امام سجاد (ع ) در محراب عبادت و معنويت

(زمان خواندن: 9 - 17 دقیقه)

امام سجاد، زين العابدين (ع )، پيشوايان متقين ، در عصرى كه سفاكان و دين گزان ، محراب را با خون اولياى خدا گلگون مى ساختند و حقگويان برخاسته از محراب را به جرم سر فرود نياوردن در برابر غير خدا، مورد سخت ترين آزارها و نارواترين دشنام ها قرار مى دادند و ماءذنه اى هدايت و مناره هاى دين را ناجوانمردانه به خون تكبير گويان عزت و ديندارى مى آغشتند، آرى در چنين عصرى از محراب ، ماءذانه رفيع ، رفيعتر از همه برج ها ساخته بود نجواهاى پنهانش را رساتر از هر فرياد به گوش غفلت زدگان و راه گم كردگان زمانش و نيز فرزندان آينده اسلام برساند.

على بن الحسين (ع ) چنان در اين ميدان مى كوشيد كه وقتى فاطمه ، دختر امير المؤمنين (ع ) آن تلاش طاقت فرسا و آن عبادت بى وقفه را در فرزند برادرش ، مشاهده كرد، بر سلامتى او بيمناك شد و از جابرين عبدالله يارى خواست تا شايد امام سجاد را از آن همه زحمت و مرارت كه در مسير عبادت به خويش روا مى داشت باز دارد.
به جابر گفت : تو مى دانى كه ما خاندان رسول خدا، حقوقى بر شما داريم ، از آن جمله اين است كه اگر خطرى ما را تهديد كند، شما بايد به يارى ما بشتابيد. اينك فرزند برادرم از كثرت عبادت خويش را در معرض خطر قرار داده است از او ديدار كن و از وى بخواه تا قدرى به استراحت نيز بينديشد. جابر به حضرت امام سجاد (ع) رسيد، حضرت را در حال عبادت يافت در حالى كه بدان آن گرامى بشدت ضعيف شده بود. جابر نگرانى عمه آن بزرگوار را به ايشان ياد آورى كرد و گفت : اى فرزند رسول خدا!مگر نه اين است كه خداوند بهشت را براى شما و دوستان شما قرار داده جهنم را براى دشمنان شما؟ پس تحمل اين همه رنج در مسير عبادت براى چيست ؟
امام سجاد (ع ) فرمود:
اى جابر تو از اصحاب رسول خدايى و مى دانى كه جدم رسول خدا با اين كه مورد غفران عام و همه جانبه خدا بود و آيه ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تاءخر (120) به وى اطمينان هميشگى مى داد، اما باز هم آن عزيز چنان خداى را عبادت مى كرد كه قدم هايش متورم مى شد و چون علت آن همه سعى در عبادت را از وى مى پرسيدند مى فرمود: افلا اكون عبدا شكورا يعنى ؛ آيا من نبايد در برابر خداوند بنده اى شكرگزار باشم !(121)
امام صادق (ع ) در توصيف عبادت هاى امير المؤمنين (ع ) مى فرمود: در امت اسلامى هيچ كس نتوانست همانند رسول خدا به عبادت اهتمام ورزد جز على بن ابى طالب (ع ). او چنان عبادت مى كرد كه گويى بهشت و دوزخ را مى بيند.
آنگاه فرمود: درميان اهل بيت امير المؤمنين شبيه تر از همه به او زين العابدين (ع) مى باشد چه اين كه در راستاى عبادت چنان پيش تاخت كه فرزندش امام باقر (ع) در او خيره شد، اثر عبادت را در چهره اش آشكار يافت و از مشاهده حال پدر گريست. امام سجاد كه علت گريستن فرزند را دريافته بود فرمود: آن نامه و صحيفه اى كه عبادت هاى على (ع ) در آن ثبت شده بياور!
