شعر : امير نيزه نشين اي برادر زينب.....

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

امير نيزه نشين اي برادر زينب
به روي نيزه توئي نيست باور زينب
من و اسيري و محمل نشيني و هجران
ببين چه آمده اي شاه بر سر زينب
به سر هواي پريدن سوي تو دارم ليک
ميان سلسله بسته شده پر زينب
اگر چه زنده ام اما به رسم همدردي
به رنگ خاک تنور است پيکر زينب
امير من چه غريبي که آب برده ز ياد
تمام نهر بُوَد مهر مادر زينب
که تشنه بودي و آب فرات مي نگريست
چگونه مي گذرد آب از سر زينب


منبع :
فضائل و مناقب اهل البیت (علیهم السلام)