متن ادبی «گلی در طواف»

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)


هشام، آن روز به موسم حج آمده بود و برای استلام حجرالاسود، نزدیک کعبه رسید. اما از ازدحام جمعیت ناگزیر، قدم واپس نهاد و در تخت مزین خویش، پشت جمعیت به انتظار فرو کاستن ازدحام ماند.
حاکم مغرور و باهیبتی چون هشام بن عبدالملک، از مطاف، عقب ماند و در میان انبوه حجاج، چون پر کاهی پس رانده شد.
همان‏ دم، نوری از دور هویدا شد؛ حضرت علی‏بن الحسین علیه ‏السلام ، چون ماهتابی خوش‏ سیما و با قامتی استوار، همچون اَفرا، از افق مسجد درخشید؛ ناگهان جمعیت کنار رفت و انبوه زائران، از میان شکافته شد. از عظمت و جلال فرزند زهرا، زین‏ العابدین، جمعیت با احترام عقب رفت و واپس نشست.
امام، نزدیک حجرالاسود رسید و منطقه استلام، در مقابلش خالیِ خالی شد. و آن‏گاه آن خوش ‏نسیمِ گل شمیم، دستان مبارک را به حجرالاسود برد و به مطاف پرداخت.
هشام ماند و انگشت حیرت به دهان و دیدگانی که از رشک و حسرت وامانده بود.
سحری در پیش است
حوریان آسمان، گرداگرد مدینه بال گشوده‏اند و کودکی در دامان «شهربانو»، آرام به خواب رفته است.
کودکی از سلاله پاک رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله ، که وارث رسالتی بزرگ، یعنی امامت و ولایت خواهد شد. او فرزند حسین‏بن علی‏ بن‏ ابی‏طالب علیه‏ السلام ، «سجاد» و «زین العابدین» است.
بی‏شک، سال 38 هجری در مدینه، سال خرم و مبارکی بوده است؛ سالی‏ که امام سجاد علیه‏ السلام به دنیا پلک گشود.
نگینِ سبز نیایش، شکوهِ حلقه توست
از پسِ دانه‏های تند باران، من تو را می‏بینم. کوه ‏های پرصلابت، سر به سجود نهاده‏اند. در قنوت تو، آبشاری از نور تلاطم دارد.
در خفقان مسموم حکومت اموی، زبان «دعا»، بهترین شاهراه استعانت از ایزد متعال، برای هدایت گمراهان و دین ‏فروشان دوران بود.
آقا! از آن دریای مواج نورانیت و ایمان، نَمی ما را بس.
امام سجاد علیه ‏السلام : «مؤمن از دعای خود یکی از سه نتیجه را می‏گیرد: یا برایش ذخیره می‏شود؛ یا در دنیا برایش برآورده می‏شود؛ یا بلایی از او بازگردانده می‏شود».
اگر آن دوران وحشت‏ زا، دعاهای دلکش تو در دل شب‏های سیاه، همچون همای سعادت بر سر تک‏تک مردم می‏نشست و موجبات آمرزش و عافیت آنان می‏شد، امروز نیز شیعیان شما از آن صحیفه نور، همان «زبور آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله »، بهره ‏ها دارند.
هنوز نغمه خوش دعای «ابوحمزه ثمالی»، دل ما شیعیان را جلا می‏دهد و گوهر اخلاص و بندگی را در صدف وجودِ جان، می‏پروراند.
شکوه قامت سروَت به آسمان برسید
شگفتا که وقتی غرق خدا می‏شدی، آسمان، خورشید، باد، محو تماشای قیام و قعودت بودند.
امام صادق علیه ‏السلام : «امام سجاد علیه‏ السلام هرگاه به نماز می‏ ایستاد، چونان تنه درختی بود که چیزی از آن نمی‏جنبید، مگر آنچه را که باد می ‏جنباند».
مشتاقانه سلامت می‏کنیم، و عود و عنبر، به یمن قدوم مبارکت می‏فشانیم

منسیه علیمرادی