امام باقر (ع ) نامه را به پدر داد و آن حضرت مشغول مطالعه شد. پس از مطالعه ، درنگ كرد و آهى عميق از سينه آورد و گفت : كيست كه بتواند مانند امير المؤمنين (ع )، آن همه عبادت خدا كند. (122)
درباره آن حضرت نقل كرده اند كه در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد. وقتى به وى گفتند كه شما بيش از جدتان على (ع ) عبادت مى كنيد، امام اظهار داشت :
مع انى نظرت فى عمل صلوات عليه يوما واحدا فما استطعت ان اعدله من الحول الى الحول
يعنى ؛ من در عمل يك روز على - عليه السلام - نگريستم و تاءمل كردم و دريافتم كه قادر نيستم در طول يك سال اعمالى انجام دهم كه با عمل يك روز امير المؤمنين (ع ) برابرى كند.
البته ممكن است منظور حضرت ، عبادت از نظر كمى نباشد بلكه به جنبه كيفى و ارزشى عمل اشاره داشته باشد، چنان كه اين معنا از برخى روايات ديگر نيز استفاده مى شود بويژه رواياتى كه مى گويد: ضربت على (ع ) در روز جنگ خندق بر عبادت جن و انس فضيلت و شرافت دارد.
امام سجاد - عليه السلام - در آستانه نماز
امام سجاد (ع ) چون براى نماز آماده مى شد وضو مى گرفت ، رنگ رخسارش دگرگون مى شد و چون از علت آن مى پرسيدند، پاسخ مى داد:
آيا مى دانى كه مى خواهم به آستان چه بزرگى رهيابم و در مقابل چه مقامى قرار بگيرم . (123)
بارها مى ديدند كه وقتى امام زين العابدين (ع ) وضو گرفته و به انتظار رسيدن وقت نماز به سر مى برد، از شدت خضوع وضو گرفته و به انتظار رسيدن وقت نماز به سر مى برد، از شدت خضوع (ع ) در برابر حق و احساس بندگى به درگاه خدا، آثار نگرانى در اندامش ظاهر بود. (124
نماز امام سجاد (ع )، ابلاغگر پيام شهيدان
طاووس بن كيسان يمانى ((متولد 106)) از اعلام تابعين و رجال گرانقدر و از اصحاب امام زين العابدين (ع ) است و خاطرات بسيارى عبادت ها و مناجات هاى آن حضرت دارد. او مى گويد:
در حضر اسماعيل امام را مشاهده كردم ، او مشغول عبادت و مناجات با پروردگار بود، چون براى نماز مى ايستاد، رنگ چهره اى گاه و گلگون مى گشت ، بيم از خدا در اندامش متجلى بود و چنان نماز مى گزارد كه گويى آخرين نماز اوست . چون به سجده ميرفت ، تا دير زمان در سجده مى ماند و چون سر بر مى داشت قطرات عرق بر بدنش جارى بود. هماره تربت سيد الشهداء (ع ) همراه داشت و جز بر آن پيشانى نمى نهاد. (125)
امام سجاد (عليه السلام ) اين گونه محراب را با ميدان نبرد و نماز را با شهادت و مناجات نيمه شب را با مناجات حسين (عليه السلام ) در خاك هاى تفتيده كربلا و ياد خدا را با ياد راهيان راه حق پيوند مى زند اين چنين به نماز و عبادت او جهت مى بخشد و عبادت هاى طولانيش براى مردم پيام رهنمايى و بيدارى بسوى عزت و آزادى و دين دارى و ظلم ستيزى چرا كه وقتى سر بر خاك شهيدان كربلا مى نهاد به همگان اعلام مى كرد كه نماز انزوا نماز رهبانيت نماز فرار از واقعيت هاى زمان نيست نمازيست است چنان نماز حسين (عليه السلام ) در نيمروز كربلا و در ميدان شهادت و نمازى است كه بر خاك شهيدان راه خدا ارج مى نهند و با پيام به لطافت نسيم سحرى و نفوذ اشعه خورشيد مى رساند كه اوج عبادت و اوج عبوديت سر نهادن بر خاك شهيدان در راه خدا و براى خداست .
على بن حسين ، سيد الساجدين
زيادى سجده ها و تداوم هر سجده امام على بن الحسين سبب گرديد كه آن حضرت را سيد الساجدين لقب دهند و چون اين سجده هاى طولانى و فراوان بر پيشانى آن پيشواى متقين اثر گذارده و پوست آن زبر شده بود (به ايشان (ذووالثفنات )مى گفتند.
