم‌ در مردم‌ تأثير نمود و هم‌روحية‌نستوه‌ و خلل‌ناپذير او را نشان‌ داد و هم‌ جوابي‌ دندان‌ شكن‌ در جمع‌ به‌ عبيداللهزياد داد.
«نطق‌ زينب‌ در مردم‌ خيلي‌ اثر نمود...اولين‌ بار بود كه‌ يك‌ زن‌ در كوفه‌، با صداي‌بلند براي‌ مردم‌ نطق‌ مي‌كرد...از روزي‌ كه‌ شهر كوفه‌ از صدر اسلام‌ بنا شد تا آن‌ روز اتفاق‌نيفتاده‌ بود...زني‌ كه‌ حرف‌ مي‌زد يك‌ اسير بود و نطق‌ كردن‌ يك‌ مرد اسير يك‌ پديده‌خارق‌ العاده‌ جلوه‌ مي‌نمود تا چه‌ رسد به‌ اينكه‌ يك‌ زن‌ اسير نطق‌ نمايد كه‌...ما عظمت‌خود را از دست‌نداده‌ايم‌ ما از خانواده‌ رسالت‌ هستيم‌ و مباهات‌ مي‌كنيم‌ كه‌ مردان‌ ما در راه‌حق‌ كشته‌ شده‌اند و ما اسيران‌ رنج‌ را جهت‌ پيروي‌ از حق‌ تحمل‌ مي‌نماييم‌...برادرم‌ باجدش‌ رسول‌ الله در بهشت‌ است‌...ولي‌ آن‌ها كه‌ برادرم‌ راكشتند در اين‌ دنياملعون‌مي‌شوند... در دنياي‌ ديگر در قعر جهنم‌اند...»
به‌ نوشتة‌ فريشلر، علي‌ بن‌ حسين‌ (ع) (امام‌ زين‌ العابدين‌) در دمشق‌ بستر بيماري‌بود پزشكي‌ ايراني‌ ـ كه‌ از پزشكان‌ جندي‌ شاپور به‌ نام‌ بختيشوع‌ بود امام را معالجه‌ كرد وتجويز دارو نمود.
و امام‌ حسين‌ در كربلا كمك‌ ملائكه‌ را نپذيرفت‌.

جبرئيل‌ آمد كه‌اي‌ سلطان‌ عشق‌ يكه‌ تاز عرصة‌ ميدان‌ عشق‌  ***  دارم‌ از حق‌ بر تو اي‌ فرخ‌ امام‌ هم‌ سلام‌ و هم‌ تحيت‌ هم‌ پيام‌

كه‌ امام‌ حسين‌ (ع) جواب‌ داد:
جبرئيلا رفتنت‌ زينجا نكوست‌ پرده‌ كم‌ شو در ميان‌ ما و دوست‌  ***  قصه‌ كوته‌ شمر ذي‌ الجوشن‌ رسيدگفتگو را آتش‌ خرمن‌ رسيد...

24- رودولف‌ ژايگر
اين‌ نويسندة‌ آلماني‌ كه‌ كتاب‌ «خداوند علم‌ و شمشير»را در مورد حضرت‌ علي‌نوشته‌ است‌ در مورد امام‌ حسين‌ علیه السلام مي‌نويسد كه‌ امام‌ علي‌ (ع) به‌ پسرش‌ مأموريت‌ داد كه‌ باايرانيان‌ (اسيران‌) صحبت‌ نمايد و قرآن‌ و معني‌ آن‌ را آموزش‌ دهد چرا كه‌ فارسي‌ را به‌خوبي‌ مي‌ دانست‌.
