اميرمؤمنان على (عليه السلام) از ديدگاه حضرت آيت الله العظمى خوئى (رحمه الله )

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

سر شگفتى سخنان على (عليه السلام )

در وحى و آسمانى بودن قرآن همين بس كه او تنها مكتبى است كه شاگردى مانند على بن ابى طالب (عليه السلام ) را تربيت نموده و تحويل اجتماع داده است كه دانشمندان بزرگ دنيا درك اسرار و رموز كلمات آن بزرگوار را مايه افتخار و مباهات خود مى دانند و محققان و متفكران جهان از درياى علمش سيراب مى شوند، آن حضرت در خطبه هاى خود به هر موضوعى كه مى پردازد و گفتار خويش را به هر جهت و ناحيه اى كه متوجه مى سازد، براى هيچ كس جاى حرف و گفتارى باقى نمى گذارد.
اگر كسى وارد سيره و تاريخ زندگى اميرمؤ منان (عليه السلام ) نشود، خيال مى كند آن حضرت در هر رشته و موضوعى كه سخن مى گويد، تمام عمر خويش را در تحقيق همان موضوع به پايان رسانيده و در آن رشته خاص ‍ مهارت و تخصص پيدا كرده است ، ولى جاى ترديد نيست كه علوم و معارف امير مومنان (عليه السلام ) به منبع وحى متكى بوده و از آن مبدا، اتخاذ و اقتباس شده است ، زيرا اگر كسى با تاريخ جزيره العرب و مخصوصا با تاريخ حجاز قبل از اسلام آشنا باشد، نمى تواند باور كند سخنان او از سرچشمه ديگرى جز سرچشمه غيب سرازير شده باشد.
چه نيكو سخنى است ، آنچه درباره نهج البلاغه و سخنان على (عليه السلام ) گفته شده است كه : (( پايين تر از كلام خالق و بالاتر از كلام مخلوق است . ))
اين است كه مى گوييم : تصديق نمودن اميرمومنان (عليه السلام )، معجزه بودن قرآن را با آن مقام ارجمندى كه در بلاغت ، معارف و علوم دارد، دليل و گواه حقى است بر اين كه قرآن جز وحى الهى و گفتار خدا چيز ديگرى نيست زيرا:


اولا: تصديق نمودن اميرمؤ منان (عليه السلام ) در اثر جهل و بى اطلاعى نمى تواند باشد و قطعا از روى تخصص و كارشناسى است . چون آن حضرت خلاق فصاحت و بلاغت است ، منبع و سرچشمه تمام علوم اسلامى است و عالى ترين نسخه و نمونه اى است در علوم و معرفت ، شخصيت فوق العاده اى است كه دوست و دشمن بر نبوغ سرشار و مقام شامخ وى اعتراف دارند.


ثانيا: اين تصديق همان طور كه در اثر جهل و بى اطلاعى نبوده است ، يك تصديق ظاهرى و متكى بر اغراض مادى هم نيست ، زيرا كه اميرمؤ منان (عليه السلام ) مجسمه تقوا و پرهيزگارى است . او مردى است كه از دنيا و از زر و زيورش چشم پوشيد و آن گاه كه با وى شرط نمودند كه با روش ابوبكر رفتار كند، رعامت و رياست را زير پا نهاد و زير بار چنين شرطى نرفت . او همان كسى است كه با معاويه ظاهر سازى ننمود و براى تثبيت حكومت خويش ، حكومت ظالمانه او را حتى براى چند روزى امضا نكرد، چه آن كه از عواقب خطرناك اين كار با اطلاع بود.
با اين سوابق درخشانى كه امير مومنان (عليه السلام ) از آن برخوردار است ، به خوبى روشن مى گردد كه شهادت او بر اعجاز قرآن يك شهادت حقيقى است و شهادت از روى علم ، تخصص و تقوا است كه از ايمان كامل و عقيده راسخ او سرچشمه مى گيرد، اين همان حقيقت انكار ناپذيرى است كه جز آن نمى تواند باشد (1)

 حضرت آيت الله العظمى خوئى (رحمه الله )

_______________________________________________________

1- آيه الله العظمى خويى ، ترجمه البيان ، ج 1، ص 136 و 137.