عاقبت آرزوی سلیمان نبی

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

این عمل در قرآن به پیامبر ما نیز بازگو شده است که برای انجام هر کاری این را بگوید.

حضرت سلیمان (علیه السلام) آرزو داشت فرزندان برومند شجاعی نصیبش شود که در اداره کشور و مخصوصاً جهاد با دشمن به او کمک کنند . او که دارای همسران زیادی بود، با خود گفت : من با آنها همبستر می شوم تا فرزندان زیادی نصیبم گردد و به هدفهای من کمک کنند ولی چون در اینجا غفلت کرد و « انشاء الله » ، همان جمله ای که بیانگر اتکای انسان به خدا در همه حال است را نگفت ، در آن زمان هیچ فرزندی از همسرانش تولد نیافت جز فرزندی ناقص الخلقه ، همچون جسدی بی روح که آن را آوردند و بر کرسی و تخت سلیمان (علیه السلام) افکندند . سلیمان (علیه السلام) سخت در فکر فرو رفت و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت نموده و بر نیروی خودش تکیه کرده است ، و از این ترک اولی توبه کرد و به درگاه خداوند متعال عرضه داشت :« پروردگارا ، مرا ببخش » .
منبع: جام نیوز