با تلاش چندين ساله پيامبر و مسلمانان، شرك و بتپرستى در حجاز رونق خود را از دست داد و بيشتر اعراب مسلمان شدند، ولى هنوز مشركانى بودند كه باورهاى قبلى خود را حفظ كرده بودند، و پيامبر با بعضى از آنان پيمان عدم تعرض بسته بود، در موسم حج هم مسلمانان و هم مشركان شركت مىكردند و هر كدام مطابق با عقيده خود مراسم را به جاى مىآوردند.
در سال نهم هجرت پس از غزوه تبوك و مسلمان شدن بسيارى از قبايل عرب، پيامبر(ص) از جانب خداوند مأمور شد تا ريشه شركت و بتپرستى را در حجاز بكند و آياتى از سوره توبه نازل شد كه در آن از مشركان اعلام بىزارى شده بود.
پيامبر خدا(ص) ابوبكر را مأمور كرد كه آن سال در مراسم حج حاضر شود و آيات مربوط به برائت از مشركان را بخواند و اعلام كند كه از اين پس هيچ مشركى حق ندارد وارد مكه شود، و تمام پيمانها ميان مسلمانان و مشركان لغو مىشود. ابوبكر با اين مأموريت به راه افتاد، هنوز فاصله زيادى از مدينه دور نشده بود كه پيك الهى نازل شد و به پيامبر دستور داده شد كه اعلام برائت از مشركان يا بايد توسط خود تو و يا به وسيله مردى از خاندان تو انجام گيرد.(179) پيامبر(ص) على(ع) را خواند و اين مأموريت را به او داد. او به راه افتاد و در ذوالحليفه به ابوبكر رسيد. ابوبكر پرسيد: آيا مأموريتى دارى؟ على(ع) گفت: به دستور پيامبر(ص) بايد سوره برائت را در مراسم حج من بخوانم.(180)
در موسم حج آن سال على(ع) در روز عيد قربان، مردم را ندا داد و سوره برائت را خواند و پيام رسول خدا(ص) را چنين به مردم اعلام كرد: اى مردم! كافر به بهشت وارد نمىشود و پس از اين سال مشرك حق ندارد در مراسم حج شركت كند، و هيچ كس نبايد به طور عريان طواف كند و هر كس كه با پيامبر پيمانى دارد تا پايان مدت آن محترم است و چهار ماه مهلت داده مىشود كه هر كس به ديار خود برگردد، از آن پس ديگر هيچ مشركى امان ندارد.(181)
اكنون چند آيه نخست سوره برائت را كه سوره توبه هم خوانده مىشود، مورد تدبر قرار مىدهيم:
بَرآءَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهآ إِلَى الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ فَسيحُوا فِى الاْءَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوآا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللّهِ وَ أَنَّ اللّهَ مُخْزِى الْكافِرينَ (توبه/1-2)
«اين، برائت از سوى خدا و پيامبر اوست به سوى كسانى از مشركان كه شما با آنان پيمان بستهايد. پس (اى مشركان) چهار ماه در زمين بگرديد وبدانيد كه شما عاجز كننده خدا نيستيد و اينكه خدا خوار كننده كافران است.»
در آغاز اين سوره به طور آشكار پيمانهايى را كه با مشركان بسته شده بود، لغو مىكند و از مشركان بيزارى مىجويد و مىفرمايد: اين برائتى است از سوى خدا و رسول از آن گروه از مشركان كه با آنها پيمان داريد؛ يعنى پيمان آنها لغو مىشود و دليل آن هم همان پيمان شكنى مشركان است. البته آن گروه از مشركان كه پيمان شكنى نكرده بودند مانند بنى كنانه و بنى ضمره، پيمان آنها محترم بود، اين مطلب در چند آيه بعد گفته خواهد شد و همين استثنا دليل روشنى است بر اينكه برائت از مشركان و لغو پيمان آنها به سبب پيمان شكنى و خيانت آنها به مسلمانان مىباشد و چون در اسلام غدر و حيله وجود ندارد آشكارا لغو پيمان را اعلام مىكند.
در آيه بعد به آنها چهار ماه مهلت مىدهد كه تكليف خود را روشن كنند يا مسلمان شوند و يا آماده جنگ باشند.
وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهآ إِلَى النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاْءَكْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرىآءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوآا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللّهِ وَ بَشِّرِ الَّذينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَليمٍ إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوآا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ (توبه/3-4)
«و اين اعلامى از سوى خدا و پيامبر او بر مردم در روز حج اكبر است كه همانا خدا و پيامبر او از مشركان بيزارند، پس اگر توبه كرديد به سود شماست و اگر روى گردان شديد بدانيد كه شما عاجز كننده خدا نيستيد و كسانى را كه كافر شدند به عذابى دردناك مژده بده. مگر كسانى از مشركان كه با آنان پيمان بستهايد آنگاه آنها چيزىتان نكاستهاند و به ضرر شما كسى را كمك نكردهاند، پس با آنان پيمانشان را تا پايان مدتشان به پايان برسانيد، همانا خداوند پرهيزگاران را دوست مىدارد.»
