برخورد على (عليه السلام ) با اسرا
(( آن حضرت در هيچ صحنه اى فرار نكرد، زره حضرت ، پشت نداشت ... از كلمات بلند اميرمؤ منان (عليه السلام ) است كه فرمود: در مسائل نظامى و جنگى عاطفى برخورد نكنيد (1) .
در يكى از جنگ ها، سپاهيان على (عليه السلام ) را به اسارت گرفتند به حضرت عرض كردند: اجازه بدهيد ما از بيت المال به منظور آزادى اسيران بودجه اى در اختيار بگيريم . فرمود: آزاد كردن اسير كار خوبى است و ادامه مبارزه است ، اما كسى كه به اندك حادثه ، فورا دست بلند كرده تسليم مى شود، شهامتى ندارد. آنها را كه زخمى و اسيرند و زخم در جلوى بدن آنهاست آزاد كنيد، چون معلوم مى شود، تا آخرين لحظه مقاومت كرده اند و بعد اسير شده اند و آنهايى كه زخم در پشت بدنشان است ، معلوم مى شود فرار كرده و سپس آنها را دستگير كرده اند (2) كسى كه ميدان جنگ را ترك مى كند او به درد ما نمى خورد. چون شهادت را نشناخته است . خيال مى كند مرگ يعنى نابودى و فكر مى كنند ماندن براى او بهتر است . او نمى داند كه (( ماالموت الا قنطره تعبربكم (3) ؛ مرگ فقط پلى براى عبور از اين جهان به سراى ابدى است )) . على (عليه السلام ) كه افطاريه خود را به اسير مى دهد، هنگام آزاد كردن سربازان اسير خود دستور مى دهد سربازى را كه از پشت زخم خورده براى آزاد كردن او از بيت المال چيزى صرف نكنند. معلوم مى شود او فرار كرده و كسى كه ميدان جنگ را پشت سر مى گذارد و فرار مى كند، مورد علاقه ما نيست .
على (عليه السلام ) در نامه اى كه براى سهل بن حنيف انصارى نوشت فرمود: ما قعلت باب خيبر... بقوه جسديه و لا حركه غذائيه لكنى اءيدت بقوه ملكوتيه و نفس بنورربها مضيئه (4) ؛ من در قلعه خيبر را با نيروى حاصل از اثر غذا و خوراك نكندم ، بلكه آن قدرت ملكوتى و نفس منور به نور الهى مرا به اين كار واداشت (5)
ايمان على (عليه السلام ) به پيامبر
حضرت امير (عليه السلام ) كه پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله همانندى ندارد در معرفى خود مى فرمايد: بدانيد من بنده خدا و برادر پيامبر او هستم . اولين يار او و اولين كسى هستم كه وى را تصديق كرد، آن گاه كه من رسول خدا صلى الله عليه و آله را به رسالت و وحى تصديق كردم ، هنوز خلقت حضرت آدم تمام نشده بود و آدم بين عالم غيب و شهادت بود:
اءلا انى عبدالله و اءخو رسول الله و صديقه الاءول ، صدقته و آدم بين الروح و الجسم (6) .
معلوم مى شود اگر آدم ابوالبشر مسجود همه فرشتگان قرار مى گيرد به پاس احترام ولايت مطلقه اى است كه حضرت آدم (عليه السلام ) يكى از مظاهر آن است و بر جسته تر از او على و اولاد على (عليه السلام ) هستند (7)
آيه الله جوادى آملى(حفظه الله)
_______________________________________________
1- كافى ، ج 5، ص 39، ح 4.
2- من استاءسر من غير جراحه مثقله فلايفدى من بيت المال (وسائل الشيعه ؛ ج 15، ص 86).
3- قال الحسين : صبرا بنى الكرام فما الموت الا قنطره تعبربكم عن البوس و الضراء الى الجنان الواسعه و النعيم الدائمه . (معانى الاخبار، ص 288).
4- الامالى و المجالس صدوق ، ص 415، مجلس 77، ح 10.
5- حكمت عبادات ، ص 258 - 260.
6- امالى شيخ مفيد، ص 7، مجلس اول ، ح 3.
7- حكمت عبادات ، ص 253 و 254.