25- ويل‌ دورانت‌
ويل‌ دورانت‌ كه‌ كتاب‌ نفيس‌ تاريخ‌ تمدن‌ را نوشته‌ است‌ در همان‌ كتاب‌ به‌ تجليل‌حسين‌ از طرف‌ پيروانش‌ بعد از قرن‌ها اشاره‌ مي‌كند: «شيعيان‌ در كربلا در جايي‌ كه‌حسين‌ (ع) به‌ قتل‌ رسيده‌ به‌ يادگار وي‌ زيارتگاه‌ بزرگي‌ ساخته‌اند و هنوز هم‌ هر ساله‌حادثة‌ غم‌انگيز قتل‌ وي‌ را نمايش‌ مي‌دهند و عزاداري‌ مي‌كنند و از يادگار علي‌ و دوفرزندش‌ حسن‌ و حسين‌ (ع) تجليل‌ به‌ عمل‌ مي‌آورند».
26ـ سليمان‌ كتاني‌
اين‌ نويسنده‌ در كتاب‌ ارزشمند «علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ نبراس‌ و مبراس‌» ظلم‌ و ستم‌يزيد را چنان‌ دانسته‌ كه‌ هنوز هم‌ صداي‌ خون‌ خواهي‌ حسين‌ از پس‌ قرن‌ها به‌ گوش‌مي‌رسد.
«اي‌ معاويه‌...پسرت‌ يزيد كاري‌ كه‌ كرد اين‌ بود كه‌ با حسين‌ بناي‌ خشونت‌ وبي‌رحمي‌ را گذاشت‌ سرش‌ را بريد و به‌ عنوان‌ هدية‌ شيريني‌ به‌ خواهرش‌ زينب‌ داد تا به‌كربلا آيد و فرياد شيون‌ از ناي‌ شيعه‌ و طرفدارانش‌ برآيد كه‌ هنوز هم‌، به‌ خون‌ خواهي‌حسين‌ علیه السلام بلند است‌.
تا چرخ‌ سفله‌ بود خطايي‌ چنين‌ نكردبر هيچ‌ آفريده‌ جفايي‌ چنين‌ نكرد

ترسم‌ تو را دمي‌ كه‌ به‌ محشر در آورند از آتش‌ تو دود به‌ محشر در آورند  ***  فرياد از آن‌ زمان‌ كه‌ جوانان‌ اهل‌ بيت‌گلگون‌ كفن‌ به‌ عرصه‌ محشر قدم‌ زنند

27ـ گابريل‌ دانكيري‌
دانكيري‌ در كتاب‌ «شهسوار اسلام‌» به‌ علاقة‌ ايراني‌ها به‌ امام‌ حسين‌ علیه السلام اشاره‌ نمود وبي‌ اعتنايي‌ امام‌ به‌ نصيحت‌ فرزدق‌ را ذكر مي‌كند كه‌ فرزدق‌ به‌ امام‌ گفت‌ : «اندكي‌ تأمل‌كنيد تا كنون‌ قلب‌هاي‌ مسلمين‌ با شماست‌ ولي‌ شمشير آن‌ها با پسر معاويه‌ است‌. امام‌حسين‌ (ع) به‌ نصيحت‌ او اعتنا نكرد».
او در مورد وحشي‌گري‌ سپاه‌ يزيد و تأثير قيام‌ امام‌ چنين‌ مي‌نويسد:
«سربازان‌ يزيد در آن‌ روز (عاشورا) چنان‌ وحشيگري‌ و سبعيتي‌ از خود نشان‌ دادندكه‌ تا آن‌ روز كسي‌ نظير آن‌ را به‌ خاطر نداشت‌، آن‌ ها حتي‌ به‌ كودكان‌ شيرخوار و خردسال‌رحم‌ نكردند وسر خونين‌ حسين‌ به‌ دمشق‌ فرستاده‌ شد و يزيد پنداشت‌ كه‌ ديگر با اين‌پيروزي‌ خواهد توانست‌ از لذت‌ صلح‌ و آرامش‌ بهره‌مند گردد...اما خاطره‌ آن‌ هر سال‌ تا به‌امروز در ميان‌ سيل‌ اشك‌ و نوحه‌ خواني‌ها و مرثيه‌ها تجديد مي‌گردد. غيرت‌ (پيروان‌) امام‌را به‌ جوش‌ آورد و ميل‌ انتقام‌ را بيش‌ از پيش‌ در آنان‌ تقويت‌ نمود».
