در بلنداى اخلاق‏

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

با اين وصف، نگارنده برخى از مظاهر اين خلق و خوى بزرگ را به‏نگارش در مى‏آورد.

پيامبر صلى الله عليه وآله، دليرترين و بردبارترين و عادلترين و پاكترين‏ و بخشنده‏ ترين مردمان بود. حتى يك درهم و دينار براى يك شب نزد اوباقى نمى‏ ماند. او از همه مردم زاهدتر بود و ساده‏تر زندگى مى‏كردآنچنانكه كفش و جامه‏اش را به دست خويش وصله مى‏كرد و در امورخانه همگام با ديگر افراد كمك وهمكارى مى‏نمود.

حيا و آزرم او از ديگران بيشتر بود. هيچ‏گاه در چهره كسى خيره‏نمى‏شد. از همه مردم آسان‏گيرتر بود. دعوت هر آزاده و بنده‏اى را اجابت‏ مى‏كرد. هديه را مى‏پذيرفت حتى اگر جرعه‏اى شير بود و سعى مى‏كرد آن‏را جبران كند و به ديگران بخوراند. هيچگاه دربرابر دعوت كنيز يا تهيدستى تكبر نمى‏ورزيد و از آن با روى باز استقبال مى‏كرد. آن‏حضرت‏به خاطر خدا، نه به خاطر خودش، خشمگين مى‏شد و فرمان خدا را اجرامى‏كرد اگرچه به زيان خود يا يكى از يارانش تمام مى‏شد. روزى ياران‏ آن‏حضرت به وى پيشنهاد كردند از نيروى مشركان ديگر عليه دشمنان‏ مشركش سود جويد امّا آن‏حضرت پيشنهاد آنان را رد كرد و فرمود: ما ازمشركان يارى نمى‏جوييم. حال آنكه پيامبر در آن هنگام بسيار به كمك‏آنان نياز داشت.

آن‏حضرت از شدّت گرسنگى سنگ بر شكم مى‏بست و هرگاه خوردنى‏ فراهم مى‏شد، هرچه مى‏يافت مى‏خورد و چيزى را بر نمى‏گرداند.خوراكش ساده بود. درحالى كه تكيه داده بود، غذا نمى‏خورد. باتهيدستان هم سفره مى‏شد و با فقرا مجالست مى‏كرد. دانشمندان را گرامى‏ مى‏داشت و به هيچ كس جفا نمى‏كرد.

از فعاليتهاى اجتماعى پيامبر آن بود، كه از بيمار، هركس كه بود و به‏هر نحو، عيادت مى‏كرد و به تشييع جنازه مردگان مى‏رفت. به تنهايى راه‏ مى‏رفت. هيچ‏گاه حَشَم و خَدَم براى خود نمى‏گرفت. هر مركبى كه حاضربود سوار مى‏شد، چه اسب و چه استر و چه الاغ. گاه پابرهنه مى‏رفت‏ وگاهى با كفش. زمانى ردا دربر مى‏كرد و گاهى بدون ردا و بدون عمامه‏ وكلاه خارج مى‏شد ولى وقتى راه مى‏پيمود به نيرومندى مى‏رفت نه باضعف و سستى. به هنگام رفتن، پاهايش را از زمين مى‏كند آنچنانكه‏ گويى از فراز به نشيب مى‏آيد.

بوى خوش را بسيار دوست مى‏داشت. او صاحب غلامان و كنيزان بودولى هيچ‏گاه بر آنها برترى نمى‏جُست. وقتى را از دست نمى‏داد كه درطاعت خداوند نباشد.

با هركس كه ديدار مى‏كرد، در سلام گفتن سبقت مى‏جست. هركس‏ براى كارى در كنار او بود صبر مى‏كرد تا وى جدا شود. به هريك ازيارانش كه برمى‏خورد دستش را براى مصافحه دراز مى‏كرد. و آنگاه دست‏او را مى‏گرفت وانگشتانش را در انگشتان او فرو مى‏برد و آنگاه دست‏ديگرش را بر روى دست او مى‏نهاد.

