حديث« سد الأبواب» فضیلتی سنگین وگران برای امیرالمومنین(ع)

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

به مجرد آمدن نبي مکرم (صلى الله عليه و آله) به مدينه منوره و تأسيس مسجدي در مدينه، صحابه مهاجرين و انصار كه در اطراف مسجد خانه داشتند، از هر خانه، دري به مسجد گشودند كه محل رفت و آمد آنها به مسجد نبي مکرم (صلى الله عليه و آله) باشد. اين موضوع باعث شد برخي افراد، در حالت ناپاكي و جنابت و حيض و نفاس وارد مسجد بشوند و با اين‌‌حال، قداست و احترام مسجد از بين مي‌رفت.

لذا در اواخر سال اول هجرت، نبي مکرم (صلى الله عليه و آله) به امر الهي دستور دادند تمام درهاي منتهي به مسجد، بسته شود و فقط در خانه امير المومنين (عليه السلام) به مسجد باز بماند.
چون خداوند اهل كساء عليهم السلام را طبق آيه تطهير از هرگونه رجس و پليدى پاك گردانيده بود، فقط به امير مؤمنان عليه السلام اجازه داد كه در خانه‌اش به داخل مسجد باز باشد.
چون اين قضيه، فضيلتي گران و سنگين براي امير المومنين (عليه السلام) بود كه از ميان صحابه، تنها امير المومنين (عليه السلام) مي‌توانست وارد مسجد شود، با جنابت يا بدون جنابت، لذا وهابيون معاصر ما، با تمام توان اين حديث را انكار مي‌كنند.
بيش از 70 روايت در منابع اهل سنت در مورد حديث سد الأبواب آمده است.
ابن حجر عسقلاني ـ از استوانه‌هاي علمي اهل سنت و متوفاي 852 هجري كه سخنانش براي تمام اهل سنت و وهابيت حجت است ـ مي‌گويد:
سعد بن أبي وقاص قال: «أمرنا رسول الله صلى الله عليه و سلم بسد الأبواب الشارعة في المسجد و ترك باب علي». أخرجه أحمد و النسائي و إسناده قوي.
و في رواية للطبراني في الأوسط رجالها ثقات من الزيادة: فقالوا: «يا رسول الله! سددت أبوابنا؟ فقال: ما أنا سددتها و لكن الله سدها».
و عن زيد بن أرقم قال: «كان لنفر من الصحابة أبواب شارعة في المسجد، فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم: سدوا هذه الأبواب إلا باب علي. فتكلم ناس في ذلك، فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم: إني و الله! ما سددت شيئا و لا فتحته و لكن أمرت بشئ فأتبعته». أخرجه أحمد و النسائي و الحاكم و رجاله ثقات.
حديث سعد بن أبي وقاص مي‌گويد: «رسول الله (صلى الله عليه و سلم) به ما دستور داد به جز در خانه علي، تمام درهاي خانه‌ها كه به مسجد گشوده مي‌شود، بسته شود». احمد بن حنبل و نسائي هم اين را آورده‌اند و سندهايش قوي است.
طبراني هم اين روايت را در معجم الأوسط با راويان ثقه آورده است. البته مطلب اضافه‌اي هم دارد كه مي‌گويد: «صحابه گفتند: اي رسول خدا! چرا درهاي ما را بستي؟ حضرت فرمود: من اين كار را نكردم، بلكه خداوند بود كه در خانه‌هاي شما به مسجد را مسدود كرد.
و زيد بن أرقم نقل مي‌كند: حضرت فرمود: «غير از در خانه علي، تمام درها بايد بسته شود. تعدادي از صحابه اعتراض كردند، حضرت هم فرمود: به خدا سوگند! من از خودم در خانه كسي را نبستم و در خانه علي را باز نگذاشتم، بلكه خداوند به من دستور داد و من هم دستور او را إجراء كردم.
فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص12
جناب ابن حجر عسقلاني در اين زمينه مفصل صحبت مي‌كند و سپس مي‌گويد، ابن جوزي كه در سند حديث سد الأبواب اشكال كرده:
و أخطأ في ذلك خطأ شنيعا فإنه سلك في ذلك رد الأحاديث الصحيحة بتوهمه المعارضة.
يك خطاي نادرست و وقيحي انجام داده و او احاديث صحيح را بر اثر توهم و با خيال‌بافي‌هاي خودش رد كرده است.
فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج7، ص13
بیانات استاد حسینی قزوینی
سایر مدارک حدیث سدالابواب
امام احمد حنبل در 3 مورد در مسند، ج 1، ص 175; ج 2، ص 26; ج 4، ص 369.
نسائى در سنن ـ خصائص العلوى ص13و14
حاكم نيشابورى در مستدرك، ج 3، ص 117 و 125.
سبط بن جوزى در تذكره، ص 24 و 25.
يوسف گنجى شافعى در باب 50 كفاية الطالب آن را «حديث عال»خوانده (از نظر تواتر سند)
خطیب بغدادی در ج7ص205 تاریخ
ابن کثیر در ج7ص342 تاریخ خود
متقی هندی در ج6ص408 کنزالعمال
هیثمی در ج9ص115 مجمع الزوائد
ابن ابی الحدیددر ج2ص451 شرح نهج البلاغه
سیوطی در ص116 تاریخ الخلفاء
سلیمان بلخی در ص87 باب 17 ینابیع الموده
آن حديث چنين است:
((سدّوا الأبواب كلّها إلاّ باب عليّ بن أبى طالب و أومأ بيده إلى باب عليّ))
آنگاه اضافه مى كنند، علت آن اين است كه پيامبر مى داند على و فاطمه و اولادش به نص قرآن تطهير شده اند.«إِنَّما يُرِيدُ اللهُ...»
دليل جعلى بودن روايت در شأن ديگران، نفى مطلقى است كه پيامبر از ساير درب ها فرموده اند و يا بايد همه راويان روايت خبر فوق الذكر كاذب باشند كه بسيارى از ائمه اهل سنت در بين اين ها هستند.
روايت ديگر از عمر بن الخطاب است كه حاكم در ص125 مستدرك و سليمان بلخى حنفى در باب 56 ص 210 ينابيع الموده از مسند احمد بن حنبل و خطيب خوارزمى ص 261، مناقب ابن حجر در صواعق ص 76 و... نقل كرده اند.

عمر گفت: به على سه خصلت داده شده كه اگر يكى از آن ها به من داده مى شود براى من بهتر بود از حيوانات سرخ مو!
1-پيامبر دخترش فاطمه (عليها السلام) را به ازدواج او در آورد.
2-همه درها به مسجد بسته شده، جز در خانه على و آرام گرفت در مسجد همان طور كه براى پيامبر حلال بود.
3-پرچم روز خيبر به او داده شد (او فرمانده لشكر شد).
منبع : شمیم شیعه