هنگامي‌ كه‌ حسين‌ علیه السلام كشته‌ شد بربدنش‌ جاي‌ 33 نيزه‌ و 34 ضربة‌ شمشير يافتند.خولي‌ سنان‌ بن‌ انس‌ سرِ امام‌ را از بدنش‌ جدا كرد و به‌ خولي‌ سپرد ولباس‌هاي‌ امام‌ را درآوردند و به‌ سوي‌ خيمه‌ها روي‌ آوردند و آن‌ها را غارت‌ كردند. و به‌ زناني‌ كه‌ براي‌ حفظ‌ لباس‌هايشان‌ مقاومت‌ مي‌كردند ، هجوم‌ بردند و غارت‌شان‌ كردند.
گشتند انبياء همه‌ گريان‌ و بوالبشربرچشم‌تر ز شرم‌ نبي‌ آستين‌ گرفت‌
كردند پس‌ به‌ نيزه‌، سري‌ را كه‌ آفتاب‌از شرم‌ او نهفت‌ رخ‌ زرد در آفتاب‌«صباحي‌ بيدگلي‌»
28ـ جرج‌ جرداق‌
جرج‌ جرداق‌، در مورد يزيد و سرداران‌ او چنين‌ مي‌نويسد:
«يزيد وارث‌ همه‌ بدي‌هاي‌ اسلاف‌ خود بود و از آن‌ها نيز فزون‌ داشت‌ از هر نوع‌شرارت‌ و فساد و اعمال‌ شيطاني‌ كه‌ ديگر مردمان‌ بدكار و بي‌ آبرو دارند يزيد بهره‌ گرفته‌بود، آن‌ اندازه‌ كه‌ يزيد شيفته‌ لذت‌ و شهوت‌ بود ديگران‌ نبودند گويند در اسب‌ دواني‌خواست‌ بر بوزينه‌ (ميمون‌) سبقت‌ جويد، از اسب‌ افتاد و مرد. اگر به‌ قول‌ يزيد، پدرش‌معاويه‌ لشكري‌ از عسل‌ زهرآميز داشت‌. يزيد لشكر زهر ناب‌ داشت‌ در عصر او تعصب‌جاهليت‌ اموي‌ كامل‌ شد...كسي‌ از اخلاق‌ انساني‌ بي‌ بهره‌تر از يزيد نبود. همان‌ كه‌ فاجعة‌كربلا را برپا كرد. هيچ‌ كس‌ در خلق‌ انساني‌ كامل‌تر از حسين‌ بن‌ علي‌ (ع) نبود كه‌ در آن‌واقعه‌ شهيد شد. در يزيد همة‌ صفات‌ زشت‌ و ننگين‌ و رياست‌طلبي‌ و سودجويي‌ و جلادان‌خون‌ ريز و بي‌ اراده‌ وجود داشت‌. در آن‌ طرف‌ ؛ يعني‌ فرزندان‌ علي‌ (ع) همه‌ صفات‌ عالي‌ وستوده‌ انساني‌ خلق‌ كريم‌ و شجاعت‌ و آزادگي‌ و شهادت‌ به‌ كمال‌ و تمام‌ بود. حسين‌ (ع) درشب‌ آخر عمر به‌ اصحاب‌ اندكش‌ گفت‌: از من‌ جدا شويد و جان‌ خود را حفظ‌ كنيد. امااصحابش‌ راضي‌ نشدند مگر جان‌ در راه‌ او بدهند...مسلم‌ بن‌ عوسجه‌ گفت‌: چگونه‌ تو رارها كنم‌ كه‌ حق‌ تو را اداء نكرده‌ايم‌. با نيزه‌ و شمشير و سنگ‌ با دشمن‌ تو مي‌جنگيم‌ كه‌وقتي‌ او جان‌ به‌ جان‌ آفرين‌ تسليم‌ مي‌نمود حبيب‌ بن‌ مظاهر گفت‌: اي‌ مسلم‌ در پي‌ تو
خواهم‌ آمد كه‌ حر بن‌ يزيد رياحي‌ چون‌ زشتي‌ اعمال‌ يزيد و ياران‌ او را با فضائل‌ پسنديده‌حسين‌ و جان‌ نثاري‌ اصحاب‌ او را ديد ، دلش‌ بيدار شد و از مناصب‌ دنيا گذشت‌. ياران‌حسين‌ شهادت‌ در راه‌ او را غايت‌ شرف‌ و مجد مي‌دانستند.
