انفاق در پايان عمر

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

ايام آخر زندگي پيامبر صلي الله عليه و آله بود و ايشان در بستر بيماري خوابيده بود، به ياد آورد که
مدّتي پيش از اين، مختصر پولي به عايشه سپرده بود تا نگهدارد. در حالي که سخت بيمار بود و مرتب بيهوش مي شد، از عايشه تقاضا کرد تا آن پول را که شش يا هفت دينار بود، به محتاجان بدهد. پس از آن باز بيهوش شد.

وقتي که به هوش آمد، خطاب به عايشه فرمود؛ «آيا آن پول را به نيازمندان رساندي؟»

عايشه گفت؛ آن را هنوز به کسي نداده ام.

حضرت اصرار نمود و پول را آورد و براي علي عليه السلام فرستاد تا به نيازمندان برساند. وقتي که آن پول براي علي عليه السلام فرستاده شد و پيامبر هم اطمينان حاصل نمود، آنگاه فرمود؛

«اکنون آسوده شدم، چون شايسته نبود پيش پروردگار خويش بروم در حالي که اين اندازه مال نزد من باشد».(1)

درود خدا و همه انبياء * به روح و روان رسول خدا

به حق رسول و به آل رسول * کن اين هديه زين عبد فاني قبول

نمودم کنون شعر خود را تمام * به پيغمبر و آل بادا سلام

قبول اَر نمايد خداي جهان * تمام است تاريخ پيغمبران

_________________________________
[424]1 - السّيرة الحلبية، ج 3، ص 39.