مقاله مرحوم صدر قزوينى در حدائق الانس1

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 مرحوم صدر قزوينى در حدائق مى ‏نويسد:
حق آنست كه يزيد حرم شاه شهيدان را نه از براى رأفت به حرم خود به رسم ميهمانى آورد بلكه مى ‏خواست تجملات خود را به آن اسيران خسته و مخدرات دلشكسته نشان بدهد و داغى بر بالاى داغهاى دلشان نهد زيرا هرگاه از ملاحظه مهربانى بود چرا در وقت ورود اهل بيت رسالت به حرم حكم كرد سر امام عالم امكان را به درب حرم خود بياويزند تا آن شكسته دلان سر مطهر آقا را به درب حرم آويزان ببينند جگرهاشان آب و دلهاشان كباب شود چنانچه علامه در بحار از مناقب و ابو مخنف و غيره روايت مى ‏كند ان يزيد امر بان يصلب الرأس على باب داره و امر باهل بيت الحسين (عليه السلام) ان يدخلوا داره يعنى: يزيد حكم كرد سر سردار شهيدان را درب حرم آويختند بعد امر كرد اهل بيت سيد مظلومان را از خرابه وارد حرم خود نمودند اى شيعه تصور كن ببين چه گذشته بر حال آن اسيران شكسته بال و اطفال خردسال كه سر عزيز پيغمبر را به دار آويخته ديدند هيچ تصور كرده‏اى كه اين سر مطهر را از كجا آويخته بودند مناسب دو موضوع است يكى از محاسن و يكى از گيسوان واويلاه اهل و عيال چون آن سر مقدس را آويخته ديدند چنان صيحه بركشيدند كه زلزله در زمين و زمان افتاد هند از اين واقعه آگاه شد روى به مجلس يزيد آورد و هى حاسرة سر و پاى برهنه به بارگاه آمد و گفت يا يزيد ارأس ابن فاطمة بنت رسول الله مصلوب على فنا بابى اى ظالم اين چه بيداد است سر پسر فاطمه دختر رسول الله را بر در حرم من آويخته‏اى؟
گفت نعم، بلى تو چرا سر برهنه به مجلس عام آمدى يزيد از جاى جست و سر هند را از نامحرم پوشيد و گفت فاعولى عليه يا هند و ابكى على بنت رسول الله صريخة قريش يعنى اى هند بر حسين (عليه السلام) گريه كن ناله نما كه خوب مردى بود صريخه قريش يعنى فريادرس قريش بود و حيف كه ابن زياد عجله كرد در كشتن حسين (عليه السلام) ثم ان يزيد انزلهم فى داره المخصوص با آن حالت زار اسيران را وارد حرم خاص يزيد كردند.