اهل خرد در عجب ، زعشق و عرفان دوست*** من چه بگويم كه حق ، نشسته در جان دوست
پيك امين مفتخر، كه در شب پرخطر*** بزد دو تك بال و پر، بشد نگهبان دوست
جنگ و جهادش برين ، صوت دعايش حزين*** روح زتن مى برد، جمال تابان دوست
مادر گيتى شعف ، كه زاده در و صدف*** امير و شاه نجف ، بود به فرمان دوست
آنچه كه خواهد روا، حب و ولايش دوا*** چاره چه سازم كه مى ، نهفته در آن دوست
مكرمت ولايت ، مسئلت و منزلت*** و سوره هل اتى ، برفته در شان دوست
تا كه سلونى بگفت ، قلب عدو را بكفت*** اشعث و ذعلب بيفت ، به خاك خذلان دوست
شمس و قمر منفعل ، منزوى و منعزل*** چون كه بشد مشتمل ، فروغ رخشان دوست
مدح وفايى ببين ، شمس و سنايى چنين*** حافظ و سعدى قرين ، اسير دستان دوست
هم دل و هم جان ما، هم سر مستان ما*** هستى و امكان ما، شود به قربان دوست
دوش به وقت سحر، گفته همان مطهر*** اين اثر پر ثمر، بماند از آن دوست
گر نظرى او كند، موهبتى گر دهد*** صخره طلا مى شود، خوشا به مهمان دوست
شاد بود موسوى ، اگر كند پيروى*** به عزم و رزم قوى ، زشرع ياران دوست
مقدمه کتاب قضاوت های حضرت علی علیه السلام