شعر : شب شب اشک و ...

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

شب شب اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظه ها با تو چه زيباست اگر بگذارند
فکر يک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هر ثانيه روياست اگر بگذارند
مثل قدش قدمش لحن پيمبر وارش
روي فرزند تو زيباست اگر بگذارند
غنچه آخر چقدر آب مگر مي خواهد؟
عمر طفل تو به دنياست اگر بگذارند
ساقيت رفته و اي کاش که او برگردد
مشک او حامل درياست اگر بگذارند
آب مال خودشان چشم همه دل واپس
خيمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند
قامتش اوج قيام است قيامت کرده است
قد سقاي تو رعناست اگر بگذارند
سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها
لحن قرآن تو گيراست اگر بگذارند
تشنه اي آه و دارد لب تو مي سوزد
آب مهريه ي زهراست اگر بگذارند
بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو
يک نگاه تو تسلاست اگر بگذارند
آمد از سمت حرم گريه کنان عبد ا...
مجتباي تو همين جاست اگر بگذارند
رفتي و دختر تو زمزمه دارد که کفن
کهنه پيراهن باباست اگر بگذارند

منبع :
فضائل و مناقب اهل البیت (علیهم السلام)