پيش درآمد

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

ايـن كـتـاب ، تـنـهـا تاريخ نيست ، اگرچه تمام مطالب آن از مدارك تاريخى صحيح گرفته شده همچنين اين كتاب رمان محض نيست ، اگرچه در نگارش ، به سبك رمانى درآمده است .
لـيـكـن شـرح حـال بـانـويـى است كه براى وى مقدر شده بود كه در عصرى زندگى كند كه از پيش آمدهاى بزرگ پر باشد، و زمانى در صحنه دولت اسلام نمايان شود، كه كمترين توصيفى كه از آن زمان بكنيم آن است كه بگوييم زمانى باشان بوده است : نام اين زن ، در تاريخ ما و تاريخ انسانيت ، با مصيبتى قرين گرديده ، و آن مصيبت كربلاست .
مـصـيبتى كه تاريخ نويسان اتفاق دارند كه يكى از حوادث مؤثر در تاريخ شيعه خصوصا و در تاريخ اسلامى عموما بوده ،حتى بعضى از آن ها معتقدند كه بالاترين و مؤثرترين حادثه اى است كه مذهب تـشـيـع را بنياد كرده ، و آن را مستحكم و پابرجا قرار داده ، و از همين جهت آن ها را عقيده بر اين اسـت كـه خونى كه در آن كشتار جان گداز ريخته شد، تاريخ ‌سياسى و مذهبى ما را به رنگ خون درآورد، كه ما آن را در قتلگاه هاى فرزندان ابوطالب و مجاهدات شيعيان مى بينيم .
نـه آن دسـتـه و نـه دسـتـه اخـير، انكار نمى كنند كه بر دوش بانوى بانوان زينب ، در اين مصيبت جـان گـداز، وظـيفه اى بسيار بزرگ بوده ، بلكه بعضى از آن ها او را بطله كربلا ناميده ، زيرا وى نـخـسـتـين بانويى بود كه در آن ساعت خطرناك نمايان گرديد تا مجروحان را پرستارى كند و با مـحـتـضـران هم دردى نمايد، و براى قربانيان و شهيدانى كه قطعه قطعه و پاره پاره در آن بيابان افتاده بودند و مرغان هوا و درندگان وحشى پيكرهاشان را مى جويدند، بسوزد و اشك بريزد.
ولـى عـقـيده من آن است كه ، زينب وظيفه بزرگ خود را پس از اين مصيبت آغاز كرده ، زيرا او از طـرفى بايد زنان اسيربنى هاشم - كه مردانشان را از دست داده اند - سرپرستى كند، و از طرفى بايد بـا جـانبازى از جان جوانى بيمار(على بن حسين زين العابدين ) دفاع كند، كه اگر زينب نمى بود، كشته مى شد، و با كشته شدن او، دودمان امام برچيده مى گشت .
اضـافـه بـرايـن ، وظـيـفه اى بزرگ تر بر دوش زينب بود، زينب وظيفه داشت نگذارد كه اين خون مقدسى كه ريخته شد، به هدر رود.
گـمان ندارم مبالغه باشد، و يا زياده روى كرده باشم ، اگر بگويم ، زينب كسى بود كه پس از وقوع اين كشتار، آن را مصيبتى جاويد و فراموش نشدنى قرار داد.
زينب ، پس از فاجعه كربلا زنده نماند، درد ها و رنج هايى كه كشيده بود، به اندازه اى نبود كه بتوان تـحمل كرد و طاقت آورد.
ولى در آن مدت كوتاهى كه زندگى كرد، توانست در دل هاى شيعيان ، آتـش خـون و اندوهى را بيفروزد كه تا امروز زبانه بكشد و خاموش نگردد.
و كسانى را كه اهل بيت پـيـغـمـبـر(ص) را تسليم دشمنان كردند، به بدبختى وخوارى و سوزش پشيمانى بيندازد. و پاك كـردن ايـن گـنـاه را ارثـى سـهـمگين ومقدس در ميان فرزندانشان برجاى گذاردكه نسلى از نسل ارث ببرد. بـاز مـى گـويم كه اين كتاب را نمى توان نقشى از زندگى آن بانوى بزرگ دانست ، آن طورى كه پـيش ازمن ، تاريخ نويسان مورد اطمينان نوشته اند و پس از آن ها فضايل و مناقب نويسان آمده اند، و بـر آن سايه هايى افسانه مانند افزوده اند، تا زيباتر و جذاب تر شود و تاثيرش درمغز، عميق تر، و بيان حقيقتش روشن تر گردد. من هر چه توانسته ام كوشيده ام كه رنگ هاى اصلى تاريخ را در اين نقاشى كه از زندگى آن بانوى مـعـظـم مى كنم ، نشان دهم ،بدون آن كه سايه فضايل و مناقب از ميان برود، ويا در آن خللى رخ دهد.
زيرا نظرعلم و تاريخ هر چه باشد، عنصرى به صورت اين بانو درآمده ، آن چنان كه گذشتگان او را شناخته و ديده اند، و من حق ندارم به هيچ يك از اين سايه ها با نظربى احترامى بنگرم ، مگر آن كـه دانـشـمـنـدى روان شناس بخواهد خواب ها و پندارها را مسخره كند. تمام كوشش من دراين كـتـاب ايـن بـود كه رنگ هاى تاريخى و سايه هاى افسانه مانند را در هم آميخته ، تا بتوانم صورت كـسـى را كه درتاسيس تاريخ ما شركت داشته و در تاريخ انسانيت به صورت داستان واشك و مثل درآمده ، جلوه بدهم .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page