شعر : نفس صبح، شرار است، ...

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

نفس صبح، شرار است، شرار است، شرار
آسمـان کوه غبار است، غبار است غبار
کوه‌ها سوخته چون سينه ي خورشيد، همه
دودشان مانده بـه آيينه ي خورشيد، همه
قدسيان سوخته‌ بال و پرشان چون دلشان
عرشيـان خيمـه ي انـدوه شده محفلشان
بر دل ختم رسل، بار غمي سنگين است
گيسوي فاطمه از خون خدا رنگين است
عـرش اعلا بـه روي خاک زمين افتاده
يا که جان دو جهان از سر زين افتاده؟
سي‌ هزار ابرهـه بـر جنگ خـدا آمده ‌اند
در پــي قتــل امـام شهــدا آمــده‌اند
ناخلف‌هاي سقيفه همه شمشير به دست
نيزه‌ داران همه بي‌رحم ‌تر از زنگيِ‌ مست
گشته آميختـه بـا بغض محمّـد گِلشان
کينه ي آل علـي تلخ‌ تــرين حـاصلشـان
قصد معراج تماشاي خدا کرده حسين
کثرت تير ببين بال در‌آورده حسين
سنگ‌ها! يک‌ سره از سوز درون گريه کنيد
بر تن غرقه به خونش همه خون گريه کنيد
آب‌ها! در شـرر خجلت خـود آب شويد
بايد از داغ لبش در تب و در تاب شويد
هـدف تيـر بـلا سـوره ي رحمـان اي واي
سـم اسـب و ورق پـاره ي قــرآن اي واي
کاش خورشيد نمي‌ تافت به کوه و صحرا
ره گـودال ببنديــد بـه روي زهرا
مصطفي سوخت سراپا و علي جامه دريد
شمـر در محضـر مـادر سرِ فـرزند بريد
سر که گرديد جدا، قاتل خونخواره گريست
تيغ قاتل هم بـر آن گلوي پاره گريست
خضر، لب‌تشنه فدا گشت بگو يا زهرا
سر به ده ضربه جدا گشت بگو يا زهرا
دوستان! واي من و واي من و واي شما
بـه خـدا آب ندادنــد بــه آقــاي شما
به خدا گرگ ‌صفت بر بدنش چنگ زدند
بـه خـدا آب ندادنـد ولــي سنگ زدند
حـق پيغمبر اســلام ادا شــد ديـديد؟
سر توحيد، لب تشنه جدا شد ديـديد؟
تسليت فاطمـه! نـور بصـرت را کشتند
بـه خدا اهـل سقيفـه پسرت را کشتند
بــاغ آمــال سکينـه همـه پـرپر گشته
اسـب بي‌صـاحب بابا بـه حـرم برگشته
اشـک بـا يـاد لـب تشنــه ‌لبـان آورده
در حـرم خون، عــوض آب روان آورده
با تپش‌هـاي دلش روضه ي مقتل خوانده
شيهه ‌هـايش جگـر فاطمـه را لــرزانده
باز بيدادگــران آتـش کيـن افشاندند
بـاز بيت ‌الحــرم فاطمـه را سـوزاندند
سپـه کفــر بـه ســوي حـرم آل آمد
کعب نـي بـود کـه بر شانه ي اطفال آمد
کـه دهـد فاطمـه ي فاطمـه را دلـداري؟
بشتابيد که خون گشته ز گوشش جاري
دو کبوتر به بيابان ز عطش جان دادند
بنويسيد که در چنـگ عقـاب افتـادند
بنويسيد که سـر در دل خـاري بردند
بنويسيد که از تـرس بـه صحرا مردند
دامن هر دو پر از آتش و دود است هنوز
بنويسيد تـن هـر دو کبود است هنوز

منبع :
فضائل و مناقب اهل البیت (علیهم السلام)