شجاعت امام حسين عليه السلام از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به ارث رسيده

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

در روايتى آمده است كه فاطمه عليه السلام دو فرزند خود حسن و حسين عليه السلام را نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آورد - در آن بيمارى كه آن حضرت رحلت فرمود - و عرض كرد: يا رسول الله، اين دو فرزند تو هستند، چيزى از خود به آنها ميراث ده. حضرت فرمود: حسن را هيبت و بزرگوارى دادم و حسين عليه السلام را بخشش و شجاعت. (1)


اين منبر پدر من است
على عليه السلام فرمود: هنگامى كه ابوبكر خلافت را ربود، روز جمعه براى خطبه نماز جمعه بالاى منبر رفت. حسنين عليهماالسلام هم آماده نماز بودند، حسين عليه السلام جلو منبر رفت و فرمود: اين منبر پدر من است. (ابوبكر سياست هميشگى را به كار بست) گريست و گفت: راست مى گويى، اين منبر پدر تو است نه پدر من، در اين زمان اميرالمومنين عليه السلام وارد شد و علت گريه را پرسيد، جريان را به عرض مباركش ‍ رساندند. فرمود: ابوبكر، پسر در هفت سالگى دندان مى ريزد و دندان هاى اوليه از هفت تا دوازده سالگى تكميل مى گردد و در بيست و هشت سالگى رشد عقلش به پايان مى رسد، بعد از آن هر چه فرا گيرد تجربه و آزمايش ‍ است. (2)
اى دروغگو از منبر جدم بيا پايين
روزى عمر بر منبر رسول خدا صلى الله عليه و آله بود و شايستگى خود را براى پيشوايى مومنان اعلام مى كرد. امام حسين عليه السلام در حالى كه از سن مباركش ده سال مى گذشت وارد مسجد شد. چون گفته هاى عمر را شنيد، آمد در برابر منبر ايستاد و چشمان انبوه جمعيت متوجه آن حضرت گشت، آن گاه با كمال شجاعت فرمود: اى دروغگو از منبر جدم (3) رسول الله صلى الله عليه و آله پايين بيا، اين منبر پدر تو نيست. در اين صحنه با عمر احتجاج كرد و از فضايل پدر و جدش محمد صلى الله عليه و آله و مادر گرامى اش بياناتى ايراد فرمود كه همه مردم از شوق و ذوق گريستند. (4)
امام حسين عليه السلام عمامه مروان را به گردنش پيچيد
در احتجاج از محمد سائب روايت كرده است كه مروان بن حكم به حسين ابن على عليه السلام گفت: اگر افتخار شما به فاطمه عليهماالسلام نباشد به چه چيز بر ما فخر مى كنيد؟ حسين عليه السلام برخاست، گلوى او را بگرفت و بفشرد و آن حضرت بسيار نيرومند بود و عمامه مروان را به گردن او پيچيد تا بى هوش شد. (5)

