15- آيا غدير مى‏ تواند به عنوان محور وحدت در بين مسلمانان مطرح شود؟

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

آنچه از آيات قرآن استفاده مى‏ شود اين است كه به جهت مصالحى خاص در صدر اسلام، نسبت به انسجام امت اسلامى عنايتى خاص از جانب خداوند متعال بوده است؛
 خداوند متعال مى‏ فرمايد: (وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ ما فِي الأَْرْضِ جَمِيعاً مَآ أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)؛(74) «و دل‏هاى آن‏ها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روى زمين است صرف مى‏ كردى كه ميان دلهاى آنان الفت دهى، نمى‏ توانستى! ولى خداوند در ميان آن‏ها الفت ايجاد كرد! او توانا و حكيم است»!
 در اين خصوص بايد به چند مورد اشاره كرد
 
 1- وحدت حقيقى بر محور امام معصوم‏ علیه السلام
 خداوند متعال در آيه‏اى مى‏ فرمايد: (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا)؛(75) «و همگى به ريسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت‏]، چنگ زنيد، و پراكنده نشويد»!
 مقصود به حبل الهى، ريسمانى است كه به طور حتم ما را به خدا مى‏ رساند كه همان امام معصوم از اشتباه است.
 و لذا در جاى ديگر مى‏فرمايد: (وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِىَ إِلَى‏ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)؛(76) «و هر كس به خدا تمسّك جويد، به راهى راست، هدايت شده است».
 در آيه‏اى ديگر دعوت به پيروى از صراط مستقيم نموده و از راه‏ هاى ديگر نهى كرده است آنجا كه مى‏فرمايد: (وَأَنَّ هذا صِرَاطِى مُسْتَقِيماً فاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ)؛(77) «اين راه مستقيم من است، از آن پيروى كنيد! و از راه‏هاى پراكنده (و انحرافى) پيروى نكنيد، كه شما را از طريق حقّ، دور مى‏ سازد!»
 پس در حقيقت امر به پيروى و تمسّك و چنگ زدن به حبل اللَّه كرده كه همان قرآن و عترت مى ‏باشد همان‏ گونه كه در حديث ثقلين آمده است.
 از اينجا معنا و مفهوم احاديثى كه (اهْدِنا الصِّرَ اطَ الْمُسْتَقِيمَ)؛(78) «ما را به راه راست هدايت‏ كن» را به صراط و راه امام‏ على ‏علیه السلام معنا كرده‏اند روشن مى‏ شود.
 و نيز معناى آيه شريفه (وَأَنِ اعْبُدُونِى هذا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ)؛(79) «و اين‏كه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟!» روشن مى‏ شود كه در چنگ زدن به خدا كه همان چنگ زدن به حبل اللَّه و كتاب و عترت است عبوديت خداوند است؛ زيرا عبوديت در اطاعت دستورات خدا بدون چون و چراست.
 با مراجعه به حديث «ثقلين» و حديث «امان» و حديث «سفينه» به مصداق صراط مستقيم و حبل اللَّه واقعى خواهيم رسيد.
 رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم مى‏فرمايد: «انّى تارك فيكم الثقلين كتاب اللَّه و عترتى ما ان تمسّكتم بهما لن تضلّوا بعدى ابداً»؛(80) «همانا در ميان شما دو شى‏ء گرانبها مى‏ گذارم؛ يكى كتاب خدا و ديگرى عترتم، كه اگر به آن دو تمسك كنيد هرگز بعد از من گمراه نمى‏ شويد».
 و نيز فرمود: «النجوم امان لأهل السماء و اهل بيتى امان لأمتى من الاختلاف فاذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب ابليس»؛(81) «ستارگان مأمن براى اهل آسمان‏اند و اهل بيتم نيز مأمن براى امّتم از اختلاف؛ هرگاه با آنان گروهى از عرب مخالفت نمايند بينشان اختلاف افتاده و جزء حزب شيطان مى شوند».
 و نيز فرمود: «مثل اهل بيتى كسفينة نوح من ركبها نجى و من تخلّف عنها هلك»؛(82) «مثل اهل بيتم همانند كشتى نوح است؛ كه هركس بر آن سوار شود نجات يافته و هركس از آن تخلّف كند هلاك شود».
 
