مناظره عيسي با کاهنان

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

عيسي به حلقه درس دانشمندان بيت المقدس وارد مي شد و به سخنان آنها گوش فرا مي داد و در آنها دقت و تأمل و تفکر مي کرد، او مي ديد که مردم به راحتي به هر سخن اعتقاد پيدا مي کنند و آن را تصديق مي نمايند.
عيسي نتوانست خود را اينگونه با مستمعين (گوش کنندگان) هماهنگ سازد و بي اختيار از ميان مردم به ارائه افکار و آراء خود مي پرداخت و با بيان حق به مجادله و بحث با آنها پرداخت، به حدي که بعضي کاهنان از برخورد او عصباني شده و سؤالات او را ناديده مي گرفتند، اما بتدريج کار به جايي رسيد که هرگاه عيسي لب به سخن مي گشود، همگي سراپا گوش مي دادند و عرصه بر آناني که بر عقيده باطل خود استوار بودند تنگ شد و او را در سرزنش خود فرو مي بردند. زيرا تا آن لحظه سابقه نداشت کسي در برابر عقايد باطلشان به مباحثه با آنان بپردازد و يا سخنان شنونده اي بر گفتارشان مقدم بيفتد.
اما عيسي به اعتراض آنها اعتنايي نکرد و خشم و کينه آنان، عيسي را از روش خود باز نداشت. بلکه سؤالات خود را چون دانه هاي باران بر سر آنان فرود مي آورد و با استدلال هاي قاطع خود عرصه گفتار و بيان را بر آنان تنگ مي ساخت.
يک روز بحث و مناظره عيسي با دانشمندان بني اسرائيل آن چنان او را مشغول ساخت، که او خوردن و آشاميدن را فراموش کرد، مادر عيسي که به انتظار بازگشت او نشسته بود، نااميد شد، لذا برخاست و به هر جايي که گمان مي برد او رفته باشد، سر زد و از هر انجمني که احتمال حضور او را مي داد پرسيد، ولي چون از جستجو نتيجه اي نگرفت، آزرده و خسته به سوي شهر خود بازگشت.
چون مريم از جستجوي در شهر خسته شد، فکر کرد که ممکن است عيسي به همراه نزديکان و يا با بعضي از همشهريان خويش به دهکده بازگشته باشد. پس در پي او به دهکده رفت و به جستجوي او پرداخت ولي چون خبر و اثري از او نيافت، ناچار دوباره به سوي بيت المقدس بازگشت و در آنجا به تفحّص فرزند خود پرداخت ولي اثري از او نيافت. او بار ديگر با دقت بيشتر در شهر به جستجوي فرزند خود پرداخت و اين بار به هر مکان و منزلي که حدس مي زد که عيسي به آنجا رفته، سر زد.
و در همين حال ناگهان عيسي را ديد که در جمع علما و بزرگان و در درياي بحث و استدلال و مناظره غوطه ور است، و قوم را مغلوب بيان حق و استدلال محکم خود کرده است. مريم از آنچه مي ديد متعجب شد و با ناراحتي و نگراني عيسي را نزد خود خواند و پرسيد، چرا از من روي گردان شده اي؟! سپس او را مورد سرزنش قرار داد و به خاطر غيبتش با او درشتي کرد و گفت؛ من در جستجوي تو سختي ها کشيدم و براي يافتن تو چه رنجها که تحمل نکردم.
عيسي در پاسخ گفت؛ بحث علمي با علما و مناظره با دانشمندان مرا آنچنان در خود فرو برد که ديگر نتوانستم به موقع به ديدار شما نايل گردم. سپس با عرض پوزش به همراه مادر خود به شهر ناصره بازگشت.