اى زينب

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

اى چكيده فضيلته!
اى عصاره على عليه السلام
اى زينب، اى آينه على نما، اى جلوه دوباره زهرا سلام الله عليها !
اين دل، حرارت مودّت تو را چنان در خود احساس مى‏كند، كه شيرينى عسل را در ذائقه، و دلنشينى اذان را در گوش، و جان بخشىِ عطر ياس را در مشام!
تو را نه تنها از -روز عاشورا- و لحظه -وداع آخرين- و در سفر شام و قافله سالارى اسيران مى‏ شناسيم، بلكه از آنروز كه خانه على و دامن فاطمه را با آمدنت روشن و گرم ساختى.
از آن روز، كه كودكى خردسال بودى و داغ رحلت جدّت پيامبر و خاك سپارى او را ديدى و خود را به آغوش مادرت فاطمه افكندى و داغ شهادت جانسوز مادرت زهرا سلام الله عليها را چشيدى و پس از شركت در مراسم غسل و دفن مخفيانه و شبانه مادر به دامانِ عطوفت على عليه السلام پناه بردى .
از آن روز كه كنار برادرانت در مدينه مى‏ زيستى تا على عليه السلام به خلافت رسيد.
از آن روز كه زير سايه عطوفت ‏بار اميرالمؤمنين به سر مى ‏بردى، تا آن كه شاهد - محراب خونين كوفه - گشتى و كنار بستر اميرالمؤمنين همراه برادرانت نشستى و آخرين وصيت‏ هاى پدرت را كه با تنى رنجور و رنگى پريده و فرقى شكافته بيان مى‏ كرد، شنيدى و اشك ريختى.
از روزى كه جگر پاره پاره برادرت امام مجتبى عليه السلام را بر طشت ديدى و سوختى و گريستى، و در تشييع جنازه برادرت، شاهد تيرباران شدى آن تابوت بودى و بر تربت او در بقيع اشك ريختى ولى در غمكده خانه، دل به وجود برادرت حسين عليه السلام خوش داشتى.
از روزى كه با همسرت -عبداللَّه بن جعفر- خداحافظى كرده، در ركاب سيدالشهدا عليه السلام ، شبانه سفر عشق را آغاز كردى و از مدينه به - مكه - و از مكه به - كربلا - با پاى دل سفر نمودى.
از روزى كه پا به پاى سالار شهيدان، كوه كوه مصيبت را بر شانه صبورى ‏ات نهادى و غم عزيزان را تحمّل كردى.
از روزى كه به عنوان آموزگار جهاد و صبر، از درياى خون گذشتى و شهادت هفتاد و دو ستاره را با چشم ديدى و بر پيكر خورشيد و حنجر خونين بوسه زدى.
از روزى كه دو فرزندت را در عاشورا، به پاى - امامت - فدا كرده، قربانى خدا ساختى.
از روزى كه - اسارت - و - شهادت - را، ميان خودت و حسين عليه السلام ، تقسيم كردى.
اسيرى بودى آزادى بخش، كه آزادى را با اسارت خويش به ارمغان آوردى و آزادى را از - اسارت - آزاد كردى!
در اوج قدرتِ دشمن، على‏ وار خطبه خواندى و غرور امويان را درهم شكستى و يزيديان را به هراس افكندى
پرچم عزّت و كرامت را بر بام زمان به اهتزاز درآوردى و مشعل هدايت شدى.
امروز تا هميشه تاريخ، شرف و شهامت مديون توست و انسانيت، شاگرد مكتب عفاف و آزادگى تو.
اى دختر زهرا و يادگار على!
پيروان و شيفتگان با افتخار، نام تو را به عنوان يك الگو مى‏برند و سطر سطر زندگانيت را به عنوان درس، مرور مى ‏كنند.


جواد محدثی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page