دانش امام هادی (علیه السلام)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

در شرح زندگى امام هادی (عليه السلام) به اختصار پيرامون دانش امام سخن رانديم و گفتيم كه علم امامان (عليهم السلام) به امور غيبى نه امرى ذاتّى بوده كه فقط به سبب خصوصيتى بوده كه خداوند سبحان به آنها ارزانى داشته و بسته به تقديرى بوده است كه حكمت خداوند آن را اقتضا مى كرده.


اين علم همچنين از راه هاى گوناگونى در اختيار آنها قرار مى گرفته كه برجسته ترين اين راه ها توارث علم از پيامبر و از پدران پاك و بزرگوارشان بوده است.
در حديثى از امام هادى (عليه السلام) كه بر اين نكته تأكيد شده، آمده است: "خداوند نهانِ خويش را بر كسى آشكار نساخت مگر براى فرستاده اى كه خود پسنديد.
پس هر آنچه كه نزد رسول است نزد عالم نيز باشد و هر آنچه را كه رسول بر آن آگاه شد، اوصياى او نيز بر آن آگهى يافتند تا مبادا زمين خدا از حجّتى كه با او دانشى است كه بر راستى گفتار و جواز عدالتش دلالت مى كند، خالى نماند".(1)
يكى از ابعاد علم امام عليه السلام، الهام خدا به اوست بر حسب آنچه كه حكمت بالغه اش اقتضا مى كند كه خود فرمود: (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ (2)).
"و در اين البته نشانه هايى است براى هوشمندان.
" بدين سان امام به لطف الهام خداوند ، زبان هاى گوناگون را مى دانست و در اين باره روايات به حدّ استفاضه رسيده است.
از جمله آنكه از على بن مهزيار روايت كرده اند كه گفت: خدمتكار خود را كه اهل "مقلابيه"بود، نزد امام هادى (عليه السلام) فرستادم.
خدمتكار شگفت زده بازگشت از اوپرسيدم: فرزند، تو را چه مى شود؟ پاسخ داد: چگونه شگفت زده نباشم كه او (امام هادى) پيوسته با من به زبان ما تكلّم فرمود آن چنانكه گويى يكى از ماست.
من خيال كردم او بين مقلابي ها زيسته است.(3)
در اين باره روايت هاى ديگرى نيز وارد شده.
مبنى بر آنكه امامان (عليهم السلام) به ديگر زبان ها نظير فارسى و تركى و همانند آنها آشنایى داشته اند و به آموزش و الهام الهى مردم را از حوادثى كه در آينده انتظارشان را مى كشيد، آگهى مى دادند چنان كه در ارتباط با مرگ واثق-خليفه عبّاسى- اين امر به ثبوت رسيد.
از خيران اسباطى روايت كرده اند كه گفت: در مدينه بر امام هادى (عليه السلام) وارد شدم.
آن حضرت به من فرمود: واثق چه مى كند؟ پاسخ دادم: او سلامت است.
پرسيد جعفر چه مى كند؟ گفتم: او را به بدترين احوال در زندان محبوس ديدم.
پرسيد: ابن الزيات چه مى كند؟ گفتم: فرمان، فرمان اوست.
و من ده روز است كه از پيش آنها بدين جا آمده ام.
در اين هنگام آن حضرت فرمود: واثق مُرد و جعفر متوكّل بر جاى او نشست و ابن الزيات نيز كشته شد.
پرسيدم: اين حوادث چه وقت واقع شد؟ فرمود: شش روز پس از خروج تو از بغداد.
وحوادث همان گونه بود كه آن حضرت فرموده بود.(4)
همچنين آن حضرت از مرگ متوكّل خبر داد زيرا بر او نفرين كرد و نزديكان را خبر داده بود كه طى سه روز (آينده) مى ميرد.
هنگامى كه فرمانده سپاهيان متوكّل آن حضرت را به سرّ من رأى مى برد، سلاح خويش را برداشت و دو بارانى نمدين و چند كلاه نيز مهيّا كرد تا اگر با باد و بوران كه در ايام تابستان اصلاً قابل پيش بينى نبود، رو به رو شد جانب احتياط رعايت كرده باشد.
بر خلاف انتظار سپاهيان،اين طوفان ها واقع شد و عدّه اى از افراد سپاه كه در ركاب آن حضرت بودند كشته شدند و امام به فضل خداوند جان سالم به در برد.(5)
علم و دانش آن حضرت در مناظره با يحيى بن اكثم كه در ميان دانشمندان معاصر خود بزرگ بود، در پيشگاه خليفه تجلّى كرد.
ابن اكثم براى به تنگنا انداختن امام سؤالات دشوارى از او پرسيد: ما اين ماجرا را در فصل آينده بازگو خواهيم كرد.