آسان‌ترين‌ كار براي‌ عبيدالله بن‌ زياد مثله‌ كردن‌ وكشتن‌ بي‌ سبب‌ بود. شمربن‌ ذي‌الجوشن‌ چون‌ وحشي‌ترين‌ حيوان‌ها بود و اسب‌ها بر جنازه‌ شهيدان‌ تازاند و بر كودكان‌خردسال‌ ستم‌ها كردند و بدن‌شان‌ قطعه‌ قطعه‌ كردند. چون‌ امام‌ مشتي‌ آب‌ از فرات‌برداشت‌ حصين‌ بن‌ نمير تيري‌ به‌ دهان‌ حضرت‌ زد. و قهقهه‌ زد. عمربن‌ سعد به‌ دليل‌پست‌ و مقام‌، لشگريان‌ را گواه‌ گرفت‌ كه‌ او نخستين‌ تير را به‌ جانب‌ اولاد علي‌ رها كرده‌است‌. مسلم‌ بن‌ عقبه‌ اهل‌ مدينه‌ را ذبح‌ نمود و سه‌ روز شهر مدينه‌ را بر لشكرش‌ مباح‌ساخت‌...»
مأموران‌ يزيد مي‌گفتند در اين‌ كشتار سهم‌ ما چقدر است‌ اما ياران‌ حسين‌ علیه السلام مي‌گفتند: اگر 70 (هفتاد) بار كشته‌ شويم‌ با تو هستيم‌.
29ـ دكتر جوزف‌ «ژوزف‌» مورخ‌ فرانسوي‌
ژوزف‌ ذكر مصيبت‌ در مورد فضائل‌ نبي‌ و خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ را موجب‌آگاهي‌ مسلمانان‌، به‌ خصوص‌ شيعه‌ به‌ مسائل‌ مذهبي‌ مي‌داند.
«شيعيان‌ در ايام‌ عزاداري‌ به‌ ذكر و استماع‌ مصائب‌ حسين‌ (ع) مي‌پردازندومي‌كوشند كه‌ فضائل‌ خاندان‌ نبوت‌ و رنج‌هاي‌ آنان‌ را به‌ نيكوترين‌ وجهي‌بيان‌كنند...امروز هر نقطة‌ عالم‌، مسلمانان‌ شايسته‌ترين‌ افرادي‌ هستند كه‌ به‌شناخت‌علوم‌ وقوف‌ يافته‌اند و به‌ ويژه‌ شيعه‌ كه‌ بر ساير فرق‌ اسلامي‌ مزيت‌دارند.»
