حجة الوداع

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

رسول خدا صلى الله عليه و آله بعد از هجرت ده سال در مدينه ماند و حج به جا نياورد تا آنكه در سال دهم خداوند آيه 28 سوره حج را نازل فرمود:
(و اذن فى الناس بالحج ...)
(در ميان مردم اعلام حج كن ...)
آن حضرت در ميان مردم اعلام نمود كه قصد رفتن به حج دارد. اهالى مدينه و اطراف آن و اعراب باديه و بسيارى از قبايلى كه اسلام آورده بودند ، راهى حج شدند و مراسم حج با راهنمايى آن حضرت انجام شد كه شرح مفصل آن در كتابها آمده است .
پس از فراغت از اعمال ، رسول خدا صلى الله عليه و آله متوجه مدينه شد. چون به غدير خم رسيد - با اينكه به دليل نبودن آب و چراگاه ، محل مناسبى براى فرود نبود - نزول فرمودند. سبب نزول آن حضرت تاءكيد شديد حق تعالى بر نصب اميرالمؤمنين عليه السلام به خلافت بعد از خود بود. اين موضوع قبلا به وسيله وحى نازل شده بود لكن براى آن تعيين وقت نشده بود و آن حضرت - به سبب آنكه مبادا ميان امت اختلافى حادث شود و بعضى از دين برگردند - تاءخير مى نمود.
غدير خم محلى بود كه كاروانيان در آنجا از هم جدا شده به سمت سرزمينهاى خود مى رفتند. پس حق تعالى آيه 68 سوره مائده را فرستاد:
يا ايها الرسول ، بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس .
(اى پيامبر آنچه را به سوى تو از جانب پروردگارت فرستاده شده تبليغ كن و به مردم برسان و اگر اين امر را اجرا نكنى ، رسالتت را نرسانده اى و خداوند تو را از شر مردم نگاه مى دارد.)
پس آن حضرت با وجود گرمى هوا در آن محل فرود آمد و بالاى يك بلندى كه از جهاز شتران درست شده بود رفت . همه نزد ايشان جمع شدند. آنگاه اميرالمؤمنين عليه السلام را طلبيد و خطبه اى طولانى خواند و مرگ خود را خبر داد و فرمود:
انى مخلف فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا: كتاب الله و عترتى اهل بيتى . فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض .
(( من در ميان شما چيزى را باقى مى گذارم كه اگر به آن متمسك گرديد ، هرگز گمراه نخواهيد شد: كتاب خدا و عترت من كه اهل بيت من اند ؛ اين دو از هم جدا نمى شوند تا هر دو در نزد حوض كوثر بر من وارد شوند. ))
سپس از مردم اقرار گرفت كه از آنان به خودشان سزاوارتر است . آنگاه بازوهاى اميرالمؤمنين عليه السلام را به حدى بالا برد كه سپيدى زير بغلشان پيدا شد و فرمود:
من كنت مولاه فهذا على مولاه ، اللهم وال من والاه ، و عاد من عاداه ، و انصر من نصره ، و اخذل من خذله .
(( هر كه من مولاى اويم اين على مولاى اوست ، خداوندا با دوستان او دوستى و با دشمنان او دشمنى كن ؛ ياورانش را يارى كن و رهاكنندگانش ‍ را رها ساز. ))
پس از آن از منبر پايين آمده خيمه اى براى اميرالمؤمنين عليه السلام قرار داد. مسلمانان فوج فوج به خدمت آن حضرت رفته تهنيت مى گفتند. يكى از كسانى كه در اين باب زيادتر از ديگران اهتمام داشت عمر بن خطاب بود كه مى گفت : به به (مبارك باد) بر تو يا على . گوارا باد تو را ؛ آقاى من و هر مرد و زن مؤمنى گرديدى .
پيش از آنكه از سرزمين خم حركت كنند فرشته آسمانى آيه 4 سوره مائده را فرود آورد:
اليوم اءكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى ...
براى توضيح بيشتر رك . بحار الاءنوار 21: 390 و حساسترين فراز تاريخ .