يكى ديگر از پيشگويي هاى امام هادى آن بود كه جوانى را كه در خنديدن زياده روى مى كرد، اندرز داد و او را از نزديكى وفاتش آگاه ساخت و راستى پيشگويى آن حضرت نيز چندى بعد به وقوع پيوست.
گويند: يكى از فرزندان خليفه، وليمه اى بر پا كرد و مردم را بدان فراخواند.
امام هادى (عليه السلام) نيز جزو ميهمانان بود.
ما وارد مجلس شديم و همين كه او را ديديم به احترام آن حضرت زبان در كام كشيديم و سكوت كرديم.
جوانى در مجلس حضور داشت كه حرمت ايشان را رعايت نمى كرد و مى گفت و مى خنديد.
حضرت به او رو كرد و فرمود: اى جوان دهان را از خنده پر مى كنى و از ياد خدا غفلت مى ورزى با اينكه سه روزديگر در جرگه اهل قبورى؟ گفتيم: اين خود دليلى است (بر امامت حضرت) تا ببينيم چه مى شود جوان از بگو بخند دست كشيد و مؤدّب نشست.
غذا خورديم و خارج شديم.
فردا جوان مريض شد و روز سوم،در آغاز روز مرد و در پايان روز به خاك سپرده شد.(6)
در خبرى مشابه از سعيد بن سهل بصرى روايت كرده اند كه گفت: با حضرت هادى (عليه السلام) در وليمه يكى از مردم سرّ من رأى بوديم، مردى از اهل مجلس بناى بازى و شوخى گذاشت و احترام آن حضرت را پاس نداشت.
حضرت به جعفر رو كرد و فرمود: بدان كه اين مرد از اين خوراك نخورد و به زودى خبرى از كسانش به وى مى رسد كه عيش او را مكدّر مى سازد.
سفره گسترده شد، جعفر گفت بعد از اين ديگر خبرى نيست و گفته امام هادى (عليه السلام) نا درست از آب در آمد.
به خدا آن مرد دستش را شُست و به طرف غذا دراز كرد كه غلامش گريان از در وارد شد و گفت: خود را به مادرت برسان كه از بام به پايين افتاد و در شرف مرگ است.
جعفرگفت: به خدا ديگر عقيده واقفيان را نمى پذيرم و به امامت اين بزرگوارمعتقد مى شوم.(7)
آخرين كرامتى كه از آن حضرت نقل مى كنيم، كرامتى است كه راويان پيرامون (تپه تو بره ها) نقل كرده اند.
ماجرا از اين قرار بود كه متوكّل كوشيد با اتكا بر نيروى انتظامى خويش مخالفان خود را به هراس اندازد.
از اين رو به هر يك از افراد لشگر خود كه شمارشان به 90 هزار تن مى رسيد و همه از ترك هاى ساكن سامرّاء بودند، دستور داد كه خورجين اسب خويش را از خاك سرخ پر كنند و در صحراى وسيعى، آنها را روى هم بريزند.
سپاهيان به فرمان متوكّل عمل كردند.
چون چنين كردند، مثل كوهى بزرگ شد، متوكّل بر فراز تپه رفت و امام هادى را فرا خواند و گفت: شمارا خواستم كه لشكر مرا تماشا كنى او دستور داده بود همه لباس هاى خاصّى به نام تجفاف (كه لباس جنگ بوده) بپوشند و سلاح برگيرند و با كامل ترين لوازم و عظيم ترين هيأت آماده شده بودند.
غرض متوكّل اين بود كه قيام كنندگان را تهديد كند و بيشتر از ناحيه امام هادى نگران بودكه مبادا برخى از كسانش را به قيام فرمان دهد.
حضرت امام هادى (علیه السلام) به متوكّل فرمود: آيا مى خواهى من هم سپاه خود را بر تو عرضه دارم؟ متوكّل پاسخ داد: آرى.
امام دعايى كرد، ناگهان ميان آسمان و زمين از خاور تا باختر از فرشتگان مسلّح پر شد.
خليفه از ديدن اين منظره از حال رفت چون به هوش آمد حضرت به او فرمود: ما در امور دنيوى با شما نمى ستيزيم زيرا به كار آخرت مشغوليم پس از آنچه درباره من گمان كردى، بيمناك مباش.(8)
*************************************
1) بحارالانوار، ج 50، ص 179.
2) سوره حجر، آيه 75.
3) بحارالانوار، ج 50، ص 151.
4) بحارالانوار، ج 50، ص 151.
5) همان مأخذ، ص 144 - 142.
6) بحارالانوار، ج 50، ص 183.
7) بحارالانوار، ج 50، ص 183.
8) بحارالانوار، ج 50، ص 156 - 155.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page