توصيه بر گريه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

‏ گريستن بر درگذشتگان و عزادارى بر ايشان امرى برخاسته از احساس است و هر مصيبت زده ايى را به سمت خود مى ‏كشاند. رسول گرامى  اسلام حضرت محمد مصطفى صلي الله عليه و آله و سلم چنين امرى را سزاوار و شايسته دانسته، بر گريه كردن توصيه مى ‏فرمود.
 اسامه بن زيد مى ‏گويد:
‏ روزى فرزند دختر پيامبر درگذشت، دختر غم ديده آن حضرت، اين واقعه را به پدر خبر داد و از ايشان درخواست حضور نمود. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نيز به همراه سعد بن عباده، معاذ بن جبل، ابى بن كعب، زيد بن ثابت و جمعى از ياران به منزل دختر غم ديده خويش رفت، پيامبر مهربان كودك را در بغل گرفت و بشدت گريست و اشكان مبارك سرازير گشت؛ سعد با مشاهده گريه پيامبر، با تعجب پرسيد:
چرا گريه مى ‏كنيد؟!
‏ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در پاسخ چنين فرمود: ‏ « رحمة يجعلها فى قلوب عباده، انما يرحم اللَّه من عبادة الرحماء؛
ترحم بر اين كودك است كه خداوند در دل بندگان خود رحمت قرار مى ‏دهد، و خداوند بندگان رحيم خود را مورد رحمت قرار مى ‏دهد. »
سنن النسائى، ج 4، ص 22، صحيح بخارى، ج 1، ص 223.
‏ پس از پايان نبرد احد رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم راهى شهر مدينه شد، در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهداى خويش مى ‏گريستند. پيامبر با شنيدن مويه عزاداران، از شهادت و غربت عمويش حمزه ياد كرد و فرمود:
« و لكن حمزة لا بواكى له؛ اما عمويم حمزة گريه كننده‏اى ندارد. »
‏ پيامبر پس از اندكى استراحت، صداى ناله زنان انصار را شنيدند كه براى حمزه مى ‏گريستند.
‏ ابن عبدالبر مى ‏گويد: تا به امروز زنان انصار پيش از گريه بر مردگان خويش، نخست بر حمزه مى ‏گريند. الاستيعاب، قرطبى، ج 1، ص 275؛ مسند احمد، ج 2، ص 40؛ شفاء الغرام، ج 2، ص 347.
‏ همچنين پس از كشته شدن جعفر پسر ابى طالب در نبرد موته، پيامبر به خانه او رفت و با حضور خويش تسلى دل خاندان او گرديد، آن حضرت به هنگام خروج چنين فرمود:
« على مثل جعفر فلتبك البواكى؛ سزاوار است بر مثل جعفر گريستن، پس گريه كنندگان بر همچون جعفر بگريند. » انساب الاشراف، بلاذرى، ج 2، ص 298.
‏ ديدگاه‏هاى افراطى و دور از احساس و عاطفه كه با گريه كردن مخالفت مى ‏كردند در نزد پيامبر جايگاهى نداشت و آن حضرت در برابر آن موضع‏گيرى مى ‏فرمود؛ به گفته مورخان:
‏ روزى رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در تشييع جنازه يكى از مسلمانان حضور يافتند و عمر نيز به همراه ايشان حركت كرد. عمر تا صداى گريه زنان را شنيد برآشفت و آنان را از گريستن نهى كرد! رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رو به عمر كرده، چنين فرمود:
« يا عمر! دعهُنَّ، فان العين دامعة و النفس مصابة و العهد قريب؛ اى عمر! كارى به آنان نداشته باش، بگذار بگريند، همانا كه چشم گريان است و نفس مصيبت زده است و پيوند با تازه درگذشته بسيار نزديك. »

مستدرك حاكم، ج 1، ص 381؛ مسند احمد، ج 2، ص 323، كنز العمال، ج 15، ص 621.