امام باقر (عليه السلام ) پدرم هيچ نعمتى را به ياد نمى آورد كه با ياد كردن آن به درگاه خداوند سجده مى برد. هنگام قرائت چون به آيه هاى سجده مى رسيد و نيز به وقت خطر و احتمال رخداد حادثه اى ناگوار و همچنين پايان نمازهاى فريضه و يا هر زمانى كه موفق مى شد كه خدمتى انجام دهد و ميان دو مؤمن را اصلاح كند سر به سجده مى نهاد و بر درگاه خداوندى سپاس  مى نهاد (126)
يكى از خدمتكاران آن حضرت ، امام را چنين ياد مى كند:
روزى مولايم به سوى صحرا رفت و من همراه وى بودم ، در گوشه اى از صحرا به عبادت پرداخت ، به هنگام سجده سر را بر سنگ هاى زبر و درشت مى نهاد و با گريه و تضرع ياد خدا مى كرد. سعى كردم تا آنچه حضرت مى گويد بشنوم . آن روز شمردم كه امام در سجده خويش هزار مرتبه گفت :
لا اله الله حقا تعبدا و رقا، لا الله ليمانا و تصديقا.
چون امام سر از سجده برداشت ، صورت و محاسنش به اشكهايش آغشته بود. (127)
دعاها و تعبيرهايى كه امام سجاد (ع ) در نيايش با خدا و بويژه در حال سجده به كار مى گرفت خود، در اوج عبوديت و بندگى و معرفت حق بود.
از جمله ذكرهاى آن امام در حال سجده چنين است :
الهى عبدك بفنائك ، مسكينك ، سائلك بفنائك ، فقيرك بفنائك .(128)
در بسيارى از روايات نقل شده است كه آن حضرت خويش را موظف مى داشت تا در هر شبانه روز ركعت نماز بگزارد و اين نامه را تا پايان عمر عملى مى ساخت . (129)
انجام هزار ركعت نماز در يك شبانه روز ، آن هم براى كسى كه مى بايست به امور زندگى و مسايل اجتماعى بپرازد، چه بسا در ذهن برخى بعيد بنمايد، ولى شرايط خاص زندگى آن حضرت و محدوديت هاى شديدى كه خلفا براى آن امام به وجود آورده بودند، عملا مجلال بيشترى به امام سجاد (ع ) مى داد تا به اين برنامه بپبردازد.
شايان توجه است كه اين گونه روايات را بيشتر نويسندگانى ثبت كرده اند كه على بن الحسين (ع ) را به عنوان امام مفترض الطاعه نمى شناسند و وى را صاحب كرامت و معجره نمى دانند و از او به عنوان شخصيتى ممتاز معنوى و فرزندى نمونه از نسل رسول خدا (ص) ياد كرده و لقب زين العابدين و سيد الساجدين را به وى داده اند. (130)
محو در جمال پروردگار
هنگامى كه امام سيد الساجدين به نماز و راز و نياز با پروردگار مى ايستاد، چنان در جمال حق محو مى شد و در ياد خدا مى گشت كه كمترين توجه به اطراف خود نداشت .
گاه در خانه حضرت مشكلى رخ مى داد ولى حضرت چون به نماز ايستاده بود، فارغ از دردها و مشكلات دنيا، توجهى بدان ها نمى يافت .
روزى در خانه آن حضرت آتش سوزى رخ داد (131) و زمانى ديگر يكى از فرزندان وى آسيب ديد (132) ولى تا پايان نماز، امام از آنها اطلاع نيافت .
على بن الحسين (ع) و اهتمام به حج
راويان و مورخان براى امام سجاد (ع ) بيست سفر به حج ثبت كرده اند، آن هم سفرهايى كه آن حضرت فاصله ميان مكه و مدينه را پياده طى كرده است .