اگر به نماز ايستاده بود. و كسى براى كارى نزد وى مى‏ آمد، نمازش را زودتر تمام مى‏كرد و آنگاه رو به شخص كرده مى‏گفت: آيا كارى دارى؟وچون حاجت او را روا مى‏كرد، دوباره به نماز مى‏ ايستاد.

بيشتر به حالت تواضع مى‏نشست. يعنى زانوانش را با دو دست بغل‏ مى‏كرد و تا آخر مجلس مى‏نشست. هيچ‏گاه ديده نشد درميان يارانش،پاهايش را دراز كند. بيشتر رو به قبله مى‏نشست. هركس را كه بر وى‏وارد مى‏شد گرامى مى‏داشت و گاهى اوقات براى افرادى كه از بستگان اوهم نبودند، جامه‏ اش را براى نشستن مى‏ گستراند. گليم را زير پاى كسى‏مى‏انداخت كه بر وى وارد شده بود، و اگر آن فرد نمى‏پذيرفت آنقدراصرار مى‏كرد تا بپذيرد.

هركس به سخن پيامبر گوش مى‏سپرد گمان مى‏برد كه وى درنظر پيامبرگرامى‏ترين مردمان است. تا آنجا كه هركس در محضر او مى‏نشست ازچهره ونگاه مبارك پيامبر برخوردار مى‏شد.

براى احترام و گرامى‏داشت يارانش، آنان را به كنيه فرا مى‏خواند،واگر كسى كنيه نداشت، آن‏حضرت خود كنيه‏اى براى او تعيين مى‏كرد.

در مورد زنان نيز اگر فرزندى داشتند آنها را به نام فرزندان شان‏ مى‏خواند وگرنه كنيه جديدى براى آنها برمى‏گزيد. حتى كودكان را نيز باكنيه صدا مى‏زد.

از ديگران به خشم دورتر و به خشنودى نزديك‏تر و نسبت به مردم ازديگران دلسوزتر و سودمندتر بود.

هرگاه در مجلسى حاضر مى‏شد مى‏فرمود: "خداوندا پاك و منزه ى‏وستايش تو راست. گواهى دهم كه معبودى جز تو نيست. از تو آمرزش‏ خواهم وبه سوى تو بازگشت مى‏كنم".

وقتى درميان يارانش حضور مى‏يافت، به درستى معلوم نبود كه كدام‏يك از آنان حضرت محمد صلى الله عليه وآله است. زيرا خود را درميان آنان جا ى‏مى‏داد (جاى ويژه‏اى براى خود تعيين نمى‏كرد). امّا بعداً چون تعدادملاقات كنندگان حضرت رو به افزايش رفت و واردان در پيش رويش‏مى‏پرسيدند كه كداميك از شما محمد هستيد؟ براى آن‏حضرت سكّويى‏ گلين درست كردند. با اين وجود آن‏حضرت بازهم مى‏فرمود: من بنده‏ اى‏ بيش نيستم.

پيامبر اسلام خداترس‏تر از همه بود. نسبت به خدا از همگان پرواى‏ بيشترى داشت. در شناخت خدا از همه داناتر و در طاعت خداوند از همه‏ نيرومندتر ودر عبادت خدا شكيباتر و محبتش به خدا از ديگران بيشتروزهدش از همه زيادتر بود. آنقدر به نماز مى‏ايستاد كه كف پاهايش ازكثرت نماز شكافته مى‏شد. وقتى به نماز مى‏ايستاد اشكهايش روان‏مى‏شد. از صداى گريه وناله‏اش، زمينى كه روى آن نماز مى‏خواندمى‏لرزيد. گاه آنقدر روزه مى‏گرفت كه گفته مى‏شد: ديگر افطار نمى‏كندوگاه نيز روزه نمى‏گرفت تا جايى كه مى‏گفتند: او ديگر روزه نمى‏گيرد.نظافت بدنش را رعايت مى‏كرد جامه‏اش پاكيزه بود. موى سر و محاسنش ‏را مرتب مى‏كرد و شانه مى‏زد. دندانهايش را مسواك مى‏كرد و بوى خوش‏به كار مى‏برد بطورى كه از دور نيز بوى خوش او را درمى‏يافتند. شخصى‏ كه با وى همنشينى يا مصافحه كرده بود به نيكى شناخته مى‏شد زيرا بوى‏ خوش عطر پيامبر از وى نيز به مشام مى‏رسيد. آن‏حضرت، گرسنه را سيرمى‏كرد و برهنه را مى‏پوشانيد پياده را سوار مى‏كرد و حاجت مندان را يارى‏مى‏داد و بدهى بدهكاران را ادا مى‏كرد.