30ـ ل‌. م‌. بويد ـ «L.M.m.boyd:»
گويا اين‌ شخص‌، اين‌ نويسندة‌ غربي‌ در محفل‌ حسين‌ شركت‌ نموده‌ و مختصري‌از تاريخ‌ عاشورا را برايش‌ توضيح‌ داده‌اند كه‌ در اين‌ مورد چنين‌ اظهار نظر نموده‌ است‌: «درطي‌ قرون‌ افراد بشر هميشه‌ جرئت‌ و پردلي‌ و عظمت‌ روح‌ و بزرگي‌ قلب‌ و شهادت‌ رواني‌ رادوست‌ داشته‌اند و در اثر همين‌ هاست‌ كه‌ آزادي‌ و عدالت‌ هرگز به‌ نيروي‌ فساد و ظلم‌ وستم‌ تسليم‌ نمي‌شود. اين‌ بود شهامت‌ و اين‌ بود عظمت‌ امام‌ حسين‌ و من‌ مسرورم‌ كه‌ درچنين‌ روزي‌ با كساني‌ كه‌ اين‌ فداكاري‌ عظيم‌ را از جان‌ و دل‌ ثنا مي‌گويند، شركت‌ كردم‌ هرچند كه‌ 1300 سال‌ از تاريخ‌ آن‌ گذشته‌ است‌».
31ـ كلودين‌ رولو مفسر روزنامة‌ لوموند در مورد امام‌ حسين‌ و عاشورامي‌نويسد:
«شيعيان‌ هر سال‌ ماه‌ محرم‌ به‌ تذكر واقعة‌ كربلا و مصيبت‌ امام‌ حسين‌ (ع) كه‌نمادي‌ از دليري‌، عدالت‌ عليه‌ تجسم‌ پليدي‌ و نيروي‌ شقاوت‌ است‌ مي‌پردازند و ستمگران‌عصر را به‌ يزيد و اشقيا تشبيه‌ مي‌كنند».
نتيجه‌
با توجه‌ به‌ آنچه‌ گفته‌ شد: قيام‌ امام‌ حسين‌ و يارانش‌ با اينكه‌ سيزده‌ قرن‌ پيش‌روي‌ داد، با گذشت‌ زمان‌ نه‌ تنها از فراموش‌ نگشته‌، بلكه‌ بر شمار هوا داران‌ امام‌ افزوده‌گشته‌ و ابعاد قيام‌ از نظر سياسي‌، اجتماعي‌، فرهنگي‌، مذهبي‌... روشن‌تر شده‌. مظلوميت‌امام‌ و يارانش‌ باعث‌ ظلم‌ و جور بني‌ اميه‌ چندان‌ نپاييد كه‌ حكومت‌ سفاك‌ بني‌ اميه‌ پايه‌هايش‌ سست‌ و لرزان‌ شد. قيام‌ امام‌ محصور زمان‌ و مكان‌ نگرديد و هر زمان‌ كه‌ مسلمين‌و غير مسلمين‌ (آزادگان‌) به‌ عمق‌ قيام‌ و فلسفه‌ آن‌ پي‌ بردند، به‌ آساني‌ توانستند به‌ پيروي‌از امام‌ حسين‌ حكومت‌هاي‌ ظلم‌، استعمار، استثمار و استبداد را شكست‌ دهند وضرورت‌وجود رهبري‌ صالح‌ «امامت‌» در جامعه‌ احساس‌ گرديد. با بزرگداشت‌ و تذكر اين‌ روز بزرگ‌(عاشورا) تاملاس‌ هندي‌ گفته‌ است‌، در جامعه‌ جهاني‌، به‌ خصوص‌ در جامعة‌ اسلامي‌ تاابد بذر روح‌ معنويت‌، فداكاري‌، ايثار موجب‌ تقويت‌ روح‌ همبستگي‌، حق‌ خواهي‌ و ارتقاءفرهنگي‌ پاشيده‌ شد و قيام‌ امام‌ حسين‌ ثابت‌ كرد كه‌ نتيجة‌ كار انسان‌ در اين‌ جهان‌ هم‌ماندگار است‌ كه‌ در يك‌ طرف‌ اعمال‌ وحشيانه‌ و ستم‌ و