امام در اين سفرها، مركب به همراه داشت ولى مصمم بود تا طريق خانه خدا را با پاى خويش بپيمايد و در مسير محبوب ، از وجوب خود مايه بگذارد. (133)
عرفان و حب امام به خداوند، بر تمامى اعمال عبادى او پر افكن بود و به همه برنامه ها عبادت وى رنگى الهى و جلوه اى معنوى مى بخشد.
يكى از حالات درس آموز امام (ع ) هنگام پوشيدن لباس احرام بود. چنان كه :
وقتى آن حضرت لباس احرام مى پوشد، رنگش از ياد خدا و جلال او تغيير مى كرد و چنان در جذبه معنويت حق معنوى وى بشدت تحت تاءثير قرار گرفته و مى پرسيدند: چرا لبيك نمى گوييد؟
امام در پاسخ به ايشان مى فرمود: بيم آن دارم كه لبيك بگويم ولى خداوند در جوابم ندا دهد: لا لبيك !
امام همچنان تا پايان اعمال حج ، در جذبه اى الهى و توجهى خاص به خداوند قرار داشت . (134)
رسيدگى به نيازمندان و تهي دستان
از بارزترين امتيازهاى ائمه (ع ) بر ساير انسان ها، اين است كه انسان ها معمولا با گرايش به بعدى از ابعاد معنوى يا مادى ، از ساير جنبه ها غافل مى شوند، ولى امامان (ع ) در بعدى از ابعاد معنوى يا مادى ، از ساير جنبه ها غافل مى شوند، ولى امامان (ع ) در پرتو هدايت ويژه حق ، از افراط و تفريط ايمنند و در رفتار فردى و اجتماعى و اعمال عبادى و معنوى و نيز زندگى آنان ، تعادلى منطقى و معقول مشهود است . و اين ويژگى است كه ايشان را سزاوار جايگاه و شايسته الگو بودن براى خلق ، ساخته است . در ملاك هاى بشرى و انسان هاى معمولى ، كسى كه داراى آن حالات فوق العاده در نماز و وضو و دعا و مناجات و حج و... باشد و در سجده هايش ‍ صدها و هزارها مرتبه ، ذكر خدا را تكرار كند، انسانى است كه منزوى كه تمام وقت و عمر خود را صرف عبادت فردى كرده و به هيچ نيازهاى زندگى مادى و حيات اجتماعى توجه ندارد!در حالى كه زندگى امام سجاد (ع ) برداشت را به اثبات مى رساند.
وى با وجود آن همه دعاها و مناجات ها طولانى و كم نظير، از جامعه خود و نيازها واقعيت هاى زمانش غافل نيست بلكه در ميدان وظايف اجتماعى و اخلاقى نيز پيشوايى الگو و نمونه است .
براستى جاى تاءمل و پند آموزى و همچنين شگفتى دارد كه زينت عبادتگران ، سرور سجده گزاران مقتداى زاهدان و متقيان ، با آن همه سجده هاى طولانى و شب زنده داري هاى مداوم ، مخارج زندگى صد خانواده محروم مدينه را متكفل بوده و نيازهاى آنان را بر آورده مى ساخته است . (135)
چقدر فاصله است ميان زندگى اثر آفرين امام سجاد (ع ) با آنان كه به خيال زهد و عبادت ، چشم از همه واقعيت هاى زمانشان فرو بسته و نه تنها قادر به اداره چند نيازمند و مستمند ديگر بلكه قادر به اداره زندگى فردى خويش ‍ نمى باشند و به ادعاى زهد و درويشى كشكول نياز نزد ديگران دراز كرده و يا زندگى خود را بر در آمدهاى عمومى و كمك هاى بلاعوض و بيت المال تحميل كرده و مى كنند!
تشريح و توضيح حالات معنوى و عبادت هاى طولانى ائمه و همچنين امام سجاد (ع ) هميشه اين نگرانى را در خود نهفته دارد كه مبادا، انزوا گرفتگان و عزلت جويان بى خاصيتى كه نه به كار خويش مى آيند و نه به كار خلق تاءثيرى در پيشبرد دين و نه دنيا، آن همه عبادت را دليل حضور نداشتن ائمه در مسايل جارى زمانشان تصور كنند و روش نادرست خويش را با اين تصور و روش نادرست خويش را با اين تصور بيجا توجيه نمايند!
