شعر:: سر بالای نیزه

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی نوای عشق سر داد

به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود ز نی شکر فشانی

اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش می‌کشاند

سزد گر چشم‌ها در خون نشینند
چو دریا را به روی نیزه بینند

شگفتا بی‌سر و سامانی عشق!
به روی نیزه سرگردانی عشق!


***قیصر امین‌پور**