شجاعت امام حسين عليه السلام در ميان عرب مثل شد
بنا به روايتى كه در مقتل ابن بابويه و مقتل ابن طاووس مسطور است عدد لشكر مخالف به صد هزار كس رسيد و با آن حضرت از خويش و بيگانه از 82 و به قول مشهور از 72 تن بيش نبودند و با وجود اين در خاطرش ملالى و در دلش اضطرابى به هم نرسيد و با قلت انصار و كثرت اعدا صبر مى نمود و با اعدا جنگى كرد كه مگر پدرش حيدر صفدر در صفين و جمل كرده باشد و تيغى كار فرموده كه مگر على عليه السلام در بدر و احد كار فرموده باشد تا به حدى كه مردم شجاعت حضرت امير المومنين عليه السلام را فراموش كردند و شجاعت او را در ميان عرب مثل شد، چه در مقتل روايتى مذكور است كه عدد كشتگان آن حضرت قادر بر كشتن اين ها مى بود و به دم تيغش مى آمدند و نمى كشت و سر آن را كسى نمى دانست تا آن كه از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام پرسيدند كه سر اين چه بود؟ فرمود: چون جدم مى دانست كه در صلب آنان جميع شيعيان هستند ايشان را به همين جهت نمى كشت. حاصل آن كه آن حضرت را نزد خدا مرتبه بزرگى بود كه بدون شهادت به آن مرتبه نمى رسد، بنابراين كوشش كرد تا خود را بدان مرتبه بزرگ رسانيد. در اخبار آمده كه از افرادى كه در كربلا حاضر شده بودند به بلاى و عقوبتى گرفتار شدند و محل عبرت ديگران گرديدند و به رسوايى هر چه تمام تر به جهنم واصل شدند. (6)
چهار هزار ملائكه ژوليده مو و غبار آلوده كنار قبر امام حسين عليه السلام
روايت شده كه خداى توانا آن چهار هزار فرشته اى را كه در جنگ بدر براى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرستاده بود، براى امام حسين عليه السلام نيز فرو فرستاد و آن حضرت را مخير كرد بين اين كه بر دشمنان خود ظفر يابد و اين كه خدا را ملاقات كند. ولى آن حضرت ملاقات خدا را انتخاب كرد و به فرشتگان دستور داد كه نزد قبرش باشند. آن فرشتگان ژوليده مو و غبار آلوده و منتظر قيام آن قائمى هستند كه از فرزندان حسين عليه السلام است.
روايت شده كه امام حسين عليه السلام روز عاشورا 1800 جنگجو را به دست خود به جهنم فرستاد و آنان را براى مبارزه دعوت مى كرد. ابتدا يك نفر يك نفر براى جنگ با آن حضرت مى آمدند. بعد از آن ده نفر ده نفر، براى سومين بار صد نفر صد نفر به جنگ او آمدند. براى آخرين بار همه لشكر به دور آن حضرت اجتماع كردند و حضرت را از چهار طرف احاطه كردند. (7)
امام حسين عليه السلام يگانه حامى دين
معاويه در طول خلافت بيست ساله خود پايه هاى حكومت فرزند فرومايه اش يزيد را كه عصاره فساد و ثمره شجره اموى بود، محكم و استوار ساخت. پس از در گذشت معاويه مردى روى كار آمد كه نه تنها تربيت دينى نداشت، بلكه با اسلام پيامبر بر اساس كينه توزى هاى دوران جاهليت و جنگ هاى بدر و احد و احزاب شديدا مخالفت بود. حكومتى كه بايد محقق رسالت اسلام مجرى قوانين و حدود نماينده افكار و آراى مسلمانان و تجسم روح جامعه اسلامى باشد به دست مرد پليدى افتاد كه آشكارا موضوع رسالت و وحى محمد صلى الله عليه و آله را انكار مى كرد و به سان جد خود ابوسفيان همه را پندارى بى نمى دانست. (8) آيا در چنين اوضاع و احوال، و با انتشار فساد در حوزه هاى حكومت اسلامى و نفوذ عناصر مرتجع كه مى خواستند اوضاع را به دوران جاهليت بازگردانند، حضرت حسين بن على عليه السلام كه نمونه تقوا و پرهيزكارى و سمبل آزادى و يگانه حامى دين و ياور پيامبر بود مى توانست دست بيعت به چنين مردى بدهد و بر جنايات و ستم كارى هاى و منويات پليد او صحه بگذارد. هنگامى كه وليد استاندار مدينه امام عليه السلام را به استاندارى دعوت كرد و نامه يزيد را براى او خواند و از حضرت خواست كه با يزيد بيعت كند، وى در پاسخ گفت: انا اهل بيت النبوه و معدن الرساله و مختلف الملائكه، بنا فتح الله و بنا ختم (9) ما خاندان نبوت و رسالت و مركز آمد و رفت فرشتگان و محل نزول رحمت خدا هستيم و...
يزيد مردى است فاسق و بزهكار، شراب خوار، قاتل بى گناهان و متاجر به فسق، مثل من با اين سوابق درخشان با چنين كسى بيعت نمى كند. بدين گونه امام عليه السلام با نهضت خلافت و سازنده خود، ماهيت كثيف اين حكومت را به مسلمانان جهان نشان داد و پرده از روى منويات خطرناك آن برداشت و سرانجام احساسات مردم را عليه امويان بسيج نمود. چيزى نگذشت كه درتمام اقطار اسلامى نهضت هايى روى داد كه منجر به نابودى كامل حكومت امويان شد. (10) در زمان معاويه مردان شجاع و نامى فراوانى از مسلمين چون حجر بن عدى و رشيد هجرى را به جرم حب اهل بيت و ولاى على عليه السلام كشتند. علاوه بر همه اينها معاويه با تمهيد مقدماتى ننگين، سبط اكبر رسول خدا صلى الله عليه و آله يعنى امام دوم شيعيان جهان حسن بن على عليه السلام را مسموم و شهيد مى سازد. (11)