كمك به محرومان ، در نهان
محمد اسحاق مى گويد: بسيارى از خانواده هاى محروم و نيازمند مدينه ، شبانگاه از لطف و بخشش مردى ناشناس بهره مند مى شدند و هرگز او را نشناختند مگر زمانى كه على بن الحسين (ع ) در گذشت و آن مرد ناشناس  ديگر به سراغ آنان نيامد. آنگاه بود كه دانستند آن امدادگر ناشناس ، زين العابدين (ع ) بوده است . (136)
ابوحمره ثمالى ميلادى 150 هجرى قمرى مى گويد:
امام زين العابدين (ع ) در تاريكى شب ، نان ونواى مستمندان را بر دوش  مى كشيد و به طور ناشناس آن را انفاق مى كرد و مى فرمود:
ان صدقة السر تطفى غضب الرب
يعنى : صدقه پنهانى ، خشم الهى را فرو مى نشاند.(137)
چنين بود كه پس از شهادت آن گرامى وقتى بدنش را غسل مى دادند، آثارى بر پشت و شانه هاى وى مشاهده گرديد و چون علتش را پرسيدند، دانستند كه آن ها آثارى است از نان ها و كوله بارهايى كه امام (ع ) براى تهي دستان بر دوش مى كشيده است . (138)
ابن سعد متوفاى حدود 200 هجرى قمرى مى نويسد:
چه بسا نيازمندانى كه به حضور امام سجاد مى رسيدند و قبل از اظهار نياز، خواسته خود را از امام دريافت مى كردند و امام فرمود:
صدقه قبل از اين كه به دست نيازمند برسد، نخست به دست خداوند مى رسد. (139)
يكى از پسرها عموهاى آن حضرت ، مستمند و نيازمند بود. و امام هميشه در نهان و به طور ناشناس وى را كمك مى كرد. اما از آنجا كه امام را نمى شناخت ، همواره از آن حضرت گله مند و شاكى بود كه چرا به وى رسيدگى نمى كنند!
امام سجاد با شنيدن گلايه هاى او، خويش را از معرفى خود باز مى داشت و هرگز به او نفرمود كه آن ناشناس امدادگر منم . تا اينكه امام بدرود حيات گفت و رحلت كرد. آن روز پسر عموى گلايه گذار از واقعيت آگاه شد و در كنار قبر آن حضرت به گريه عذر خواهى نشست . (140)
سفيان بن عينيه از زهرى نقل مى كند: شبى سرد و بارانى امام على بن حسين ، زين العابدين را در كوچه هاى مدينه ديدم كه مقدارى آرد و هيزم بر پشت گرفته و عزم خانه تهي دستان دارد. به آن حضرت گفتم : اى پسر رسول خدا چه بر پشت دارى ؟
امام فرمود: سفرى در پيش دارم و توشه آن را آماده كرده ام و مى خواهم در جاى امنى قرار دهم .
عرض كردم آيا اجازه مى دهيد خدمتكار من شما را در امر اين كار و حمل اين آذوقه كمك كند؟
امام فرمود خير.
گفتم : اجازه بدهيد خودم شما را كمك كنم .
امام باز هم فرمود: خير چيزى كه در به كار من مى آيد، چرا خودم آن را متحمل نشوم ، تو را به خدا سوگند! مرا تنها بگذار!