او دليرترين مردم بود. تا آن جا كه امام على عليه السلام فرمود: "اگر ما را درروز بدر مشاهده مى‏كرديد، مى‏ديديد كه ما به پيامبر، كه نزديكترين ازهمه ما به دشمن بود و با سختى تمام مى‏جنگيد، پناه مى‏برديم". و نيزهمان حضرت فرموده است: "هنگامى كه شعله جنگ برافروخته مى‏شدو دو گروه دست به كار نبرد مى‏شدند ما به رسول خدا پناه مى‏آورديم.هيچكس از رسول خدا به دشمن نزديكتر نبود".

او از تمام مردم بخشنده‏ تر و در گفتار راستگوتر و در پناه دادن‏ وفادارتر بود. خلق و خويش از ديگران ملايم‏تر و نسبش پاك بود.هركس كه او را مى‏ديد تحت تأثير هيبت آن‏حضرت واقع مى‏شد. هركس‏ با او رفت و آمد مى‏كرد، دوستش مى‏داشت. چيزى از وى تقاضا نمى‏شدجز آن كه آن را مى‏بخشيد. روزى مردى به نزدش آمد و چيزى درخواست‏كرد. پيامبر آنقدر به وى گوسفند بخشيد كه ميان دو كوه را پر كرد. آن‏مرد به سوى قبيله‏اش بازگشت و گفت: اسلام آوريد كه محمد آنچنان ‏مى‏بخشد كه گويى بيمى از تنگدستى ندارد. (18)

او هر منكرى را زشت مى‏ انگاشت و به هر خوبى فرمان مى‏داد.بالاخره آن كه وى براى هر خوبى سرمشق، و براى هر فضلى نمونه،وبراى هر چيزى كه انسان را در دو جهان سود مى‏بخشيد، راهبر بود.

بر او و بر دودمانش برترين و پاكترين درودها و سلامها باد.



- پى‏نوشت‏ها -

(1) - قريش تصغير "قرش" به معناى جانورى دريايى و نيز نام واحد پول است.
(2) - ساوه: شهرى در ايران است و در كنار آن درياچه‏اى بوده، كه اكنون آب آن خشك‏شده است و امروز به صورت باتلاقى درآمده كه اگر كسى بدان نزديك شود در آن‏فرو مى‏رود.
(3) - سوره علق، آيه 5 - 1.
(4) - سوره مدثر، آيه 3 - 1.
(5) - سوره شعراء، آيه 214.
(6) - رسول الإسلام في مكّة، ص‏21.
(7) - رسول الإسلام في مكّة، ص‏28.
(8) - سوره اسراء، آيه 88.
(9) - خاتم النبيّين، ص 9.
(10) - سوره نساء، آيه 145.
(11) - خاتم النبيّين، ص‏146.
(12) - سوره هود، آيه 12.
(13) - سوره مائدة، آيه 67.
(14) - سوره مائده، آيه 3.
(15) - سوره ابراهيم، آيه 34.
(16) - سوره توبه، آيه 38.
(17) - سوره قلم، آيه 4.
(18) - در نقل خصلتهاى پاك آن‏حضرت از كتاب "المعارف الاسلامية" صفحات 48 تا74 بهره جستيم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page