دعوت به سوى امام حسین (عليه‌السلام)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

در شامگاه پنجم محرم و شب ششم، جناب حبيب بن مظاهر اسدى (رحمه الله عليه) به اذن حضرت سيد الشهداء (عليه‌السلام) به سوى قوم بنى اسد رفته. آنان را به يارى حضرت، دعوت كرد. [1] مقاله‌اى كه در پيش روى داريد پرده از سرّ اين دعوت بر مي‌دارد و درس آموزنده‌اى براى حق طلبان و حق جويان است كه به حضور شما خواننده گرامى تقديم مي‌داريم:


زنگ كاروان به صدا در آمده و نداى كوچ سر داده شده، كاروان بشر با سرعت و بى درنگ در حال حركت است. به سوى مقصدى بلند و مقدس خوانده شده‌اند. به سوى بي‌نهايت حُسن و  جمال، حلم و علم، قدرت و كمال، به سوى ابديّت و جاوداني، به سوى بى نهايت نيكي‌ها، به سوى « الله »

( ‎انّا لله وانّا اليه راجعون ) [2]

« ما از خدائيم و به سوى او باز مي‌گرديم »

اوست كه منتهاى همه چيز و پايان هر سفر است.

(وانّ الى ربّك المنتهي) [3]

« همه امور به پروردگارت منتهى مي‌گردد».

اكنون كه هدف نهايي، روشن شد و مقصد، مشخص گرديد بايد ديد راه صحيح و درست به سوى اين هدف بلند چيست؟ راه خدا كدام است؟ راه را شناخت و به ديگر همسفران شناساند.

بايد خطر گاه‌ها و پرتگاه هاى اين راه را شناخت و از آن پرهيز كرد و ديگران را از آن بر حذر داشت بايد دزدان و راهزنان راه خدا را شناخت و از كيد و مكر و خطر آنان، ديگران را آگاه كرد.

اما راه خدا و طريق الهى يعنى سبيل الله چيست؟

بايد در خزائن كلمات الهى و سخنان پيشوايان دين عليهم السلام به جستجو پرداخت زيرا هر آنكه ما را خوانده راه را نيز نشان داده است.

در قرآن كريم در موارد متعددى از راه خدا به « صراط مستقيم‌» تعبير شده [4] و در روايات بسيار از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) وائمه اطهار (عليهم‌السلام) « صراط مستقيم » به حضرت امير المؤمنين على (عليه‌السلام) و ولايت ائمه (عليهم‌السلام) تفسير شده [5]. در دسته‌اى از آيات شريفه قرآنى از راه خدا به « سبيل الله » و « سبيل ربّ‌ » تعبير شده [6] و روايات بيشمارى اين « سبيل رب » را وجود مقدس أئمه معصومين (عليهم‌السلام) دانسته است[7]. مثلاً در زيارت جامعه كبيره خطاب به آن پيشوايان معصوم چنين مي‌فرمايد: «انتم سبيل الاعظم و الصراط الأقوم»[8] « شما راه بزرگ (خداوند) و مسير درست (الهي) هستيد»

در دعاى ندبه نسبت به وجود مسعود امير المؤمنين (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: « وكان بعده هدى من الضلال ونوراً من العمى وحبل الله المتين وصراطه المستقيم» [9]

« و بعد از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) حضرت امير المؤمنين (عليه‌السلام) هدايت مردم در ميان گمراهي‌ها و نورى در كورهاى و تاريكي‌ها وريسمان محكم الهى و راه مستقيم خداوند بودند».

اكنون كه راه خداوند نيز روشن گشت قرآن كريم مي‌فرمايد:

( ادع الى سبيل ربّك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم باللتى هى أحسن ) [10]

« با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى كه نيكوتر است استدلال و مناظره كن‌...».

بنابر اين وظيفه هر مسلمان و مؤمنى است كه مردم را به راه خدا يعنى ولايت ائمه معصومين عليهم السلام دعوت نمايد. از اين مسير حركت كند و مردمان را به اين راه رهنمون سازد.

و بايد هشيار بود كه اين راه اگر چه راهى است روشن و نورانى اما استقامت بر اين راه، شرط اساسى پيمودن آن است. كه فرمود: > وأن لو استقاموا على الطريقه لاسقيناهم ماء غدقا <. [11]

« واينكه اگر آنان (جن وانس) در اين راه استقامت ورزند با آب فراوان سير ابشان مي‌كنيم».

والبته استقامت بر اين راه چه مژده‌ها و پاداشهاى نيكويى دارد كه گواراى وجود پايداران و راد مردان اين راه باد ( ‎إنّ الذين قالوا ربنا الله ثمّ استقاموا تتنزل عليهم الملائكة الا تخافوا ولا تحزنوا وابشروا بالجنة التى كنتم توعدون ) [12]

« به يقين كسانى كه گفتند: پرودگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند فرشتگان بر آنان نازل مي‌شوند كه : نترسيد وغمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است».