آن شب گذشت ، چندى بعد خدمت امام رسيدم و عرض كردم : آن سفر كه عازم بوديد چگونه صورت گرفت ؟
امام فرمود: آن سفر، از آن نوع سفرها كه تو پنداشتى نبود، منظور من سفر آخرت بود، و من براى آن جهان ، خود را آماده مى كنم . با دورى از حرام ، بخشش و انجام كارهاى نيك . (141)
سفيان بن عينيه نيز مى گويد: در يكى از سفرها كه امام على بن حسين (ع ) عازم حج بود، خواهرش سكينه ، دختر حسين بن على (ع ) هزار درهم به عنوان كمك هزينه سفر در اختيار وى نهاد ولى هنگامى كه امام به نزديكى حره (142)رسيد، تمامى آن مبالغ را ميان مستمندان تقسيم كرد. (143)
امام باقر مى فرمايد: چه بسيار مواردى كه پدرم ، در كنار يتيمان و بينوايان مى نشست ، و با دست خويش به آنها غذا مى داد و براى آنان كه علاقه مند بودند، غذا مى فرستاد. (144)
امام صادق مى فرمايد:
على بن الحسين (ع ) در روزهايى كه روزه داشت گاه با دست خود غذا مى پخت و هنگام افطار، آنها را به خانه نيازمندان مى فرستاد و چه بسا مواردى كه از آن غذا براى خود آن حضرت باقى نمى ماند و با نان و خرما افطار مى كرد. (145)
برخورد امام با نيازمندان ، برخورد فردى توانمند و برتر با فردى زبردست و منت پذيرد نبود، بلكه آن حضرت سعى داشت تا هنگام رفع نياز مستمندان ، در ايشان آثار تذلل و كوچكى آشكار نگردد. از اين رو، قبل از اظهار نياز، به آنان كمك مى كرد و مى فرمود:
مرحبا بمن يحمل زادى الى الاخرة
يعنى ؛ آفرين بر كسى كه توشه مرا به سوى آخرتم بر؛ دوش كشد و مرا يارى دهد. (146)

------------------------------------------------------------
نویسنده : احمد ترابی
120- فتح /2.
121- بحارالنوار 46/60.
122- اعلام الورى 255
123- ارشاد 1632: اعلام الورى كشف الغمه 2/280؛ فصول المهمة 201.
124- حلية اولياء 133.
125- احقاق الحق 12/26.
126-اعلام الورى 256
127- احقاق الحق 12/26
128- دعائم الاسلام 1/208؛ سير اعلام انبلاء 4/392؛ فصول المهمة 202؛ نوالابصار 139.
129- مطالب السؤ ول 79؛ تاريخ ابن عساكر 4/392؛ روض الرياحين 55؛ احقاق الحق 2/23.
130- طبقات ابن سعد 5/160؛ حلية اولالياء 133؛ مختار مناقب اختيار 27؛ مشارق الانوار 119؛ تذكرة الحافظ 1/75؛ فصول المهمه 201؛ الصواعق المحرقه 119؛ الكواكب ادرية 1/139؛ ينابيع المودةُ 5/160؛ اسعاف الراغبين 239؛ نور الابصار شبلنجى 140.
131- حلية الولياء 133؛ مشارق النوار 119؛ تذكرة الخواص 293؛ سير اعلام انبلاء؛ ينابيع امودة 15/160؛ اسعاف اراغبين 216.
132- عيون المعجزات 73؛ كشف الغمه 2/302 اخبار ادول و آثار الاول 108.
133- القاب الرسول و عترته مجموعه نفيسه 52؛ ارشاد 2/146؛ اعلام الورى 256؛ كشف الغمه 2/280.
134- كفايه الطالب 301؛ سير اعلام الانبلاء، 392؛ تهذيب التهذيب 7/305؛ تاريخ الاسلام 4/37.
135- طبقات ابن سعد 5/164؛ اعلام الورى 256؛ كشفالغمه 2/266.
136- كشف الغمه 2/266.
137- اغانى 14/75؛ حلية الاولياء 3/135؛ كشف الغمة 2/266؛ اعيان الشعيه 1/633.
138- خصال صدوق 517؛ حلية الاولياء 3/135؛ كشف الغمة 2/266؛ اعيان الشعيه 1/633.
139- طبقات ابن سعد 5/160.
140- حلية الاولياء 3/140، كشف الغمه 2/303.
141- علل الشرائع 231، مناقب 4/ 153.
142- حره در مسير مكه در ناحيه بطن العتيق قرار دارد (معجم البلدان 2/ 247).
143- طبقات ابن سعد 5/164، اعيان الشيعه 1/633.
144- علل الشرائع 231، مناقب 4 / 153.
145- تدكرة الخواص 184.
146-همان مدرک