جور يزيد و در طرف‌ مقابل‌ صفات‌عالي‌ انساني‌ به‌ تمام‌ و كمال‌ است‌ كه‌ همه‌ بر آن‌ لعن‌ و نفرين‌ نموده‌ و طرف‌ مقابل‌ را نه‌تنها تحسين‌ نموده‌ بلكه‌ به‌ عنوان‌ مظهر و الگو پايداري‌، شجاعت‌ و پيروزي‌ و حق‌طلبي‌ وآزادي‌ و ثبات‌ در طريق‌ حق‌ و عدالت‌ و ظلم‌ ستيزي‌ و استواري‌ دين‌ و صلاح‌ جامعه‌،بهترين‌ و والاترين‌ نمونة‌ پيروزي‌ اقليت‌ بر اكثريت‌ است‌. و اين‌ است‌ كه‌ حركت‌ در راه‌ خدا،شهادت‌ براي‌ خدا و دفاع‌ از مظلوم‌ و ناموس‌ مردم‌، اصلاح‌ امت‌، جهاد براي‌ نشر فضايل‌دين‌ و دفع‌ رذايل‌ هميشه‌ موجب‌ سعادت‌ و رستگاري‌ است‌، هر چند كه‌ به‌ ظاهر با شكست‌توأم‌ باشد. مجالس‌ تذكر عاشورا و زيارت‌ عاشورا...براي‌ اين‌ است‌ كه‌ روح‌ حسين‌ (ع)هميشه‌ و در همه‌ جا براي‌ احياء حق‌ واحقاق‌ آن‌ است‌.
اللهم‌ اجعل‌ محياي‌ محيا محمدٍ و آل‌ محمد و مماتي‌ ممات‌ محمدٍ و آل‌ محمد
خدايا زندگي‌ و مرگمان‌ را مانند زندگي‌ و مرگ‌ خاندان‌ رسالت‌ قرار بده‌.
حسن‌ ختام‌ اين‌ مقال‌ را به‌ اشعار دو شاعر مشهور آذربايجان‌، - شعراي‌ اهل‌بيت‌: - مزين‌ مي‌نماييم‌:

برادر بي‌ تو در چشمم‌ جهان‌ تنگست‌ مي‌نالم‌فلك‌ را بي‌ سبب‌ با من‌ سر جنگست‌ مي‌نالم‌  ***  به‌ صيد آشيان‌ گم‌ كرده‌ مرغ‌ بي‌ پرو بالي‌زهر سو دامن‌ قومي‌ پر از سنگست‌ مي‌نالم‌
نه‌ زنجير جفا بر گردنم‌ تنگست‌ از آن‌ گويم‌ كه‌ عنقا را زطوق‌ آهنين‌ تنگ‌ است‌ مي‌نالم‌  ***  اگر صبح‌ قيامت‌ را شبي‌ هست‌ آن‌ شب‌ است‌ امشب‌طبيب‌ از من‌ ملول‌ و جان‌ ز حسرت‌ بر لبست‌ امشب‌
سرت‌ مهمان‌ خولي‌ و تنت‌ با ساربان‌ همدم‌ مرا با هر دو اندر دل‌ هزاران‌ مطلبست‌ امشب‌  ***  صبا از من‌ به‌ زهرا گو بيا شام‌ غريبان‌ بين‌كه‌ گريان‌ ديدة‌ دشمني‌ به‌ حال‌ زينبست‌ امشب‌
شعر دوم‌:
بو همان‌ گوندور حسين‌ با شسيز قالوب‌زينب‌ مظلومه‌ قار داشسيز قالوب‌  ***  عرش‌ اعلاده‌ حسينون‌ يا سيدوركربلا صحرا سي‌ قان‌ دريا سي‌ دور
كربلا ده‌ با شلانوب‌ محشر بوگون‌بو همان‌ گوندور حسين‌ با شسيز قالوب‌  ***  ساكنان‌ آسمان‌ قان‌ آغلوري‌قدسيان‌ كروبيان‌ قان‌ آغلوري‌
با شلا نوبدور محشر كبري‌ بوگون‌واي‌ حسينم‌ واي‌ دير زهرا بوگون‌...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page