اين که بر سينه ي خود داغ برادر دارد
نتواند که سر از سينه ي تو بردارد
تيرها با همه قامت، به تنت جا شده اند
واي بر من چه قدر پيکر تو پَر دارد
مي کِشي پا به زمين و کمرم مي شکني
کمي آرام که در پاي تو مادر دارد...
...مي کِشد تير ز چشمان تو با دست کبود
ولي اين تير چرا هيبت خنجر دارد
اي رشيد حرمم بي تو حرم غارت شد
آخر اين خيمه ي آتش زده دختر دارد
چه شده با سرت از ضربه ي سنگين عمود
بين ابروي تو سخت است ترک بر دارد
چار كنجِ علم و بيرق و مشك و دستت
وسعتي هست كه اين صحن مطهر دارد
منبع :
فضائل و مناقب اهل البیت (علیهم السلام)