ولى پايدارى بر اين راه مشكل است و طاقت فرسا چرا كه بر سر اين راه راهزنى بسيار قدرتمند و هشيار چون ابليس نشسته و قسم ياد كرده كه راهيان اين راه را به پرتگاه‌ههاى هلاكت و گمراهى بياندازد و به راههاى كور و  مبهم و تاريك منحرف سازد: ( قال فيما اغويتنى لأقعدن لهم صراطك المستقيم  ثم لاتينهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شائلهم ولا تجد اكثرهم شاكرين ). [13]

« گفت : اكنون كه مرا گمراه ساختى من بر سر راه مستقيم تو در برابر آنها كمين مي‌كنم سپس از پيش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها به سراغشان مي‌روم و بيشتر آنها را شكر گزار نخواهى يافت».

( قال فبعزتك لأغوينهم اجمعين ،‌الا عبادك منهم المخلصين ) [14]

« گفت: به عزتت سوگند همه‌ آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو از ميان آنها».

آرى تمام همت خود را صرف مي‌كند تا راه خدا يعنى ولايت امير المؤمنين و أهل بيت (عليهم‌السلام) را مسدود نمايد زيرا خوب مي‌داند كه اگر اين راه بسته شود ديگر هيچ راهى به سوى خدا منتهى نمي‌شود و همه راههاى ديگر جاده‌هاى انحرافى است كه به سوى آتش دوزخ ختم مي‌شود چناچه قرآن كريم تذكر فرموده: ( و‎إنّ هذا صراطى مستقيماً فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله)[15]

« اين راه مستقيم من است از آن پيروى كنيد و از راه‌هاى پراكنده (وانحرافي) پيروى نكنيد كه شما را از طريق حق دور مي‌سازد‌...».

پس بايد ما نيز تلاش و كوشش خود را در اين صرف كنيم كه ارتباط خود و ديگران با راه خدا يعنى امام زمانمان، محكم سازيم و مردم را به سوى اين راه بخوانيم.

آرى ! حبيب بن مظاهر آن تك سوار ميدان حق و حقيقت نه تنها بنى اسد را به يارى امام زمان خويش دعوت و به صراط مستقيم فرا خواند [16] بلكه در هر فرصتى كه در روز تاسوعا [17] و عاشورا پيش آمد سپاهيان دشمن را مخاطب قرار مي‌داد و آنان را از خطرى كه در پيش روى آنان است و انحرافى كه از حق پيدا كرده‌اند آگاه مي‌ساخت [18] و سر انجام خود نيز با استقامت و پايدارى بر اين راه بر اوج افلاك قدم نهاد و جان خويش را در اين طريق تقديم و از عالم تاريك خاك تا عرش افلاك پر كشيد و ما بايد هميشه زمزمه لبهاى آرزومندمان اين باشد.

« يا ليتنا كنا معك فنفوز فوزاً عظيماً»

« اى كاش با تو بوديم و به اين رستگارى بزرگ مي‌رسيديم».

--------------------------------------------------------------------------------

1 ـ معالى السبطين ج1 ص372 فى شهادة الحبيب.

2ـ سوره بقره: 156.

3 ـ سوره نجم: 42.

4 ـ مثل سوره‌هاى : فاتحه: 6، آل عمران: 51 ـ 101، انعام: 87 ـ 153، حج: 54، زخرف :‌43 و .....

5 ـ تفسير برهان ذيل آيه 6 سوره فاتحه ج1 ص50 ـ 52 ـ ح 21 ـ 22 ـ 23 ـ 25 ـ 26 ـ 27 ـ 34 ـ 38 ـ 39.

6 ـ مثل سوره‌هاى آل عمران: 157 ـ نساء 84 ـ توبه: 81 ـ هود: 19 ـ نحل: 88 ـ 125 و .

7 ـ تفسير برهان ذيل آيه‌ى 19 سوره هود ج2 ص215.

8 ـ مفاتيح الجنان، زيارت جامعه كبيره.

9 ـ مفاتيح الجنان، دعاى ندبه.

10 ـ سورة نحل: 125.

[11]  ـ سوره جن: 16.

[12]  ـ سوره فصلت: 30.

[13]  – سوره اعراف: 16 –‌ 17.

[14]ـ  ‌سوره ص: 82 – 83.

4 ـ سوره انعام: 153.

5 ـ معالى السبطين ج1 ص372، فى شهادة الحبيب.

6 ـ همان ج1 ص 332، فى وقايع يوم التاسع.

7 ـ همان ج1 ص374، فى شهادة الحبيب.