پيامبر از نقشه هاى منافقان آگاه و از پيمان هايى كه بين خود بسته بودند خبر داشت . آن حضرت كه نگران توطئه دشمنان براى ضربه به اسلام بود براى جلوگيرى از آن ، اجازه خواست تا اين مأموريت انجام نشود . آن حضرت اين واقعه را چنين بيان مىكنند:
من از جبرئيل درخواست نمودم تا(از خدا اجازه بگيرد و ) مرا از ابلاغ اين مسأله به شما معاف بدارد، زيرا مىدانستم افراد شايسته و با تقوا در ميان شما اندك و افراد منافق و مفسد و گنهكارانى كه به اسلام خيانت و استهزا مىكنند فراوانند و خداوند آنان را در قرآن توصيف نموده و مىفرمايد:(يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مالَيْسَ فى قُلوبِهِمْ، وَيَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَاللّهِ عَظيمٌ)(183) «آنان به آنچه به زبان مىگويند ايمان ندارند و گمان مىكنند اين كار كوچكى است، در حالى كه در پيشگاه خداوند بزرگ است.» آنها مرا زياد آزار نمودند تا آن اندازه كه به من نسبت دادند كه من هر سخنى را باور مىكنم و به آن گوش فرا مىدهم و اين بدان سبب بود كه على بن ابى طالب هميشه ملازم من بود و من به او توجه مىنمودم ...[ آنان به قدرى به من آزار نمودند كه ]خداوند اين آيه را بر من نازل نمود: «از ايشان كسانى هستند كه پيامبر [ما ]را مىآزارند و مىگويند: (او گوش شده و به حرف هر كسى گوش فرا مىدهد) به آنان بگو: گوش دادن پيامبر به حرف ديگران خير شماست. او به خدا ايمان دارد و گفتههاى مؤمنين را نيز تصديق مىكند.]»
28- چرا پيامبر در خواست معافيت از اعلام ولايت كرد؟
(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)