آنگاه كه امير مؤمنان عليه السلام خواست رسول خدا صلى الله عليه و آله را غسل دهد ، فضل بن عباس را فرا خواند و دستور داد تا در غسل دادن آن حضرت با رساندن آب كمك كند و چشمان او را بست . آنگاه پيراهن حضرتش را از گريبان تا برابر ناف شكافت و غسل و حنوط كردن را آغاز نمود. فضل ايشان را كمك مى كرد و براى آن حضرت آب مى آورد و فرشتگان نيز او را كمك مى كردند. آن حضرت را در پيراهن خود غسل دادند.
شيخ در (( تهذيب )) از حارث بن يعلى بن مرة و او از پدر و او از جدش نقل مى كند كه گفت :
(( آنگاه كه رسول خدا صلى الله عليه و آله رحلت فرمود پارچه اى آويختند ؛ به طورى كه آن حضرت پشت پرده بود. اميرالمؤمنين عليه السلام در كنار پارچه بود و دستان رسول خدا را بر گونه هاى آن حضرت قرار داده بود. باد گوشه پيراهن را بر صورت امير مؤمنان عليه السلام مى زد.
مردم پشت در مسجد بودند و شيون و زارى و گريه مى كردند كه ناگهان صدايى را در خانه شنيديم كه مى گفت : پيامبرتان پاك و پاكيزه است ؛ او را بدون غسل دفن كنيد!
اميرالمؤمنين عليه السلام را - در حالى كه با ناراحتى سرش را بلند مى كرد - ديدم كه فرمود: (( خاموش شو اى دشمن خدا! آن حضرت مرا به غسل و كفن و دفن امر كرده و اين سنت است )) . سپس منادى ديگرى ندايى غير از آن صدا(ى شيطان) سر داد كه : اى على بن ابى طالب ، شرمگاه پيامبرت را پوشيده بدار و پيراهن او را از تنش جدا مكن . )) (625)
در (( نهج البلاغه )) در سخنى از آن حضرت در هنگام غسل و تجهيز رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است :
بابى انت و امى (يا رسول الله)! لقد انقطع بموتك ما لم ينقطع بموت غيرك من النبوة و الانباء و اخبار السماء و خصصت حتى صرت مسليا عمن سواك ، و عممت حتى صار الناس فيك سواء ، و لولا انك امرت بالصبر و نهيت عن الجزع ، لاءنفذنا عليك ماء الشؤون و لكان الداء مماطلا ، و الكمد محالفا و قلا لك ! ولكنه ما لا يملك رده و لا يستطاع دفعه ، بابى انت و امى ! اذكرنا عند ربك ، و اجعلنا من بالك . (626)
(( پدر و مادرم فداى تو باد (اى رسول خدا) همانا با مرگ تو چيزهايى (از نبوت و اخبار آسمانى) قطع شد كه با مرگ ديگرى نشد. خصوصيت مرگ تو چنان است كه ديگر مصيبت زدگان را به شكيبايى واداشت و همگان را در سوگى يكسان گذاشت .
اگر نبود كه به صبر و شكيبايى امر و از بيتابى نهى فرموده اى ، اشك ديده را با گريستن بر تو به پايان مى رسانديم و اين درد جانكاه هميشه باقى بود ، و حزن و اندوه دائمى ... و باز همه اينها در مصيبت تو اندك بود. اما نمى توان مرگ را باز گرداند و آن را دور ساخت .
پدر و مادرم فدايت باد ؛ ما را در پيشگاه پرودگار ياد آور و فراموشمان مكن )) .
و در روايت شيخ آمده :
(( آنگاه كه از غسل حضرت فارغ شد ملحفه را از روى صورتش برداشت ... خم شد و چهره اش را بوسيد و مجددا ملحفه را بر او كشيد. )) (627)
از كتاب (( فقه الرضا عليه السلام )) نقل است كه :
(( هنگامى كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام از غسل پيامبر صلى الله عليه و آله فارغ شد به چشمان آن حضرت نظر افكند و چيزى را در آن مشاهده كرد ؛ خم شد و با زبانش آن را برداشت و فرمود: (( پدر و مادرم فداى تو باد اى رسول خدا ، درود خدا بر تو باد كه پاك زيستى و پاك از دنيا رفتى . )) اين را عالم آل محمد (حضرت موسى بن جعفر) عليهم السلام فرمود. )) (628)
در (( بصائر الدرجات )) از ابو رافع نقل است كه گفت :
(( خداوند تبارك و تعالى با حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غسل پيامبر صلى الله عليه و آله سخن گفت . )) (629)
راوى گويد:
(( آنگاه كه امير مؤمنان عليه السلام از غسل رسول خدا صلى الله عليه و آله و حنوط كردن آن حضرت فارغ شد ، ايشان را در سه پارچه كفن نمود ؛ دو پارچه سفيد صحارى و بردى سرخ رنگ از حبرة . )) (630)
صحار آبادى اى است در يمن .
قطب راوندى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
(( پيامبر صلى الله عليه و آله به من دستور داد كه چون رحلت فرمايد ، هفت مشك آب از چاه غرس بيرون كشيده ايشان را با آن شستشو دهم و پس از شستن ، تمام كسانى را كه در خانه هستند خارج سازم و به من فرمود: (( پس از بيرون كردن آنها دهانت را بر دهانم قرار ده . سپس درباره تمام آشوبهايى كه تا روز قيامت صورت مى گيرد از من سؤال كن )) . ))
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: (( اين كار را انجام دادم و او مرا به آنچه تا روز قيامت رخ مى دهد ، آگاه ساخت . هيچ گروهى نيست مگر آنكه گمراهان آنان را از خوبانشان تشخيص مى دهم . )) (631)
- پینوشتها -
625- تهذيب الاءحكام 1: 468.
626- نهج البلاغه ، خطبه 226.
627- رك . اءمالى شيخ مفيد: 102 104 ( مجلس دوازدهم ، ح 4). اين روايت در بحارالاءنوار ( 22: 527) آمده اما كلمه (( مد )) از آن افتاده است .
628- بحاراالاءنوار 22: 517 و 81: 318 به نقل از فقه الرضا عليه السلام .
629- بصائرالدرجات : 431 ( ج 8، باب 16، ح 7).
630- تهذيب الاءحكام 1: 296؛ بحار الاءنوار 22: 538 و 81: 318 و 338؛ كافى 3: 143. حبره نوعى پارچه كتان يا پنبه راه راه بود كه در يمن ساخته مى شد ( مجمع البحرين ، لسان العرب ).
631- الخرائج و الجرائح : 801.
غسل آن حضرت
- بازدید: 1272