حمايت امام حسين عليه السلام از مظلوم
شدت علاقه امام حسين عليه السلام به دفاع از مظلوم و حمايت از ستم ديدگان را مى توان در داستان ارينب و همسرش عبدالله بن سلام دريافت كه اجمال و فشرده اش را در اين جا متذكر مى شويم: يزيد در زمان ولايت عهدى با اين كه همه نوع وسايل شهوت رانى كام جويى و كام روايى از قبيل پول، مقام، كنيزان رقاصه و... در اختيار داشت، چشم ناپاك و هرزه اش را به بانوى شوهر دار عفيفى دوخته بود.
پدرش معاويه به جاى اين كه در برابر رفتار زشت و ننگين عكس العمل كوبنده اى نشان دهد، با حيله گرى و دروغ پردازى و فريبكارى، مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاكدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش يزيد بكشاند. امام حسين عليه السلام از قضيه با خبر شد. در برابر اين تصميم زشت ايستاد و نقشه شوم معاويه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از يكى از قوانين اسلام زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز يزيد را از خانواده مسلمان و پاكيزه اى قطع نمود و با اين كار همت و غيرت هاشميان را نمايان ساخت و علاقه مندى خود را به حفظ نواميس جامعه مسلمان ابراز داشت و اين رفتار داستانى شد كه در مفاخر آل على عليه السلام و دنائت و ستمگرى بنى اميه، براى هميشه در تاريخ به يادگار ماند. (12)
فرمان امام حسين عليه السلام به معاويه
علامه مجلسى رحمه الله از مناقب (13) نقل مى كند: روزى اعرابى (14) از معاويه ملعون حاجتى خواست. معاويه از برآوردن حاجت او مسامحه نشان داد.
اتفاقا امام حسين عليه السلام در آن مجلس وارد مى شود. معاويه از جواب اعرابى اعراض نموده و با سيد الشهدا مشغول صحبت مى شود. اعرابى از بعضى حاضران مجلس پرسيد كه اين شخص كه بود كه وارد مجلس شد و با معاويه مشغول صحبت است؟ در جواب اعرابى گفته شد: اين مرد حسين بن على عليه السلام بود. اعرابى به امام عليه السلام عرضه داشت: اى فرزند دختر رسول الله درباره قضاى حاجت من به معاويه امر فرماييد كه حاجت مرا برآورد. امام حسين عليه السلام به معاويه فرمود: حاجت اين مرد را برآور. معاويه به دستور حضرت حاجت اعرابى را برآورده نمود.
اعرابى نيز به همين مناسبت اشعارى را سرود:
اتيت العيشمى فلم يجد لى
الى ان هزه ابن الرسول
هو ابن مصطفى كرما وجودا
و من بطن المطهره البتول
و ان لهاشم فضلا عليكم
كما فضل الربيع على المحصول
به سوى درخت خشك فاسدى آمدم، بلكه از آن به من منفعتى رسد (يعنى معاويه). پس سخاوتى نكرد و منفعتى به من نرسانيد تا اين كه حركت داد درخت خشك را فرزند گرامى رسول خدا كه بى شك فرزند پيامبر مصطفى صلى الله عليه و آله و پسنديده و برگزيده است از حيث سخاوت و كرم و كريم و جواد است و از بطن مطهره بتول عذراست.
به درستى كه اى معاويه گروه بنى هاشم را بر شما كه نسل اميد هستيد از قدر و فضيلت و منقبت و زيادتى هست چنان كه زمين گلزار و فصل بهار را فضيلت بيشترى است بر زمين خشك خالى و بى علف و بى ثمر و بر فصل خزان.
معاويه به اعرابى خطاب كرد: من تو را عطا نمودم و حاجت تو را برآوردم، اما تو حسين عليه السلام را مدح و ثنا مى گويى؟ اعرابى پاك طينت و نيكو سيرت به معاويه ملعون گفت: اى معاويه! عطا نمودى براى من از حق و مال آن بزرگوار و برآوردى حاجت مرا به گفته او، يعنى تو را هيچ حقى در ميان نيست تا سزاوار مدح و ثنا باشى. (15)