دنباله همان مطلب قبلى در اعلام برائت از مشركان و لغو پيمان آنهاست كه در اين آيه به طور رسمى به همگان اعلام مىشود. مىفرمايد: اين اعلامى از سوى خدا و پيامبر او بر مردم در روز حج اكبر است كه خدا و پيامبرش از مشركان بيزار هستند يعنى امانى كه به آنها داده شده بود برداشته مىشود.
از آن روز به بعد تا چهار ماه مشركان مهلت دارند كه وضعيت خود را روشن كنند، پس از سپرى شدن اين مهلت با آنها جنگ خواهد شد تا ريشه شرك خشكيده شود.
در ادامه آيات خطاب به مشركان اظهار مىدارد كه اگر شما در اين مهلت توبه كرديد و اسلام را پذيرفتيد، اين به سود شماست چون در امان خواهيد بود، ولى اگر از اسلام روى گردان شديد، بدانيد كه شما خدا را عاجز نخواهيد كرد و خدا مىتواند شما را مؤاخذه كند، سپس به پيامبر مىفرمايد كه كافران را به عذابى دردناك مژده بده، يعنى مشركان، هم در اين دنيا امان ندارند و هم در آخرت به عذاب خدا گرفتار خواهند شد.
در آيه بعدى آن گروه از مشركان را كه پيمان شكنى نكردهاند و به دشمنان اسلام كمك نرسانيدهاند، از اين برائت استثنا مىكند و اعلام مىكند كه پيمان آنها لغو نمىشود و تا وقت مقررى كه در آن پيمان آمده ادامه خواهد يافت و به مسلمانان دستور مىدهد كه پيمان آنها را تا سرآمد مدت تعيين شده محترم بشمارند و متعرض آنان نشوند كه خدا پرهيزگاران را دوست دارد و يكى از نشانههاى تقوا اين است كه انسان به عهد و پيمان خود پاىبند باشد.
البته در ميان مشركانى كه پيامبر با آنها پيمان بسته بود گروههاى اندكى پيمان خود را حفظ كردند مانند بنىكنانه وبين ضمره كه به پيمان خود باقى ماندند و دشمنان اسلام را يارى نكردند. پيامبر نيز مأموريت يافت كه پيمان آنها را محترم بشمارد.
فَإِذَا انْسَلَخَ الاْءَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلوةَ وَ اتَوُا الزَّكوةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (توبه/5)
«پس چون ماههاى حرام تمام شود، مشركان را در هر كجا كه پيدا كرديد بكشيد و آنها را بگيريد و محصورشان كنيد و همهجا در كمين آنها بنشينيد، پس اگر توبه كردند و نماز را به پاداشتند و زكات را دادند پس راه آنها را باز كنيد، همانا خداوند آمرزنده بخشايشگر است.»
در آيات پيش گفته شد كه مشركان فقط چهارماه مهلت دارند كه وضعيت خود را روشن كنند. اينك در اين آيه چگونگى برخورد با مشركان را پس از سپرى شدن مهلت يادشده كه چهارماه حرام است، بيان مىكند. نمىتوان گفت كه منظور از ماههاى حرام در اينجا همان ماههاى حرام اصطلاحى است چون در آن صورت، مهلت مقرر در پايان ماه محرم تمام مىشود كه جمعاً يك ماه و بيست روز مىشود و چهار ماه تمام نخواهد بود، بلكه منظور از حرام بودن آن چهار ماه، حرمتى است كه در همين آيات ذكر شد و اينكه نبايد در آن چهار ماه با مشركان جنگيد و آنها آزادند كه هر كجا خواستند رفت و آمد كنند و اگر آغاز مهلت مقرر را روز عيد قربان بگيريم بدون توجه به مسأله «نسيئى» اين چهار ماه حرام در دهم ربيع الثانى تمام مىشود.
به هر حال در اين آيه به مسلمانان دستور مىدهد كه به آنها امان ندهيد و اگر از همان آغاز، از پذيرش اسلام سرباز زدند كشته شوند و اگر ديديد كه در ترديد هستند و احتمال دارد كه با اندكى تأمل مسلمان شوند آنها را تحت نظر داشته باشيد تا وضعشان مشخص گردد، پس اگر توبه كردند و مسلمان شدند و نماز خواندند و زكات دادند، در اين صورت آنها را رها كنيد و راهشان را باز كنيد؛ آنها هم حقوقى مانند ساير مسلمانها دادند و خدا آمرزنده و مهربان است يعنى شرك قبلى آنها را مىبخشد.
- پىنوشتها -
(179) - البدء و التاريخ، ج 2، ص 101؛ الارشاد، ج 1، ص 65؛ المناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 391؛ الدر المنثور، ج 3، ص 209.
(180) - تاريخ طبرى، ج 2، ص 193؛ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 151.
(181) - سيره ابن هشام، ج 4، ص 191؛ دلائل النبوة، ج 5، ص 297.
اعلام برائت از مشركان
- بازدید: 1923