 2- امتحان امُت اسلامى در وحدت بر مسأله امامت‏
 خداوند متعال اين امت را بعد از وفات پيامبرش بر مسأله امامت به حقّ، امتحان كرده است؛ آنجا كه مى‏فرمايد: (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا)؛(83) «و همگى به ريسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت‏]، چنگ زنيد، و پراكنده نشويد!»
 و نيز از آيه‏اى ديگر استفاده مى‏ شود كه وصيت پيامبر اسلام‏ صلی الله علیه واله وسلم همانند وصيت ديگر انبياء عدم تفرقه و اتحاد بر محور حقّ و حقيقت است.
 خداوند متعال مى‏فرمايد: (شَرَعَ لَكُم مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى‏ بِهِ نُوحاً وَالَّذِى أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَما وَصَّيْنا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى‏ وَعِيسَى‏ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا)؛(84) «آيينى را براى شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد».
 و نيز مى‏ فرمايد: (وَلَا تَكُونُوا كالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جَآءَهُمُ الْبَيِّناتُ)؛(85) «و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند؛ (آن هم) پس از آنكه نشانه‏ هاى روشن (پروردگار) به آنان رسيد!».
 از مسلم نقل شده است كه پيامبر صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: «سألت ربّى ثلاثاً فاعطانى اثنتين و منعنى واحدة؛ سألته ان لايهلك امّتى بالسنة فاعطانيها، و سألته ان لايهلك امتى بالغرق فاعطانيها، و سألته ان لايجعل بأسهم بينهم فمنعنيها»؛(86) «از پروردگارم سه چيز درخواست كردم، دوتاى آن را به من عطا نمود و مرا از يكى از آن‏ها منع كرد؛ از او درخواست كردم كه امّتم را با قحطى هلاك نگرداند، پذيرفت. و نيز درخواست نمودم كه با غرق امّتم را هلاك نكند، پذيرفت.ولى خواستم كه بينشان نزاع نباشد، آن را نپذيرفت».
 اولين كسى كه بر مسأله امامت در امت اسلامى امتحان شد نعمان بن حارث فهرى در روز غدير خم بود؛ او هنگامى كه شنيد پيامبر اكرم صلی الله علیه واله وسلم حضرت على‏ علیه السلام را به خلافت و جانشينى خود منصوب كرده، آمد و به ايشان عرض كرد: اى محمّد! ما را از جانب خداوند امر كردى تا شهادت به وحدانيّت خداوند دهيم و اين‏كه تو رسول خدايى،ما هم قبول كرديم، و امر نمودى تا پنج نوبت نمار بخوانيم آن را نيز از تو پذيرفتيم، و ما را به زكات و روزه ماه رمضان و حج امر نمودى آن را نيز قبول كرديم، به اين راضى نشدى تا آنكه بازوان پسرعمويت را بالا برده و او را برما برترى دادى و گفتى: «هركس كه من مولاى اويم اين علىّ نيز مولاى اوست»، آيا اين مطلبى بود كه از جانب خود گفتى يا از جانب خداى عزوجل؟
 پيامبر صلی الله علیه واله وسلم فرمود: قسم به كسى كه جز او خدايى نيست، همانا اين مطلب از جانب خداوند بوده است.
 در اين هنگام حارث بن نعمان به پيامبر صلی الله علیه واله وسلم پشت كرده و به سوى راحله خود حركت كرد و مى ‏گفت: بار خدايا! اگر آنچه محمّد مى‏ گويد حقّ است بر من سنگى از آسمان ببار يا عذابى دردناك بر من بفرست. او به شترش نرسيده بود كه سنگى از آسمان فرستاد كه بر سر او خورده و از پشت او بيرون آمد و به اين طريق كشته شد. در اين هنگام بود كه خداوند عزوجل اين آيه را نازل فرمود: (سَأَلَ سَآئِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِلْكافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ)؛(87) «تقاضاكننده ‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمى ‏تواند آن را دفع كند»،
 
 3- رجوع به خدا و رسول هنگام اختلاف در جانشين پيامبر صلی الله علیه واله وسلم
 خداوند متعال مى‏فرمايد: (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنازَعْتُمْ فِي شَىْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ)؛(88) «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياى پيامبر ]را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آن‏ها داورى بطلبيد)».
 و نيز مى ‏فرمايد: (وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرِينَ)؛(89) «و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد! و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود! و صبر و استقامت كنيد كه خداوند با استقامت كنندگان است»!
 از اين آيات استفاده مى‏ شود كه مرجع هنگام اختلاف در مسائل و موضوعات خارجى كه از آن جمله تعيين امام و جانشين بعد از پيامبر صلی الله علیه واله وسلم مى‏ باشد رجوع به خدا و رسول است كه از اين طريق، اختلاف از بين مردم برطرف خواهد شد.

-------------------------------------------------

74) انفال / 63.
75) آل عمران / 103.
76) آل عمران / 101.
77) انعام / 153.
78) حمد، 5.
79) يس / 61.
80) صحيح ترمذى، ج 5، ص 621.
81) مستدرك حاكم، ج 3، ص 149.
82) مستدرك حاكم، ج 2، ص 343.
83) آل عمران / 103.
84) شورى / 13.
85) آل عمران / 105.
86) صحيح مسلم، كتاب الفتن و اشراط الساعة، ج 4، ص 2216،ح 2890.
87) تفسير الكشف و البيان، ثعلبى،ذيل آيه.
88) نساء/ 59 .
89) انفال / 46.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page