گفتگوى امام حسين عليه السلام با معاويه
از صالح بن كيسان نقل شده كه گفت: وقتى معاويه حجر بن عدى و اصحاب او را كشت و در آن سال به حج رفت و حسين بن على عليه السلام را ملاقات كرد، و پس گفت: اى (16) ابا عبدالله، شنيدى آنچه كرديم باحجر و اصحابش و طرفداران او و شيعيان پدرت.
امام عليه السلام فرمود: با آنها چه كردى؟ گفت: آنها را كشتيم و بر آنها نماز خوانديم و كفن كرديم آنها را. امام حسين عليه السلام خنديد و فرمود: آنها تو را محكوم كردند (يعنى نماز خواندن بر آنها دليل بر اسلام آنهاست) ولى اگر ما بكشيم شيعيان شما را آنها راكفن نمى كنيم و بر آنها نماز نمى خوانيم و آنها را دفن نمى كنيم (يعنى آنها مسلمان نيستند)
امام عليه السلام فرمود: شنيده ام كه نسبت به على عليه السلام بدگويى مى كنى و در نقص و عيب جويى ما اقدام مى نمايى، تو پيش خود فكر كن، ببين آيا در اين كار حق دارى يا نه؟ اگر عيب خودت در نظرت بزرگ تر نبود، پس خيلى به نظرت كوچك آمده (يعنى عيب خودت را كوچك ديده اى) و ما را ظالم دانسته اى. معاويه، غير خودت ره نبند و به غير نشانه و هدف خودت تير نفرست و با ما دشمنى مكن. تو در مقابل ما اطاعت كردى مردى را كه در اسلام سابقه نداشته و هميشه منافق بوده و شير تو را هم نمى خواهد.پس براى خودت فكر كن و به او واگذار كن (مقصود حضرت، عمروعاص است). (17)
نامه امام حسين عليه السلام به معاويه
امام حسين عليه السلام طى نامه توبيخ ‌آميزى به معاويه نوشت:...سپس ‍ پسر مشروب خوار و سگ بازت را به زمامدارى مسلمانان گماشتى، در امانت خويش خيانت كردى، ملت را بدبخت كردى، شرط نصيحت و خيرخواهى در دين خدا رعايت ننمودى، تو چگونه پسركى ميگسار را بر سر امت محمد صلى الله عليه و آله مى گمارى، شرابخوار، منافق و گنهكار و بدكردار است، اعتبار امانت يك درهم ندارد، چطور مى توان اختيار ملتى را به وى سپرد به زودى آنگاه كه فرصت استغفار از دست مى رود و پرونده اعمال مختوم مى شود تو را به ديار كيفر عمل مى كشد و كرده هاى ناپسند خود را در آن جا خواهى يافت. (18)

-----------------------------------------------

1-نفس المهموم، ص 9
2-ازدواج در اسلام، ص 268
3-احقاق الحق، ج 11، ص 425
4-بلاغه الحسين، سيد مصطفى موسوى حائرى، ص 28
5-نفس المهموم، ص 8
6-حديقه الشيعه، ص 500
7-ترجمه اثبات الوصيه، ص 311
8-البدايه و النهايه، ص 197، مقاتل الطالبيين، ص 120
9-بحار، ج 44، ص 325، دمعه الساكبه، ص 273، اعيان الشيعه، ج 4، ص 112، مقتل خوارزمى، ج 1، ص184
10-مكتب اسلام، ش 2، ص 12
11-اقتباس از تحقيقى كوتاه درباره شيعه، ص 93
12-پيشواى سوم به نقل از الامامه و السياسه، ج 1، ص 253 به بعد
13-مناقب، ج 4، ص 82
14-اعرابى به معناى بيابان نشين آمده است.
15-محن الابرار، ص 28
16-احتجاج طبرسى، ج 2، ص 20
17-منطق الحسين عليه السلام، ص 122، كشف الغمه، ج 2، ص 204

18-الزواج فى الاسلام، ص326

----------------------------------------

على ربانى خلخالى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page