شعر ولادت امام رضا علیه السلام: ای آینه در آینه در آینه مرقد

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)
ای آینه در آینه در آینه مرقد
بی واسطه خود شاهد و مشهودی و مشهد
موسای جهان را قدمت طور تجلّی
بلقیس فلک را حرمت صرح ممرّد
در دیدۀ یوسف شده‌ای حسن مبرهن
در چشم سلیمان شده‌ای ملک مخلّد
«گل کرد» شنیدند و بهار تو ندیدند
«آمد» همه گفتند و نگفتند «که آمد؟»
گفتم بنویسم که «رضا ...» پیشتر از من
آمد به تماشای تماشای تو «آمد»
عشق تواَم از پیشتر از پیشتر از پیش
شوق تو مرا بیشتر از بیشتر از حد
شرط است تولای تو آن شرطِ بلاقید
شرطی که خیالِ دو جهان کرده مقیّد
شرط است اطاعت ز تو ای آیت توحید
فرض است ولای تو همان فرض مؤکّد
ای کاملِ تاریخِ نبوت به ولایت!
عیسی به ظهور آمده در آل محمّد!
دیروز بشارت دهِ احمد شده عیسی
میلاد تو امروز بشارت دهد احمد
ای واسطۀ خلق و خدا، ذاتِ ولایت
ای باطنِ احمد تو و ای ظاهرِ ایزد!
ای ظاهر باطن تو و ای باطن ظاهر
ای آینه در آینه مجموع مظاهر
بخشنده‌ترین چشمۀ رحمت به موارد!
رخشنده‌ترین صبح تجلّی به مصادر!
تو سبحۀ اسماء خداوندی و کامل
در نعت تو ما آمده لفظی همه قاصر
تو پاکتر، از معنی آیینه- نهانتر
- من آمده در خرقۀ آلودۀ شاعر
تو حضرتی و حاضرِ محضی دل و جان را
- من رنگ خیال غزلی رفته ز خاطر
تو راهبری گمشدگان دو جهان را
در شهر تو امروز منم گمشده عابر
با اینهمه مگذار منِ دست تهی را
تو حضرتِ سلطان و منِ خسته مسافر
با اینهمه محروم مکن آینه‌ام را
چون آهوی محبوسِ طلسماتِ ظواهر
نور تو قدیم است و تماشای تو ما راست
ای ساعت جانهای جهان را تو معاصر!
ای آینه در آینه در آینه باطن!
ای آینه در آینه در آینه ظاهر!
شاعر:محمد سعید میرزایی
منبع: پایگاه اطلاع رسانی کبوتر حرم