بسيارى از علماى اهل سنت تا حدودى انصاف به خرج داده و دلالت حديث را بر امامت و سرپرستى حضرت امير علیه السلام قبول كردهاند، اينك به اسامى برخى از آنها اشاره مىكنيم:
1 - محمد بن محمد غزّالى
او بعد از نقل حديث غدير مىگويد: «اين، تسليم و رضايت و تحكيم است. ولى بعد از اين واقعه هوا و هوس به جهت حبّ رياست و به دست گرفتن عمود خلافت و ...، بر آنان غلبه كرد... و لذا به اختلافات دامن زده دستورات اسلام را به پشت سر خود انداختند و با پول اندكى آن را معامله كردند، پس چه بد معاملهاى انجام دادند».(129)
همين مطلب را سبط بن جوزى از غزّالى نقل كرده است.(130)
2 - محمد بن طلحه شافعى
او مىگويد: «... بايد دانسته شود كه اين حديث - حديث غدير - از اسرار قول خداوند متعال در آيه مباهله است؛ ( فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ). و مراد نفس، على علیه السلام است آن گونه كه گذشت؛ زيرا خداوند جلّ و علا نفس رسول خدا ونفس على علیه السلام را كنار هم قرارداده و آن دو را با هم يكى دانسته، بنابراين آنچه براى پيامبر نسبت به مؤمنين ثابت است براى حضرت على علیه السلام نيز ثابت كرده است. پيامبر صلی الله علیه واله وسلم سزاوارتر به مؤمنين و ناصر و آقاى مؤمنين است. هر معنايى كه براى رسول خدا اثباتش ممكن است و لفظ «مولى» بر آن دلالت دارد، همان معنا براى حضرت على علیه السلام ثابت است. و اين مرتبهاى است عالى و درجهاى است بس بزرگ كه پيامبر صلی الله علیه واله وسلم تنها به حضرت على علیه السلام اختصاص داده است. و به همين جهت است كه روز غدير خم، عيد و موسم سرور اولياى خداست.»(131)
3 - سبط بن جوزى
او درباره حديث غدير مىگويد: «معناى آن اين است: «هر كس من اولى و سزاوارتر به او هستم پس على علیه السلام سزاوارتر به اوست...»(132).
4 - محمد بن يوسف گنجى شافعى
او مىگويد: «... لكن حديث غدير خم دلالت بر توليه و استخلاف دارد.»(133)
5 - سعيدالدين فرغانى
او مىگويد : على - كرم اللَّه وجهه - كسى است كه مشكلات كتاب و سنت را بيان و واضح خواهد كرد به توسّط علمى كه به او رسيده است؛ زيرا پيامبر صلی الله علیه واله وسلم او را وصىّ و قائم مقام خود قرار داد آن هنگام كه فرمود : «من كنت مولاه فعلى مولاه».(134)
6 - تقى الدين مقريزى
او از ابن زولاق نقل مىكند: ؛ «در روز هجدهم ذى حجّه، سال 363 ه.ق كه روز غدير خم است جماعتى از اهل مصر و مغرب زمين و متابعين آنها دور هم جمع مىشوند و دعا مىخوانند؛ زيرا آن روز عيد است، به جهت آنكه رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم در آن روز عهد كرد به اميرالمؤمنين على بن ابى طالب علیه السلام و او را خليفه خود قرار داد...»(135).
7 - سعدالدين تفتازانى
او مىگويد: «مخفى نماند كه ولايت بر مردم، و سرپرستى و مالكيّت تدبير امر مردم و تصرّف در شؤون آنان، همانند منزلت پيامبر9 با معناى امامت سازگارى دارد.»(136)
8 - ابوالمجد مجدود بن آدم، معروف به حكيم نسائى
او در مدح حضرت امير مىگويد:
نائب مصطفى بروز غدير
كرده بر شرع خود مر او را مير(137)
9 - فريد الدين عطار نيشابورى
او در معناى حديث غدير مىگويد:
چون خدا گفته است در خمّ غدير
با رسول اللّه ز آيات منير
ايّها الناس اين بود الهام او
زانكه از حق آمده پيغام او
گفت رو كن با خلايق اين ندا
نيست اين دم خود رسولم بر شما
هر چه حق گفته است من خود آن كنم
بر تو من از اسرار حقّ آسان كنم
چونكه جبريل آمد و بر من بگفت
من بگويم با شما راز نهفت
اين چنين گفته است قهّار جهان
حقّ و قيّوم خداى غيب دان
مرتضى والى در اين ملك من است
هر كه اين سرّ را نداند او زنست(138)
_________________________________________
129) سرّ العالمين، ص 39و40، طبع دار الآفاق العربية، مصر.
130) تذكرة الخواص، ص 62.
131) مطالب السؤول، ص 44 و 45.
132) تذكرة الخواص، ص 30-34.
133) كفاية الطالب، ص 166 و 167.
134) شرح تائيه ابن فارض، فرغانى.
135) المواعظ والاعتبار بذكر الخطط والآثار، ج 2، ص 220.
136) شرح مقاصد، ج 2، ص 290.
137) حديقة الحقيقة، حكيم نسائى.
138) مثنوى مظهر حقّ، عطار نيشابورى.
19- ديدگاه اهل سنت در باره غدير چيست؟
(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)
- بازدید: 8759
دیدگاهها
الان هم فضا باز است و هر کس هر چه بخواهد از اینترنت می تواند بخواند و سنی ها هم کاملا ازادانه کتابهایشان را چاپ می کنند و کاملا ازادانه منتشر می کنند . اگر باور ندارید نمایشگاه کتاب تهران تشریف بیارید و ببیند که اهل تسنن چگونه فعالیت می کنند .
بنده خدا حرفی برای گفتن ندارید چرا سفسطه می کنید . هر سوال و شبهه ای داشتید مطرح کردید و ما جواب دادیم ولی ما هر چه پرسیدیم بدون جواب ماند.
به نقل از علی:
- فکر کنم جناب عالی در اصل از تاریخ سیاسی اسلام آگاهی ندارید. بهتر است کمی مطالعه کنید باز مبادحثه. حرف آخر حضرت پیامبر ص حضرت ابوبکر را برای پیشنمازی مسلمانان برگزیدند سپس سایر مسلمانان از این امر چنین نتیجه گرفتند که جضرت ابوبکر می تواند پیشوای دنیوی نیز قرار گیرند
ولی یک نقطه ضعف داشت : چطور پیامبر برای جلوگیری از جنگ قدرت و فتنه جانشین انتخاب نکرد ولی ابوبکر به همین منظور جانشین انتخاب نمود. اگر می شه جواب بدهید.
قبل براین، "هاشم" جد اعلی پیامبر (ص) گوی سبقت را از برادر بزرگش "امیه" ربوده و پرداری کعبه و حوض ضم ضم را بدست آورده بود. این امر باعث شد که بین فرزندان شان کشش پدید آید. بعد رحلت پیامبر (ص) بنی هاشم نمی خواست از قدرت به ویژه نفع بنی امیه بگذرد. از این رو، به عنوان یک گروه مخالف سیاسی در صحنه ظهور نمود.
جان کلام این که جانشینی پیامبر (ص) بیشتر رنگ قومی و سیاسی داشت تا دینی و مذهبی. اهل سنت حدیث محکمی را بدست ندارند که ثابت نماید، پیامبر (ص) برای خود کسی تعیین کرده است.
با احترام.
ناصرالدین دریز
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا